اوت سال ۱۹۴۷ تاریخی که هیچگاه مردمان هند از خاطر نخواهند برد / نقش ماهاتما گاندی در جنبشهای استقلالطلبانه هند
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، دههها مبازره آزادی خواهان هند درنهایت در پانزدهم اوت سال ۱۹۴۷ یعنی دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم به نتیجه رسید و مردم این کشور باستانی و پهناور استعمارگران خونخوار انگلیسی را از سرزمین خود اخراج کردند تا کشوری مستقل را از نو بنا کنند.
در ۲۸ اوت همان سال پیشنویس قانون اساسی دائمی این کشور تصویب شد. جنبش استقلالطلبی هند، سلسلهای از انقلابها بود که توسط مردم هندوستان و در جنگ با استعمارگر پیر انگلیس بر سر استقلال سیاسی هند صورت گرفت.
رهبری بیبدیل ماهاتما گاندی علیه استعمار انگلیس
جنبش از شورش سال ۱۸۵۷ میلادی آغاز شد که نقطه عطف مهمی در تاریخ هندوستان به شمار میآید. این جنبش موجب شد که انگلیس بهطور اساسی در چگونگی کنترل و اداره هندوستان تجدیدنظر کند. مطابق با بیانیه دولت هند در ۱۸۵۸، در رأس سیستم جدید یک وزیر کابینه که وزیر امور خارجه هندوستان بود، قرار داشت که رسماً از یک شورای قانونی دستور میگرفت؛ فرماندار کل هندوستان (نایبالسلطنه) هم مسئول نظارت بر اعمال او و هم مسئول مجلس بریتانیا بهمنظور پیاده کردن قوانین آن کشور بود. طی یک بیانیه سلطنتی که به مردم هند اعلام شد، ملکه ویکتوریا به مردم قول داد که مطابق قوانین بریتانیا آنها میتوانند از خدمات عمومی برابر بهرهمند شوند، همچنین متعهد شد که به حقوق شاهزادگان بومی هندوستان احترام بگذارد. بریتانیا مصادره کردن زمینهای شاهزادگان را متوقف کرد و فرمان داد که به عقاید مذهبی مردم احترام گذاشته شود. در اواسط دهه ۱۹۴۰ همزمان با جنگ جهانی دوم، خیزش مردم هند به رهبری ماهاتما گاندی و آزادسازی کشور توسط ارتش ملی هند به رهبری "سوبهاش چاندرا" وضعیتی جدید بهوجود آورد و این کشور را برای همیشه از استعمار انگلیس رها کرد.
ماهاتما گاندی نقش بیبدیلی در راهبری اراده مردم هند ایفا کرد. وی با مبنا قرار دادن جنبشهای آزادیخواهانه بهعنوان سلاح خود، مردان و زنان هندی را با یکدیگر متحد کرد تا بدون جنگ و خونریزی برای استقلال کشورشان بجنگند.
استعمارگران انگلیسی هندوستان را به دو کشور هند و پاکستان تقسیم و سپس آنجا را ترک کردند یعنی اینکه در آخرین لحظه نیش دیگری بر پیکر مردم شبه قاره زدند
گفتنی است که هند تا قبل از اینکه تحت اشغال استعمار انگلیس درآید، کشوری بسیار موفق بود که خاندانهای قدرتمند هندو و مسلمان بر آن حکومت میکردند. در آن زمان، هند بهعنوان کشوری ثروتمند با پادشاهان قدرتمند، کاخهای زیبا، هنر و معماری منحصربهفرد در جهان آوازه یافته بود. هند در آن دوران با هیچ جای دنیا قابلمقایسه نبود. هند همچنین دارای منابع طبیعی غنی، زمینهای زراعی حاصلخیز، ذخایر آب فراوان و حیات وحشی بینظیر نیز بود. وجود این نعمات کافی بود تا کشورهای اروپایی فکر تاراج این سرزمین را در سر بپرورانند.
قدمت حضور اروپاییها در هند، به قرن چهاردهم میلادی بازمیگردد. در آن دوره، چندین کشور اروپایی به بهانهی دادوستد ادویهجات، چند شهر کوچک هند را به استعمار خود درآوردند. پرتغال، هلند، دانمارک، فرانسه و انگلستان هر یک حضوری بسیار طولانی در هند داشتند. البته این انگلستان بود که قدرت اصلی هند را در دست داشت. پس از سال ۱۸۵۸، دولت سلطنتی انگلیس، حکومت هند را از «کمپانی هند شرقی» گرفت. کمپانی هند شرقی از سال ۱۷۵۷ تا زمان تسلیم قدرت به دولت، حکومت هند را در دست داشت. انگلیس با استفاده از سیاستهای خاص خودش، بالاخره موفق به کنترل کل هندوستان شد. استعمارگران بریتانیایی، گنجینههای هند را تخلیه و درعینحال مردم این کشور را تحقیر میکردند.
بیشتر بخوانید:
قطار صلح میان هند و پاکستان متوقف شد
تبادل آتش میان هند و پاکستان در کشمیر دوباره آغاز شد
اگرچه انگلیسیها اقداماتی برای پیشرفت زیرساختها در هند کردند اما بااینحال، هیچ فرد هندی حاضر نشد آزادی و استقلال کشورش را با آن اقدامات مبادله کند. درنهایت هندیها شروع به جنگی ۲۰۰ ساله با اشغالگران انگلیسی برای به دست آوردن استقلال کردند. درواقع، حکومت انگلیس بر هند، موجب شد تا مردم هندوستان با یکدیگر متحد شوند و برای آزادیشان بجنگند. هندیها بدون در نظر گرفتن تفاوتهای قومی، نژادی، جنسی، سنی، زبانی و طبقهی اجتماعی دورهم گرد آمدند تا علیه استعمارگران وطنشان مبارزه کنند.
خب تا آنجایی که تاریخ به ما میگوید اگر جنبشهای اجتماعی رهبری شاخص نداشته باشند امکان موفقیتشان کم خواهد شد و اگر داشته باشند احتمال پیروزی بسیار افزایش مییابد. ماهاتما گاندی شاید معروفترین چهرهی انقلابی هند در روند رهبری آشوبهای داخلی کشور باشد. گاندی زمانی که به آفریقای جنوبی تبعید شد و به وکالت مشغول بود، اولین قدمهای خود برای رهبری کشور را آغاز کرد. او از اینکه شاهد حکومت تبعیضگرایانهی سفیدپوستان اجنبی، بر مردم رنگینپوست آفریقا بود، سخت آزردهخاطر و خشمگین بود. گاندی اعتراضات صلحجویانه و بهدوراز خشونت آفریقای جنوبی را رهبری میکرد که موجب کسب شهرت و نیز حمایتش از سوی مردم شد. او تصمیم گرفت از همین روشهای عاری از خشونت، در وطن خود برای رهایی از یوغ استعمار انگلیسیها استفاده کند. اولین مخالفت گاندی با استعمارگران انگلیس، وجود مالیاتهای بسیار سنگین و کمرشکن در شهرهای هند بود. گاندی طبقهی کارگر و قشر مستمند جامعه را برای مخالفت با مالیاتهای زیاد و نیز تبعیضهای اجتماعی گرد هم آورد. او در سال ۱۹۲۱ رهبر «کنگره ملی هند» شد. این کنگره، حزبی سیاسی و ملیگرا در هند بود که خواستار وضع قوانین غیر تبعیضآمیز، حقوق برابر برای مردان و زنان، روابط صلحآمیز درون مذهبی، انحلال نظام قشر گرا و مهمتر از همه، خواهان آزادی هند بود.
ماهاتما گاندی در طول زندگی خود سه جنبش ملی مهم را رهبری کرد. اولین جنبشی که گاندی، رهبری آن را به دست گرفت، «جنبش عدم همکاری» یا مبارزه منفی بود که از سپتامبر ۱۹۲۰ تا فوریه ۱۹۲۲ پابرجا بود. طی این جنبش، گاندی بر این باور بود که تنها دلیل موفقیت انگلیس در حفظ حکومت خود بر هند، همکاری هندیها با آنان است. به اعتقاد او، اگر ساکنان یک شهر هندی دست از همکاری با استعمارگران برمیداشتند، اندک انگلیسیهای حاضر در آن شهر، چارهای جز تسلیم شدن برایشان باقی نخواهد ماند.
ابتکار گاندی موفق شد و چیزی نگذشت که این جنبش، طرفداران بسیاری پیدا کرد و میلیونها نفر از مردم هند، از همکاری با استعمارگران امتناع کردند. این بدان معنی بود که مردم، مشاغل خود را رها کردند، کودکان خود را از مدارس بیرون بردند و از رفتن به ادارات دولتی نیز پرهیز کردند. در این زمان، نام ماهاتما گاندی بر سر زبانها افتاد. البته جنبش عدم همکاری، با حملات خشونتآمیز گروهی از تندروها در استان اوتارپرادش به پایان رسید. کسانی که در این درگیریها حضور داشتند، یک کلانتری را به آتش کشیده و ۲۳ پلیس را نیز کشتند. گاندی برای پایبندی به اصول غیر خصمانه و صلحجویانهی جنبش عدم همکاری، از ادامهی آن صرفنظر کرد.
ازآنجاکه مقاومت و پایمردی درراه رسیدن به هدف درنهایت نتیجه دلخواه را در بر خواهد داشت درنهایت در پانزدهم آگوست سال ۱۹۴۷، هندوستان موفق به رهایی از یوغ استعمار انگلیس شد
دومین حرکت اجتماعی که گاندی آن را رهبر کرد راهپیمایی نمک بود. پایان جنبش عدم همکاری، موجب پا پس کشیدن مردم هند از محقق کردن استقلال کشورشان نشد. در ۱۲ مارس ۱۹۳۰، معترضان هندی در راهپیمایی یا رژه "دندی" شرکت کردند که در اعتراض به مالیاتهای زیاد و انحصارطلبی نمک توسط بریتانیا شکل گرفته بود. گاندی، راهپیمایی ۲۴ روزه و ۳۸۶ کیلومتری خود را با ۷۹ نفر آغاز کرد که در پایان، تعدادشان به چندین هزار نفر رسید. هنگامیکه معترضان به شهر ساحلی دندی رسیدند، شروع به تهیهی نمک از آب دریا، بدون پرداخت مالیات به انگلیسیها کردند. این عمل آنها، با نافرمانی مدنی در کشور همراه شد. گروه دندی درحالیکه مشغول به تهیه نمک درراه خود بودند، شروع به حرکت بهسوی جنوب کردند. گاندی حین حرکت، سخنرانیهایی در مورد مالیات نمک برگزار و از تلاش مردم فقیر برای به دست آوردن نمک حمایت میکرد. مأموران انگلیسی، گاندی را قبل از رسیدن به کارگاههای تولید نمک شهر داراسانا دستگیر کردند. این جنبش به وقوع نافرمانی مدنی یکساله در کشور، تولید و فروش غیرقانونی نمک، تحریم کالاهای انگلیسی، امتناع از پرداخت مالیات و زندانی شدن حدوداً ۸۰۰ هزار نفر از مردم هند منجر شد.
تقسیم هند به دو بخش هندو و مسلمان نشانه دشمنی همیشگی استعمار با مردم شبهقاره
اگرچه این جنبش از سوی انگلیس به رسمیت شناخته نشد، اما در سطوح بینالمللی، توجهات بسیاری را به خود جلب کرد و موجب افزایش پیروان گاندی نیز شد.
جنبش مردمی دیگری که رهبریاش با گاندی بود جنبش ترک هند بود که در هشتم آگوست ۱۹۴۲ و طی جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. کمیسیون کنگره هند، تحت درخواست اجباری گاندی، خواستار ترک دستهجمعی انگلیسیها از خاک هند شد. گاندی طی این جنبش، سخنرانی معروف «برو یا بمیر» را برگزار کرد. مقامات انگلیسی، فوراً نسبت به این جنبش واکنش نشان دادند و تقریباً تمامی اعضای حزب کنگره ملی هند را دستگیر کردند. نخستوزیر جدید انگلستان، امتیازاتی از قبیل وضع قوانین مستقل استانی به هندیها پیشنهاد داد که بعد از اتمام جنگ قابلاجرا بود؛ اما هندیها نپذیرفتند. هندوستان، بار دیگر بهواسطهی سخنرانیهای ضد-جنگی گاندی، وارد مرحلهی جدیدی از نافرمانی مدنی شد. بریتانیاییها با وقوع این جنبش بهخوبی متوجه شده بودند که ممکن است دیگر قادر به حکومت هند نباشند.
ازآنجاکه مقاومت و پایمردی درراه رسیدن به هدف درنهایت نتیجه دلخواه را در بر خواهد داشت درنهایت در پانزدهم آگوست سال ۱۹۴۷، هندوستان موفق به رهایی از یوغ استعمار انگلیس شد. البته این آزادی، بهای گزافی داشت. هندوها و مسلمانانی که شانهبهشانه در کنار یکدیگر، علیه استعمار جنگیده بودند، به دلیل اجرای طرح توطئه آمیز انگلیس مجبور به جدایی از هم شدند. در سوم ژوئن سال ۱۹۴۷، مقامات انگلیسی، لایحهای برای تقسیم «هند بریتانیا» به دو کشور هند و پاکستان تنظیم کرده بودند. در ۱۴ آگوست ۱۹۴۷ با این لایحه موافقت شد. بنابراین، تلاش سخت، فداکاری و عزم راسخ هندیها به رهایی آنان از حکومت استعمار انگلیس منجر شد. البته استعمارگران انگلیسی هندوستان را به دو کشور هند و پاکستان تقسیم کرده و سپس آنجا را ترک کرد یعنی اینکه در آخرین لحظه نیش دیگری بر پیکر مردم شبه قاره زدند.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/