«روز مهندس» و بیمهری به علوم انسانی
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ پنجم اسفند زادروز خواجهنصیرالدین توسی مرد بلندآوازه جهان اسلام را در تقویم جمهوری اسلامی روز نکوداشت هنر مهندسی و تکریم از مقام مهندس نام نهادهاند که حتی اگر ارزشهای دینی و سیاسی هم هاله این نامگذاری واقع نمیشد، در بیرون از سیاستهای حکمرانی امروزی هم، باز مناسبت این تکریم مقام با شخصیت خواجه، انتخابی بهنگام و شایسته بود.
در باب عظمت خواجه نصیر همین اندازه کافی است که کسی در طول سال از او یاد نمیکند و در منبرها واعظان محترم (که معمولا دارند خواب و رویا تعریف میکنند) از چنین بزرگمردی سخن نمیگویند. منظور این که روزگار یادکردن از مردان حقیقتا بزرگ سپری شدهاست.
اما شخصیت علمی خواجه با ارزشهای دینی و معنوی چنان پیوندی دارد که میتوان تعبیر قرآنی تزکیه و تعلیم را با هم در وجود او نشان داد و معالاسف از زمان خواجه به بعد (و مخصوصا پس از شیخ بهایی عصر صفوی) میان علوم فنی و علوم انسانی خطی فارق و جداکننده کشیدهشد که هیچگاه از میان نرفت تا جایی که اکنون رسم است که دانشکدههای علوم انسانی و مهندسی را دو سوی زمین دانشگاهها و برابر هم میسازند در حالی که واقعا جدایی میان اینها (به رغم تنوع علوم و رشتهها و شاخهها پدید آمدن) هیچگاه مطرح نبودهاست.
علمای بزرگ معاصر نظیر علامه طباطبایی و برخی شاگردان ایشان ذیل بحث منطق و فلسفه به ریاضی و نجوم و حکمت توجه میکردهاند که هرچند متخصص سازه و مواد و عناصر شیمیایی و مفاهیم فیزیک از آن توجهکردن، بیرون نمیآمدهاست اما لاجرم مانع گسست در حلقههای قویم دانش میشدهاست.
از دوره قاجار به بعد و با اعزام جوانان ایرانی به فرنگ، آهنگ جدایی علوم از هم و عصر غلبه مهندسی آغاز شد و رشحات آن تاکنون به صورت اصالت دادن به ریاضی و محاسبات و کنار زدن علوم انسانی و متخصصان آن ادامه دارد.
به موازات سد سازی و صنعتآفرینی و از نظر راندن علوم انسانی و ریشهدوانیدن بیمهری به علوم انسانی تا سالهای تعیین رشته در دبیرستان، اکنون ما به نام میراثدار حکمت و فلسفه اسلامی، مصرفکننده نظریات فرنگیان در همین زمینهها شدهایم.
اصالت دادن به رشته و رتبه مهندسی در امور اجرایی کشور در چهار دهه گذشته و استفاده از مهندسان در مقامهایی مانند فرهنگ و ارشاد و آموزش و پرورش و نیز تاکید بر مهندس بودن استانداران و شهرداران کار را به همین شکلی که ملاحظه میشود در آوردهاست و کسی در سطح کلان و آن بالاها هیچگاه با خود فکر نکرد که احتمالا جامعهشناسان و حقوقدانان و روانشناسان و ادیبان هم برای اداره جامعه و مدیریت نهادها، حرفی برای گفتن داشتهباشند و دستکم تلفیقی از مدیران مهندسی خوانده و صاحبنظر در علومانسانی برای تمشیت جامعه روا داشته شود.
این گفتار به هیچ روی در پی انکار فضیلت مهندسی و تردید کردن در جایگاه مهندسان عزیز نیست اما جان سخن؛ رشد ناهمگون و نگاه افراطی داشتن به امور و نقد آن چیزی است که امروز جامعه بر اثر همین رویکرد دچار آن شدهاست که عاقلان را اشارتی کافی است.
عبدالرضا مدرس زاده دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی کاشان
انتهای پیام/
انتهای پیام/