صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نویسنده «کابوس‌های خنده‌دار» در گفت‌وگو با آنا مطرح کرد؛

اگر رمان جذاب باشد، محصولات جانبی آن هم خریدار دارد/ معمای سیاه‌بازانی که بعد از اجرا گم می‌شدند!

حمیدرضا شاه‌آبادی معتقد است که وقتی یک اثر داستانی موفق باشد و مردم از آن استقبال کنند به شکل طبیعی بازارپردازی فرهنگی مرتبط با آن رونق گرفته و محصولات جانبی آن هم خریدار دارد.
کد خبر : 667390

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، زینب خسروی ـ رمان «کابوس‌های خنده‌دار» نوشته حمیدرضا شاه‌آبادی برای رده سنی نوجوانان به تازگی از سوی نشر افق منتشر شده است. نویسنده در این رمان ماجرای شکل‌گیری گروه تقلیدچی حبیب‌سلمونی را از زبان پسر نوجوان او، عطا، تعریف می‌کند؛ ماجرایی که طنز غم‌انگیزی دارد و از قدرت هنر و تاریخ مبارزه می‌گوید. او از دوران قاجار و قحطی بزرگ در ایران می‌نویسد و گروه تقلیدچی حبیب‌سلمونی که خانوادگی نمایش روحوضی اجرا می‌کنند. داستانی تاریخی و کمی‌تاقسمتی معمایی و جنایی. این داستان برای علاقه‌مندان به تاریخ ایران، هنرهای نمایشی و تئاتر و هواداران داستان‌های معمایی و جنایی تجربه‌ای نو و لذت‌بخشی خواهد بود.

 

در این راستا با حمیدرضا شاه آبادی پژوهشگر تاریخ، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس معاصر به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

 

تاریخ هنرهای نمایشی دوره قاجار در «کابوس‌های خنده‌دار»

 

آنا: چه شد که به نوشتن کتاب «کابوس‌های خنده‌دار» روی آوردید؟

 

شاه‌آبادی: به دنبال این بودم که در قالب یک قصه جذاب و پرکشش بتوانم فضای تاریخی اجتماعی دوره قاجار را معرفی کرده و تصویری از تاریخ هنرهای نمایشی ایران در آن دوره به خواننده عرضه کنم و کارکرد هنر و به خصوص هنر نمایش را نشان دهم. در این داستان یک خانواده که دسته تقلید را تشکیل داده‌اند (تقلید به گروه‌های نمایشی آن دوره گفته می‌شد)، درگیر ماجراهایی جذاب می‌شوند و درعین‌حال گونه‌های مختلف نمایش ایرانی همانند سیاه‌بازی، کچلک‌بازی، بقال‌بازی و کارکردهای اجتماعی آن‌ها هم به خواننده معرفی می‌شود.

 

ایده آن چگونه به ذهنتان رسید؟

 

نمی‌دانم! یک روز احساس کردم دلم می‌خواهد درباره یک گروه نمایشی بنویسم که یکی یکی گم می‌شود. بعداً شاید توجیهاتی پیدا کردم؛ مثلاً این رباعی خیام که می‌گوید: «ما لُعبتکانیم و فلک لُعبت‌باز / از روی حقیقت‌ایم نه از روی مجاز...یک چند در این بساط بازی کردیم/ افتیم به صندوق عدم یک یک باز» که عملاً زندگی انسان‌ها را از یک نگاه فلسفی به بازی نمایشی تشبیه می‌کند. عروسک‌هایی که هر کدام نقش خودشان را اجرا می‌کنند و بعد به صندوق نیستی می‌افتند. این برایم جذاب بود و فکر کردم چه خوب اگر بشود یک داستان درباره آن نوشت؛ گروه نمایشی که اعضایش بعد از هر اجرای نمایش گم می‌شوند. بعد باید این داستان را بسط می‌دادم. خوشبختانه یافته‌های تاریخی هم کمکم کرد. حادثه‌ای که در اصفهان در زمان محمد شاه قاجار اتفاق افتاده بود، دستمایه دیگر کار شد و بر پایه آن توانستم قصه را شکل دهم.

 

طنز غم‌انگیز بار تلخ قصه را می‌گیرد

 

ژانر کتاب طنز غم‌انگیز، معمایی و جنایی است، این سبک از آثار برای رده سنی نوجوان مناسب است؟

 

معمولاً نوجوانان آثاری که تعلیق و کشش داشته باشد و در قالب ژانر ارائه شوند را دوست دارند؛ ادبیات وحشت، ادبیات معمایی و ادبیات جنایی. از طرف دیگر طنز سیاه یا طنز غم‌انگیز هم به‌گونه‌ای در بسیاری از آثار ادبی دیده شده و خوانندگان از آن هم بدشان نمی‌آید.

 

طنز سیاه یا غم‌انگیز چه کمکی به روند داستان می‌کند؟‌

 

این طنز کمک می‌کند تلخی‌های داستان کمتر شود و خواننده بهتر با اثر ارتباط برقرار کند.

 

 


 

بیشتر بخوانید:

 

 


 

افت و خیزهای فراوان در ادبیات کودک

 

اوضاع ادبیات کودک و نوجوان این روزها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

ادبیات کودک و نوجوان ما معمولاً در طول دوره‌های تاریخی از افت و خیز برخوردار است. یعنی گاهی اوقات جلوه‌های ضعیفی از آن را می‌بینیم و گاهی اوقات جلوه‌های قدرتمندی را. در بعضی سال‌ها احساس می‌کنیم ادبیات کودکمان راکد شده اما در بعضی سال‌ها اتفاقات خوبی رقم می‌خورد. این هم بستگی به موقعیت‌های اجتماعی، وضعیت نشر، کاغذ و خیلی از مسائل دیگر دارد.

 

در این دوره فکر می‌کنم علی‌رغم مشکلات زیادی که در تمامی حوزه‌ها وجود دارد اما خوشبختانه ادبیات کودک چهره نسبتاً خوبی را از خودش به نمایش گذاشته است. شاید تعداد آثاری که منتشر می‌شود، زیاد نباشد اما تعداد آثار خوب در بین این آثار کم نیستند و نویسندگان مختلفی از نسل‌های مختلف کارهای خوبی را به بازار عرضه می‌کنند که جای امیدواری دارد.

 

چطور می‌توانیم به ارتقای ادبیات کودک و نوجوان کمک کنیم؟

 

قاعدتاً باید شرایطی فراهم شود برای خلق آثار بهتر، حمایت از ناشرین، حمایت از نویسندگان، حمایت از توزیع آثاری که منتشر می‌شوند. حمایت از ایجاد ارتباط بین نویسنده و خواننده. برگزاری نمایشگاه‌های کتاب حضوری در نمایشگاه‌های خارجی. همه این‌ها می‌توانند در تقویت ادبیات کودک ما مؤثر باشند.

 

با توجه به دوران محدودکننده کرونا، کودکان و نوجوانان بیش از پیش به فضای مجازی خو گرفتند، چطور می‌توانیم این فضا را در راستای پیشرفت ادبیات کودک و نوجوان خودمان پیش ببریم؟

 

فضای مجازی فرصت خوبی برای اطلاع‌رسانی درباره آثار ادبیات کودک و نوجوان، نقد و بررسی، بحث و گفت‌وگو درباره این آثار است. همین‌طور نویسندگان و پدیدآورندگان آثار می‌توانند از طریق فضای مجازی با خواننده‌های خودشان در ارتباط باشند، پرسش آن‌ها را پاسخ دهند و نظراتشان را به شکل مستقیم بشنوند. همه این‌ها به ارتقای سطح کیفی آثار ادبی ما کمک می‌کند.

 

 

کتاب‌های ترجمه جذاب‌ترند!

 

چرا شخصیت‌های داستانی ما آن‌طور که باید به کودک و نوجوان معرفی نشده‌اند؟ اسطوره آن‌ها الگوهای خارجی شده‌ است.

 

در این زمینه‌ هم کارهای خوبی انجام شده اما اینکه کودکان ما بیشتر از کارهای خارجی استقبال می‌کنند، جذابیت بیشتر این آثار است.

 

از چه نظر داستان‌های خارجی جذابیت بیشتری دارد؟‌

 

وقتی شما به دنبال انتخاب کاری برای ترجمه هستید با یک دنیا اثر ادبی مواجهید که می‌توانید بهترین‌های آن‌ها را انتخاب و ترجمه کنید اما در حوزه تألیف محدودیت‌هایی وجود دارد. تعداد نویسندگان و آثاری که می‌توانند خلق کنند، محدودتر است. در این میان هم همیشه همه آثار قوی و جذاب نیستند، به همین دلیل کودکان ممکن است گرایش بیشتری به آثار ترجمه از خودشان نشان دهند. من به هیچ وجه معتقد نیستم که آثار ترجمه منتشر نشوند، باید این آثار که حاصل تجربه تمامی ملت‌های دیگر دنیا هستند همچنان منتشر شوند، اما باید شرایطی برای تقویت و حمایت از ادبیات داستانی ایران هم فراهم شود.

 

با بازارپردازی فرهنگی، تولید کالا و محصولات جانبی از یک اثر، می‌توان جذابیت را برای کودکان به ارمغان آورد.

 

وقتی یک اثر داستانی کاملاً موفق باشد و مردم از آن استقبال کنند به شکل طبیعی این اتفاق می‌افتد و صنایع فرهنگی مرتبط با آن رونق می‌گیرند و خریدار دارند. اما گاهی برخی از آثار که مورد استقبال قرار نگرفته‌اند، محصولات جانبی هم تولید و به بازار عرضه می‌شود و طبیعی است که باز هم از آن‌ها استقبال نمی‌شود. این زمانی مفید است که در ابتدا خود آن کتاب مورد استقبال قرار بگیرد.

 

انتهای پیام/۱۱۰/

انتهای پیام/

ارسال نظر