شیخ صنعان در سده پانزدهم
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ داستان شیخ صنعان از جمله داستانهای فرعی در منظومه منطقالطیر جناب مستطاب شیخ فریدالدین عطار نیشابوری است که البته به سبب پیامهای عالی و درخشان خود، متنی شایان نگرش و درسگیری در روزگار ماست و از ماجرای سیمرغ و سیمرغ چیزی کم ندارد.
بیشتر بخوانید:
نشست علمی گرامیداشت روز ملی عطار نیشابوری چگونه گذشت؟
شیخ بزرگواری در مسیر مکه، عاشق و دلباخته دختری مسیحی میشود و برای رسیدن به او پای پیش مینهد؛ اما شرطهای دختر ترسا در حکم سنگستان سر راه شیخ است. شیخ شرطها را که انجامدادنشان مانند شرابخوردن و خوکچرانی کردن، به کفر مجسم گراییدناست، میپذیرد.... اما سرانجام به سبب دعا و توسل مریدان شیخ، او توبه میکند و دختر کافرکیش هم البته به جانب شیخ برمیگردد و به او و آیینش معتقد میشود و...
این حکایت که برخی آن را سرگذشتی واقعی از خود عطار میدانند؛ البته روایتی از آمادگی انسان در افتادن به لغزشهاست و این که غرور ورزیدن و تکیه بر تقوا و دانش داشتن میتواند انسان را به جاهایی بکشاند که باورناکردنی و تابسوز است.
از این جهت است که میتوان داستان چند سده پیش شیخ صنعان را همیشه تازه و شایان یادکرد دانست که درنگ در آن انسان را از تجربهکردن لغزشهای پیش رو در دوران فتنهخیز آخرالزمان بینیاز میکند بهویژه اینکه اکنون برخی مدعیان شیخوخیت در چرانیدن خوک نفس هم ورودی تاسفبار دارند.
روایت عطار از لغزش شیخی چنان و سرانجامی چنین، گرچه با زبان هنر بیان شدهاست؛ اما عاری از حس هراسانگیزی برای کسانی که عهد بندگی و تقرب را پاس میدارند، نیست و از این رو نکوداشت عطار در سده پانزده خورشیدی، ارج نهادن به اندیشهای است که انسان را رها از همه بند و پندهای ناسازگار با جایگاه والای انسان میداند جایگاهی که از بندگی و خاکساری تا خلافت الهی در زمین گسترده است.
عبدالرضا مدرسزاده دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
انتهای پیام/۴۰۶۲/
انتهای پیام/