مجتبی گلستانی: همه به بیماری مصرفگرایی مبتلا شدهاند؛ هم نویسنده، هم ناشر و هم مخاطب
مجتبی گلستانی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی آنا، با اشاره به معضلات چرخه نشر و نزولِ شاخصههای فرهیختگی و روشنفکری در آن، اظهار داشت: «اولا رابطه مخاطبان با بدنه ادبیات، یک رابطه دوسویه است؛ آنچنان که نویسندگان نیز چه پیش از ورود به این عرصه و چه بعد از آن، خود مخاطبِ ادبیات هستند. بنابراین اگر چرخه نشر آثار داستانی در کشور ما دچار مشکل شده است، این مشکل متوجه تمام حلقههای آن است و ناشران نیز از این قاعده مستثنا نیستند.»
این منتفد ادبی افزود: «این روزها که شاهد برگزاری جشنواره فیلم فجر هستیم، این فکر را در ذهن من ایجاد کرد که چرا در سینمای ما در سالهای اخیر فیلمسازانی مانند اصغر فرهادی، عباس کیارستمی و حتی مجید مجیدی آثار قابل تاملی را خلق میکنند، اما در حوزه ادبیات دچار خلأ بودهایم. دلیلش این است که نویسندگی در این سالها به امری غیرتخصصی تبدیل شده و فعالیت نویسندگان مبتنی بر پشتوانه دانش نیست. به همین خاطر هم هست که بیشتر از اینکه به دنبال خلق آثار شاخص باشند، درگیر جریانهای ژورنالیستی و رویکردهای خارج از ادبیات شدهاند.»
دهه 80 ، دهه رواج میانمایگی فرهنگی و شایع شدن رویکردهای پوپولیستی در جامعه بود
وی که معتقد است چرخه نشر آثار ادبی در کشور، دچار رکود و بیماریهایی مانند سطحینگری و مصرفگرایی شده، گفت: «به نظر من باید برگردیم و اتفاقات دهه 80 را آسیب شناسی کنیم؛ یعنی ببینیم چه اتفاقهایی در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور طی این دهه رخ داده است که حالا شاهد نتایج آن هستیم.
گلستانی دهه 80 را دهه رواج یافتنِ میانمایگی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و شایع شدن رویکردهای پوپولیستی در تمام سطوح جامعه خواند و اظهار داشت: «در این دهه بود که در تمام حوزهها شاهد تقلب و انتقال آثار تقلبی بودیم؛ آثاری که اتفاقا ژستهای روشنفکری داشتند و ظاهرا برتافته از جریانهای نخبهگرا بودند، درحالی که به شدت جامعه را به ابتذال و کوتهفکری دچار کردند.»
وی با اشاره به سابقه جریانهای روشنفکری در دهههای اخیر، افزود: «چرا دهه 70 که به واقع بستر انتشار آثار مبتنی بر نخبهگرایی بودند شد؛ نظیر انتشار آثار ارزشمند نویسندگانی مانند احمد محمود، هوشنگ گلشیری و... به واقعه دوم خرداد انجامید و چرا در دهه 80 با شیوع رویکردهای پوپولیستی، شاهد اتفاقهای ضد روشنفکری بودیم که همچنان نیز شاهد بروز ناتیج آن در جامعه هستیم؟»
این نویسنده و منتقد ادبی در تشریح اتفاقات دهه 80 توضیح داد: «در این دهه بود که بخش قابل توجهی از ناشران، خواسته یا ناخواسته با سیاستهای دولت همسو شدند و به سمت تولید انبوه کتاب رفتند؛ دقیقا همان اتفاقی در خودروسازی کشور رخ داد و نتیجهای به جز آلوده کردن هوا و محیط زیست را به همراه نداشت. ناشران هم با این کار ضمن اینکه در در مصرف کاغذ اسراف کردند، عواقب فراوانی را در جامعه و سطوح فکری و فرهنگی مردم به وجود آوردند. و سوال اینجاست که از دل آثار منتشر شده در این دهه، چه تفکر یا نگاهی بیرون آمد؟»
وی گفت: «در این سالها انتشار کتاب در کشور ما به سادهترین کارها تبدیل شد در صورتی که در هیچ جای دنیا انتشار کتاب کار سادهای نیست، زیرا سرویراستاران سختگیری در کار نشر نظر میدهند که میدانند چه میخواهند و فرق بین اثر ارزشمند و اثر مبتذل را درک میکنند. این واقعیت مرا به یاد یکی از فیلمهای وودی آلن میاندازد که در آن یکی از شخصیتها آرزو دارد کتابش را منتشر کند!»
این منتقد ادامه داد: «اما در ایران هر کسی میتواند هر متنی را در قالب کتاب چاپ کند. و اینکه پیشفرض تولید، مصرف باشد دیگر اوجِ فاجعه است. البته برخی از ناشران تکلیفشان روشن است و از ابتدا به تولید کتابهای مصرفی مشغول بودهاند اما آن دسته از ناشران که زیر عنوانِ روشنفکری، به انتشار آثار مبتذل دست زدهاند، بیشترین آسیب را به بدنه ادبیات و فضاهای روشنفکری در کشور وارد کردند.»
وی گفت: «در چنین چرخهای است که رمانهای لاغر و بدونِ هویت که هیچ دانش و تجربهای پشت خلق آنها نیست، ذوق و قدرت تمیز مخاطبان شکل میدهند و سلایقش را مبتذل میکنند.اینگونه است که مخاطب امروزی توانِ خواندن رمانهای بیشتر از 100 صفحهای را ندارد؛ در حالی که پیش از این رمانهای پرحجم و طولانی مانند آثار احمد محمود و دولتآبادی را میخواند. حتی آثار گلشیری هم که کوتاهتر بودند، در درون خود کلنجارها و کنکاشهای فراوانی داشتند که مطابق میل ذائقه سطحی پسند مخاطبان امروزی نیست.»
گلستانی با ارجاع به اظهار نظر بهمن دری، یکی از معاونان سابق امور فرهنگی در کشور گفت: «ایشان زمانی گفت «کتابها باید موجز و کوتاه نوشته شود؛ گاهی اوقات کتابی که میتواند در 100 صفحه تمام شود، در 600 صفحه نوشته میشود.» حالا سوال اینجاست که آیا حرکت ناشران و نویسندگان در دهه 80 به سمت نگارش و انتشار رمانهای 100 صفحهای، همان اهداف پوپولیستی دولت را که احتمالا یکی از اهدفش تسهیل در کار سانسور بود، نیست؟»
وی با انتقاد به جریانها و گروههای نویسندگان اظهار داشت: «بسیاری از نویسندگان امروزی بیشتر وقتشان را یا در فضاهای مجازی، فیسبوک و تلگرام و ... میگذرانند و یا در جلسات نقد ادبی که به لحاظ شکلی کم از مهمانیهای هالیوودی ندارند. پس اینها کی وقت میکنند بنویسند؟ اصلا از این افراد انتظار خلق چه آثاری را میتوانیم داشته باشیم؟»
این منتقد خاطر نشان کرد: «از طرفی گروههای مختلف در کنار یک دیگر هژمونیای را میسازند که به صورت پیشفرض به منتقدان حمله میکنند و به همین دلیل است که نقد ادبی کار ساده و آرامی نیست و باعث از بین رفتن دوستیها و مشکلاتی از این دست خواهد شد.»
گلستانی تاکید کرد: «به نظر من به جز سایر نهادهای دستاندرکار، نهادِ ادبیات در کشور ما دچار ابتذال است، زیرا خواسته و ناخواسته؛ در مسیر سیاستهای پوپولیستی گام برداشته و با روشنفکرنمایی، به چرخه ادبیات و فرهنگ و تفکر جامعه صدمه میزند.»
انتهای پیام/