دور و برمان را که نگاه کنیم پر شده از کالاهایی که قسطی خریده ایم. از خانه و خودرو گرفته تا یخچال ساید بای ساید ، تلویزیون سه بعدی، مبلمان و حتی گوشی موبایل.
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، برای خیلی ها حتی زندگی با قسط شروع می شود و عمری با قسط و بدهی زندگی می کنند.از قسط های سنگین هزینه های عروسی و جهیزیه گرفته تا خانه خریدن و سوار شدن یک خودروی مدل بالاتر. آری زندگی خیلی از ما قسطی شده و خریدهای اقساطی بخشی از زندگی مان قلمداد می شوند که اگر چه بخشی از آن ها برای تامین نیازهای ضروری زندگی است اما بخش زیادی نیز صرف خریدهای غیر ضروری می شود.خریدهایی که زندگی آرام را برایمان پر تنش می کند و آخر ماه ها به مصیبتی عظیم برایمان بدل می شود.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که روزهای آخر ماه ساعت ها با عددها بازی کنید تا شاید معجزه ای رخ دهد و حساب دخل تان به خرجتان بچربد.اما هربار این استرس و نگرانی است که وجودمان را فرامی گیرد ، نگرانی از دخلی که با خرج مان نمی خواند. ماه ها را می شماریم تا قسط هایمان تمام شود ،اما گویا پایانی درکار نیست و باپایان یافتن یک بدهی بازهم به سراغ خریدهای شاید غیرضروری قسطی می رویم.این روزها در بازار همه چیز را قسطی می فروشند،از خودرو،وسایل خانه و زندگی و مبلمان گرفته تا پرده و لباس تن.کافی است پاشنه کفش تان را بالا بکشید و راهی بازار و مغازه های شهر شوید تا بتوانید تمام نیازهایتان را به صورت اقساطی خرید کنید و راهی خانه شوید.اما به راستی چه میزان از این موارد و خرید ها ضروری است و با نبودشان زندگی مان دچار مشکل می شود.تغییر مبلمان قدیمی به مبلی لوکس و جدید آن هم برای خودنمایی در ایام نوروز، یا تبدیل خودروی قدیمی مان به یک خودروی نو؟
از خرید اقساطی خانه و سرپناه که بگذریم کدام یک از خرید های اقساطی زندگی مان آن قدر حیاتی است که حاضریم آرامش زندگی مان را فدای داشتن آن ها کنیم؟مردمی که به هر دری می زنند تا با قسط و قرض زندگی شان را نو نوار کنند بهترین گزینه اند برای پاسخ دادن به این سوال و این که چرا خود را زیر بار این شرایط سخت قرار می دهند.
اقساط برای داشتن خودروی شاسی بلند
آقای اصغری امسال اولین سالگرد ازدواجش را جشن گرفته است. مستاجر هستند و خودش و همسرش هر کدام دو نوبته کار می کنند تا بتوانند چرخ زندگی شان را بچرخانند. امسال صاحبخانه 20 میلیون تومانی روی پول پیش خانه گذاشته و باید ماهانه 200 هزار تومان هم به مبلغ اجاره اضافه کنند. 20 میلیون تومان را از دو بانک و چند صندوق قرض الحسنه وام گرفته اند وحالا باید اقساط اش را پرداخت کنند.اصغری می گوید :این موارد را به قسط وام هایی که برای عروسی مان گرفتیم اضافه کنید؛ می شود ماهی یک میلیون و 200 هزار تومان با این حال اما از خودروی مان خسته شده بودیم و وقتی دیدیم یکی از خودروسازها که خودروی شاسی بلند تولید می کند با شرایط خوبی خودروهایش را می فروشد تصمیم گرفتیم پرایدمان را تبدیل به شاسی بلند کنیم.باتعجب می گویم: شما هنوز خانه ندارید آن وقت چطور به فکر عوض کردن خودروی تان افتادید؟می گوید :با این پول ها نمی شود خانه خرید اما می شود با آبرو زندگی کرد.از قسط های جدیدش که می پرسم می گوید :18 میلیون اول کار پرداخت کردیم و خودرو را به ازای پرداخت ماهانه یک میلیون و 200 هزار تومان تحویل گرفتیم.البته برای پرداخت اقساط مجبوریم دو نفرمان حسابی کار کنیم و حداقل چند سالی دور بچه دار شدن را خط بکشیم اما به نظرم ارزشش را دارد!
محله یافت آباد تهران را می توان بورس فروش مبلمان در پایتخت نامید.در ایام پایانی سال که تب و تاب نو کردن وسایل خانه در خیلی از خانه ها بالا گرفته است ،مبل فروش های یافت آباد و بازار مبل هم خیلی از اجناس خود را به صورت اقساطی به خریداران می فروشند.به سراغ یکی از فروشنده ها که می رویم از استقبال خوب مردم از خرید های قسطی می گوید و این که قشر کارمند اجناس قسطی را راحت تر می خرد.به خصوص در این شرایط رکود که مشتری های دست به نقد کمتر شده اند و ما هم مجبوریم کالاهایمان را به هر صورت که شده حتی به صورت اقساط شش ماهه بفروشیم.
زیر فشار خانواده تن به این اقساط داده ام
پیش از ظهر است و مرد خانه چند ساعتی را مرخصی گرفته تا همراه خانواده برای خرید مبلمان به یافت آباد بیاید.البته بیشتر از این بابت که دسته چک خود را به همراه بیاورد و چک های خرید مبل جدید قسطی شان را پرداخت کند.چند دقیقه ای که با آقای احمدی هم صحبت می شوم مشخص می شود که او هم دل خوشی از این خرید های قسطی و پرداخت بخش عمده ای از حقوق کارمندی اش بابت قسط و بدهی ندارد ،اما مجبور است و زیر فشار خانواده تن به این کار داده است.این ها را به آرامی می گوید تا مبادا همسرش متوجه شود و دلخوری ایجاد شود.آن طور که از حرف هایش بر می آید خانواده قبلا انتخابشان را کرده اند و حالا آمده اند تا خریدشان را نهایی کنند و او فقط چک ها را صادر کند تا مبل ها را به خانه ببرند.به آرامی می گوید: راستش را بخواهی مبل های قبلی مان خیلی هم خوب بود ولی خانم ترجیح داد شب عیدی دکوراسیون خانه را تغییر دهد.از قیمت مبل ها که می پرسم می گوید: 11 میلیون و 500 هزار تومان فاکتور مبلمان شده که از این مقدار باید پنج میلیون و 500هزار تومان را نقدی پرداخت کند و برای شش میلیون باقی مانده هم شش تا چک یک ماهه به مبلغ یک میلیون تومان به فروشنده بدهد.
زیر بار قرض نرویم دایم باید درجا بزنیم
به خانم احمدی می گویم راستی این مقدار هزینه و زیر بار قرض رفتن ارزشش را دارد؟نگاهی غضب آلود می کند و می گوید: اگر قسطی خرید نکنیم و زیر بار قرض نرویم دایم باید درجا بزنیم و پیشرفتی نمی کنیم.قسط که نداشته باشیم تمام درآمد شوهرم خرج می شود و در آخر هم هیچ تغییری در زندگی مان ایجاد نمی شود.از شغل احمدی که می پرسم می گوید :کارمند است و حقوق اش کفاف زندگی شان را می دهد اما این خریدها و قرض و قسط ها کلافه اش کرده چون مجبور است بعد از ظهرها در یک شرکت خصوصی کار حسابداری کند و همین موضوع او را از خانواده دور کرده است.
بازار لوازم خانگی هم از آن دست بازارهاست که خریداران می توانند خریدهای خود را به صورت چکی و اقساطی انجام دهند و هزینه کالا را طی چند ماه به فروشنده باز گردانند.به بازار امین حضور در مرکز پایتخت می رویم،جایی که به بورس لوازم خانگی مشهور است و اولین جایی است که به ذهن هرکس که قصد خرید لوازم خانگی دارد خطور می کند.آن طور که کسبه منطقه می گویند بازار کساد است و برخلاف هرسال که خیلی ها برای تعویض و نو کردن لوازم خانگی شان در ایام پایانی سال راهی این خیابان می شدند ،امسال بازار در رکود است و کاسبی ها کساد.از قضا از هر مغازه ای که درباره فروش شرایطی و اقساطی می پرسم از گفته ام استقبال می کنند و حاضرند کالا را با درصدی پرداخت نقدی و دریافت چندین فقره چک در اختیار مشتری بگذارند.رضا نماینده فروش محصولات یکی از برندهای معروف لوازم خانگی است که در این شرایط بازار بسیاری از اقلام خود را به صورت چکی می فروشند.از مشتری هایش که می پرسم می گوید : پولدارها و بازاری ها دست به نقد اند ،کارمند ها هم با چک. این قانون همیشگی بازار است.او البته بخش عمده ای از مشتریان چکی خود را خانواده هایی می داند که برای خرید جهیزیه به امین حضور می آیند و نمی توانند تمام ملزومات جهیزیه را به صورت نقدی تهیه کنند.البته کسانی هم هستندکه بعد از مدتی لوازم خانه دلزده شان می کند و به سراغ نو کردن اجناس آن هم به صورت قسطی می آیند.
از شرایط فروش که می پرسم می گوید :شرایط توافقی است به وضعیت کاری و شغلی خریدار بستگی دارد.ممکن است به یک مشتری تا 50میلیون تومان هم جنس چکی بفروشیم و مبلغ ناچیزی ابتدای کار دریافت کنیم و به مشتری دیگر با شرایط سخت گیرانه تری جنس بفروشیم .اما آن چه برای ما دراولویت است اطمینانی است که از بابت بازپرداخت به موقع اقساط باید برایمان ایجاد شود.ماهم برای خودمان شرایطی داریم و اولویت برایمان کارمندان رسمی دولت است و با خیال راحت تر به این افراد که با چک کارمندی خرید می کنند جنس می فروشیم.
خرید قسطی اجاق گاز 7 میلیون تومانی
بالاخره در چند ساعتی که در بازار می گردم می توانم چند مورد از همین خریداران قسطی را پیدا کنم.در یکی از مغازه ها که تنها اجاق گاز ایتالیایی آن هم با قیمت هایی بالاتر از شش میلیون تومان می فروشد ،آقا و خانم جوانی در حال خرید اجاق گاز آن هم به صورت قسطی هستند.اجاق گاز هفت میلیون تومانی را چکی خریده اند و مرد درحال امضای چک هاست.وقتی ازشغل مرد می پرسم، می گوید که مهندس است و دریک شرکت ساختمانی کار می کند.کار ساخت و ساز هم که فعلا کساد است و به همین خاطر مجبور است لوازمی که همسرش دوست دارد را قسطی خریداری کند و او را خوشحال کند!می گویم واقعا ارزش دارد به خاطر یک اجاق گاز ماهی یک میلیون تومان قسط بدهید؟مرد می گوید زندگی ما با قسط جلو می رود.باورت نمی شود اگر بگویم وقتی قسط هایم زیاد می شود کارم هم بیشتر می شود و تلاش بیشتری برای زندگی ام می کنم.البته با هر شرایطی هم حاضر نیستم کالای قسطی خریداری کنم .اولویت برایم خانه و خودرو است ولی برای لوازمی مثل لوازم منزل هیچ وقت حاضر نیستم سود زیادی بابت قسطی خریدن پرداخت کنم.
جهیزیه خارجی اما قسطی
چند مغازه آن سوتر چند خانم برای خرید آمده اند.با کمی دقت مشخص می شود که برای خرید جهیزیه آمده اند و علاقه ای هم به خرید کالای ایرانی ندارند.از طرفی پول کافی برای خرید نقدی هم ندارند و مجبورند هر آن چه می خواهند را چکی و قسطی بخرند.علت را که می پرسم ،مادر می گوید:جهیزیه دختر اولم خارجی بود و از بهترین اجناس بازار ،نمی توانم بین بچه ها فرق بگذارم و برای دومی جنس ایرانی بخرم.اگر هم من بخواهم خودش راضی نمی شود.از اوضاع و احوال کاری پدر خانواده که می پرسم می گوید: بازنشسته است و با تاکسی هم کار می کند.
«بعضی از مردم حتی اگر نان شب هم نداشته باشند اما برای تامین لباس و نیازهای بچه هایشان به هر دری می زنند» این را یکی از فروشنده های لباس بچه گانه می گوید،کسی که سال ها در این شغل مشغول است و با آدم های مختلفی سر و کار داشته است.رضا در یک کلام می گوید :همه می خواهند فرزندانشان بهترین ها را داشته باشند و آبرویشان حفظ شود.میپرسم راستی مشتری قسطی هم دارید؟در جوابم می گوید: لباس قسطی نمی فروشیم اما خیلی ها هستندکه وقتی می آیند و بر سر قیمت ها چانه می زنند می گویند برای خرید همین یک دست لباس مجبور شده اند یا از اقوام و دوستان قرض بگیرند یا از محل کارشان وام بگیرند تا بتوانند همین یک دست لباس را برای فرزندشان تهیه کنند.دراین قبیل موارد سعی می کنم کمترین سود را از مشتری بگیرم و با شرایط اش کنار بیایم.