صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کارگردان سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با آنا مطرح کرد؛

آرزویی برای «چاق و لاغر» که در «بازیوو» برآورده شد/ فناوری در سینما دست رویاپردازی را باز می‌کند

کارگردان فیلم «بازیوو» معتقد است که استفاده از فناوری در سینما دست فیلمساز را برای رویاپردازی باز می‌گذارد.
کد خبر : 670369

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، نسرین بختیاری ـ امیرحسین قهرایی از جمله کارگردانانی است که ما او را از دهه ۶۰ با مجموعه سریال «چاق و لاغر» شناختیم؛ سریالی که تم تعقیب وگریز آن با وجود آن آدم آهنی دیجتیالی (X۶۲۵) هیچ وقت از ذهن بچه‌های دهه ۶۰ نمی‌رود. او در همان سالها مجموعه «علی کوچولو» را هم برای مخاطبان کودک ساخت بود که به یکی از آثار خاطره انگیز برای کودکان دهه شصت تبدیل شد. مجموعه‌های «دوربین مخفی» و «شوخی با ستارگان» از دیگر آثاری است که قهرایی به عنوان سازنده آنها حضور داشته است.


این کارگردان این روزها فیلم «بازیوو» را روی پرده دارد؛ فیلمی که سعی می‌کند فضای خودباوری را در ذهن بچه‌ها بارور ‌کند. این فیلم حدود دوسال به دلیل مشکلات کرونا امکان اکران نداشت و حالا اکران شده و استقبال‌ کودکان از آن نیز نسبتاً خوب است. خبرنگار خبرگزاری آنا در گفت‌وگو با قهرایی از دغدغه‌ها، اکران فیلم و انگیزه‌ای که منجر به ساخت «بازیوو» شد، پرسیده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.


چه انگیزه‌ای موجب شد به سمت ساخت «بازیوو» بروید و چه ضرورتی را در این رابطه احساس کردید؟


من همیشه فیلم کودک می‌ساختم و مدت‌ها دنبال داستان بلند خوب برای ساخت فیلم سینمایی بودم. قبل از این هم قصه‌های زیادی به من پیشنهاد شده بود، اما قبول نکردم؛ ولی وقتی داستان «بازیوو» را آقای سلمان خورشیدی «نویسنده» و میثم معراجی «جانشین تهیه‌کننده» مطرح کردند، متوجه شدم قصه خوبی است.


با توجه به اینکه متن‌های قبلی را قبول نکرده بودید، چه دلیل یا ویژگی متن «بازیوو» موجب شد، کارگردانی آن را بپذیرید؟


قصه خیلی قشنگی بود، چون داستان در حوزه کودکان ویژگی‌های خاص خود را دارد و این همان داستانی بود که از آغاز می‌دانستم، می‌خواهم چطور آن را بسازم و دربیاورم و در این رابطه تصوری داشتم که اگر ساخته شود، چه سبک و سیاقی پیدا می‌کند. در داستان این فیلم، شخصیت «ماپان» به «سیلوس» می‌گوید که خوبی همیشه پیروز است و بدی همیشه باید ببازد و قصد داشتیم در این رابطه به بچه‌ها یک آموزشی بدهیم. پسر دیگری در قصه هم وجود دارد که اصلا بازی رایانه‌ای بلد نیست و دائم می‌گوید که نمی‌توانم و داستان را به گونه‌ای پیش بردیم که به بچه‌ها بگوییم اعتماد به نفس داشته باشید.


چطور با نویسنده برای ساختن چنین فیلمی که رگه‌های طنز، کمدی، فانتزی و در عین حال فضای بازی‌های‌ رایانه‌های دارد، هماهنگ شدید؟


ما ۶ ماه به طور تنگاتنگ کار کردیم؛ یعنی آقای سلمان خورشیدی می‌نوشت و به همراه میثم معراجی کنار هم بودیم و دائم تغییراتی در آن به وجود می‌آوردیم تا آن را بامزه‌تر و خوش‌ساخت‌تر کنیم. این قصه خیلی بازنویسی شد تا به شکل فعلی دربیاید.


خودتان تا چه اندازه با بازی‌های رایانه‌ای برای ساخت این فیلم آشنا بودید؟


خیلی زیاد و این جزو علاقه شخصی من بوده است. یکی از دلایل همکاری تهیه‌کننده با من این بود که می‌دانست با جلوه‌های رایانه‌ای آشنایی کامل دارم و مدیر فیلمبرداری ما آقای نوروزی هم خیلی به فیلمبرداری پرده سبز آشنا و مسلط بود و به طور کلی تیم فنی خوبی بودیم. وقتی «چاق و لاغر» را می‌ساختم، هنوز رایانه نیامده بود و به جز این، مقدار زیادی تیزر ساختم و در این تیزرها به طور مدام جلوه‌های رایانه‌ای استفاده می‌کردیم و به همین دلیل مهارتی نسبت به اینکه چه چیزی لازم داریم، به دست آورده بودم. در حقیقت، می‌دانستم برای فلان صحنه چه نوع جلوه‌های ویژه‌ای لازم است و چطور باید خام آن را فیلمبرداری کنم که در نهایت بتوانند سی‌جی را اضافه کنند.


شما «چاق و لاغر» را هم ساخته بودید که در هر دو تجربه ترکیبی از بازیگرانی که در فضای واقعی و خیالی بوده‌اند را داشتید. کمی درباره تفاوت این دو فضا صحبت کنید و چه آزادی‌های عملی در «بازیوو» داشتید که در «چاق و لاغر» نداشتید؟


در «چاق و لاغر» اصلا رایانه‌ای وجود نداشت و تمام چیزهای ما واقعی بود و اگر می‌خواستم نشان بدهم که بازیگران از بالای طنایی به پایین سُر می‌خورند، بدل آن عروسک‌ها را ساخته بودیم و از طناب به طور واقعی به پایین سُر می‌دادیم. اگر این امکان در ان زمان فراهم بود خیلی از این صحنه ها را با رایانه و «فناوری سی‌جی» انجام می‌دادیم. در نتیجه، در آن‌ درو همیشه آرزو می‌کردم بتوانیم با جلوه‌های رایانه‌ای این کارها را انجام دهیم. قصه «بازیوو» بستر مناسبی برای استفاده از جلوه‌های رایانه‌ای داشت، چون فناوری رایانه‌ای دست رویاپردازی را در سینما باز می‌گذارد و امکان عینت بخشی به هر رؤیایی که در سر داشته باشید، وجود دارد.



چطور به این ترکیب بازیگران رسیدید و خود بازیگران با توجه به اینکه در بخش‌هایی در بازی‌های رایانه‌ای حضور دارند، چطور برای بازی در این فیلم توجیه شدند؟


این بازیگران جزو کسانی هستند که در سینمای کودک تجربه دارند و به عنوان مثال، برزو ارجمند و رضا شفیعی‌جم تجربه زیادی از کار با کودک داشتند و آن‌هایی که تجربه نداشتند، تصور کردن برایشان ساده است، چون سینمای حال حاضر خواه ناخواه به این سمت می‌رود و تمام هنرمندان یک یا دو تجربه کار سی‌جی دارند. به جز این، ما یک استودیوی سبز داشتیم که روی زمین خط می‌کشیدیم و به بازیگران می‌گفتیم که تصور کن از اینجا به آنجا می‌پری.


به عنوان مثال، جایی که برزو ارجمند در یک بازی از این دیوار به آن دیوار می‌پرد، پرده سبز گذاشته بودیم و قبلا هم می‌دانستیم در کدام قسمت بازی قرار دارد و چطور می‌خواهد بپرد و مسئول جلوه‌های ویژه هم سرصحنه حضور داشت. به عبارتی، تمام حرکات را مانند اینکه اگر برزو ارجمند می‌خواهد از روی این دیوار روی آن یکی بپرد، باید زیر پایش یک جعبه بگذاریم یا زمانی که می‌دود در حال دویدن در یک تونل است قبلا تصور و طراحی کردیم و استوری برد داشتیم و می‌دانستیم چه کسی کجا می‌ایستد.


قبل از ساخت «بازیوو» چقدر بچه‌های زمان حال را می‌شناختید و آیا نگاه شما بعد از ساخت این فیلم نسبت به بچه‌ها دگرگون شد یا خیر؟


می‌دانستیم که بچه‌ها خیلی بازی‌های رایانه‌ای را دوست داشتند و زمان انتخاب بازی‌ها به همراه میثم معراجی می‌رفتیم در جاهایی که بچه‌ها بازی رایانه‌ای انجام می‌دادند، خودمان بازی می‌کردیم یا به عنوان مثال، میثم معراجی یک بچه داشت که می‌رفتیم نحوه بازی کردنش را می‌دیدیم و بازی‌ها را انتخاب می‌کردیم. به عبارتی، به طور کامل به دنیای بازی بچه‌ها مسلط بودیم و همین‌جوری بی‌جهت وارد آن نشدیم.


درباره فرآیند ساخت موسیقی صحبت کنید و آیا از نتیجه و کاربرد موسیقی در فیلم راضی هستید؟


بله، هم شاعرمان شعرهای خیلی خوبی سرود و هم موزیک‌های ساخته شده‌ خیلی خوب و به اندازه بود. علاوه بر این، طراح حرکات موزون داشتیم که با بچه‌ها تمرین کرده بودند و در ابتدای فیلم به شکلی هماهنگ متناسب با فضای فیلم‌های کودکان قابل مشاهده است.



چه بازخوردهایی از اکران فیلم دریافت کردید و چقدر از آن استقبال شده است؟


با اینکه بچه‌ها خیلی فیلم را دوست دارند، متأسفانه اکران خوب نیست و تبلیغات ما چندان به گوش بچه‌ها نرسیده، چون تبلیغات صداوسیما گران است و همه نمی‌دانند که این فیلم در حال اکران است. هرکس این فیلم را دیده خوشش آمده و تا به حال حتی یک نظر بد هم نداشتیم. همچنین فیلم را روی پرده همراه بچه‌ها دیدم و شاهد ذوق کردن و دست زدن آنها بودم. در حقیقت، این فیلم در زمان خیلی فشرده‌ای ساخته شد؛ یعنی اگر بیشتر وقت داشتم، خیلی بهتر می‌شد؛ اما نمی‌شد، چون ما اواخر اسفند در کیش درحال فیلمبرداری بودیم و بعدش با جهانگردها و کرونا روبه‌رو شدیم. اسفند ۹۸ کرونا آمد و قرار بود در نوروز ۹۹ فیلم را اکران کنیم، اما فیلم دوسال خوابید.


چالش‌ها و مشکلات این‌ روزهای سینمای کودک و نوجوان از نظر شما چیست؟


اگر این فیلم (بازیوو) فروش نکند، سینمای کودک به کلی زمین می‌خورد؛ یعنی چنین فیلمی که تا این حد مخاطب و بچه‌ها به آنها علاقه‌مند است و فروش نکند، تهیه‌کننده ممکن است بپرسد پس چه چیزی باید بفروشد؟... به عبارتی، دلیل نفروختن آن، بد بودن فیلم نیست، بلکه باید بررسی شود.


انتهای پیام/۴۱۰۴/

انتهای پیام/

ارسال نظر