صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادگار جعبه جادو| ۱۷

سراب «خط قرمز» به امید رسیدن به هوای تازه‌تر/ سریالی که هم سکوی پرتاب و هم عامل سقوط بود!

سریال تلویزیونی «خط قرمز» با موضوع جسورانه و ویژگی‌های داستانی و تکنیکی که داشت، نامش در میان آثار خوش‌ساخت رسانه ملی ثبت شده است.
کد خبر : 633396

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، این روزها بازار تماشای سریال در سرتاسر جهان داغ است و پس از اینکه قسمت جدید هر سریالی منتشر می‌شود، سیل واکنش‌ها نسبت به بخش‌های مختلف آن، مثل روند قصه، بازی بازیگران، سکانس خاص آن قسمت و... آغاز می‌شود. این حجم از توجه نسبت به سریال‌ها، باعث شده که بسیاری از فیلم‌سازان مطرح (هم در ایران و هم در خارج از کشور) برای مدت زمان محدودی هم شده، از فضای سینما فاصله بگیرند و به سریال‌سازی روی بیاورند.


واکنش جمعی به سریال‌های در حال پخش اگر در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر به یک حرکت اجتماعی در جهان تبدیل شده، در کشور ما سابقه بیشتری دارد. از سال‌های پایانی دهه شصت تا ابتدای دهه هشتاد بسیاری از سریال‌های تلویزیونی بودند که از شبکه‌های سیما پخش شدند و فراتر از یک اثر نمایشی، خودشان را به بطن جامعه و اصطلاحاً «کف خیابان» کشاندند.


در سلسله گزارش‌های «یادگار جعبه جادو» که به صورت هفتگی در گروه فرهنگ خبرگزاری آنا منتشر می‌شود، نگاهی می‌اندازیم به آثاری که در این دسته قرار می‌گیرند و در زمان پخش در جذب تماشاگر بسیار موفق بودند.




در رابطه با سال‌های خوب تلویزیون در زمینه سریال‌سازی بارها صحبت کردیم، سال‌هایی در دهه‌های شصت، هفتاد و اوایل هشتاد که به نوعی دوران طلایی سیما محسوب می‌شوند و معمولاً در هر سال حداقل دو سریال استاندارد و پرمخاطب از تلویزیون پخش می‌شد، سریالی که هرکدام حال و هوای خاصی داشتند. یعنی در آن دوران سریال‌های کمدی، آثار مناسبتی، سریال‌های پلیسی، طنزهای آیتمی، سریال‌های خانوادگی، سریال‌های تاریخی و... هرکدام این قابلیت را داشتند که با استقبال مردمی روبه‌رو شوند و به قول معروف خیابان‌ها را خلوت کنند.



قاب‌های خوش رنگ و لعاب


یکی از سریال‌های شاخص آن دوران «خط قرمز» بود، سریالی به کارگردانی قاسم جعفری که در پاییز سال ۸۰ از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت و هر هفته سه‌شنبه‌ها، بینندگان زیادی را به سمت خود جذب می‌کرد. سریال «خط قرمز» با وجود اینکه از هنرمندان مطرح و ستاره‌های سینما و تلویزیون در گروه بازیگرانش بی‌بهره بود، اما به دلیل حال و هوای خاص و داستان پرکشش و جذابی که داشت، در دسته سریال‌های محبوب رسانه ملی جا گرفت و به یکی از آثار سیما تبدیل شد که در طول دو دهه اخیر، بارها و بارها از شبکه‌های مختلف بازپخش شد.


«خط قرمز» ویژگی‌های فراوانی داشت که به دیده شدنش بسیار کمک کرد. اولین نکته جذابیت‌های بصری و خوش رنگ و لعاب بودن آن بود. لوکیشن‌های جذاب شمال بسیار به این فیلم کمک می‌کرد و جعفری هم با علم به این مسئله در بسیاری از صحنه‌ها از ویژگی‌های طبیعت (جنگل، دریا، ساحل و...) به زیبایی استفاده کرده بود. چند ریزه‌کاری دیگر هم باعث شده بود که این سریال با اقبال عمومی مواجه شود، مخصوصاً از جانب قشر جوان، مواردی مثل استفاده از ماشین‌های جیپ کروکی و پاترول که برای بسیاری از جوان‌های آن دوران، ماشین‌های محبوبی بود.


ویژگی دیگری که در «خط قرمز» مورد توجه قرار داشت، داستان پرکشش و خاص این سریال بود. علیرضا بذرافشان و شعله شریعتی قصه جسورانه‌ای را برای این سریال نوشته بودند که هم خانواده‌ها آن را دوست داشتند هم جوان‌ها، چون بسیاری از دغدغه‌های جوانان در این اثر مطرح شده بود و بسیاری از مخاطبان اثر از تصمیم شخصیت‌های اصلی داستان که البته فرجام بدی داشت، دفاع هم می‌کردند. خط اصلی داستانی این سریال قصه چند جوان بود که از خانواده‌هایشان دل بریده بودند و هرکدام با انگیزه‌های مختلف، برای رسیدن به آینده‌ پا در سفری گذاشته بودند که هیچ چیزی از آخر و عاقبت آن نمی‌دانستند. این جوان‌ها با چشمانی بسته در مسیری قرار گرفتند که نتیجه خوشی نداشت و حتی به مرگ یکی از اعضا و درگیری‌های ریز و درشت دیگر و بازداشت شدن و... هم منجر شد.


ویژگی بعدی توانایی‌های قاسم جعفری در مقام کارگردان سریال بود. او برای این پروژه مانند سریال قبلی‌اش «همسفر» با تکیه بر تیم بازیگران جوانی که با آن‌ها در ارتباط بود، سریالش را به روی آنتن فرستاد. اکثر چهره‌هایی که نقش‌های اصلی «خط قرمز» را بر عهده داشتند، هنرپیشه‌های جوانی بودند که تجربه بازی در نقش‌های محوری را نداشتند و این سریال قرار بود که به سکوی پرتاب آن‌ها تبدیل شود. همین مسئله کار را برای کارگردان پروژه بسیار سخت می‌کند، سروکله زدن با عده‌ای جوان که برای کارهای ساده‌تری هم کنترل آن‌ها دشوار است، سختی کارگردانی در این سریال را چند برابر کرده بود. اگرچه جعفری با علم به این موضوع ترجیح داده بود که از گروهی جدید برای بازی در سریالش استفاده کند، وگرنه خیلی راحت می‌توانست از بازیگران مطرح و شناخته شده آن سال‌ها استفاده کند و با دردسر کمتری پروژه را نهایی کند. این ماجرا شاید از نظر تکنیکی باعث بروز ضعف‌هایی در زمینه بازی‌ها در سریال هم شده باشد، اما نکات مثبت فراوانی داشت، از میزان کمتر بودن حقوق دریافتی این بازیگران جدید گرفته تا بکر بودن چهره و بازی‌شان برای مخاطب، معرفی چهره‌های جدید به سینما و تلویزیون ایران و راحت‌تر کار کردن با جوان‌هایی که تشنه یادگیری بودند.




بیشتر بخوانید:


«آرایشگاه زیبا»؛ حکایت عاشقی پردردسر «آقا اسد»
راهزنان خشن اما دوست‌داشتنی «روزی روزگاری» چگونه ستاره‌های تلویزیون شدند؟
«شهریار»؛ قصه پرحاشیه شاعری که عاشق بود
«شب دهم» ماندگارترین سریال مناسبتی تلویزیون
تقابل «پدرسالار» مقتدر و عروس طغیانگر در جعبه جادو
خاطره بازی با «پس از باران» ۲۰ سال بعد از پخش
«زیر آسمان شهر» آغاز محبوبیت مهران غفوریان در تلویزیون

قصه‌گویی به سبک شرقی در «هزاردستان» علی حاتمی





عاقبت متفاوت بازیگران سریال


همان‌طور که اشاره شد گروه بازیگران سریال «خط قرمز» برای مخاطب عام چهره‌هایی ناشناخته بودند. در بین جوان‌هایی که در قسمت اول دور هم جمع شدند تا در این سفر با هم همراه شوند، تنها پویا امینی بود که پیش از آن در یکی دو سریال بازی کرده بود و تقریباً برای مخاطب سریال چهره‌ای آشنا بود. مابقی بازیگران اما در این سریال نخستین نقش اصلی یا حتی اولی کار تصویرشان را تجربه می‌کردند. در این میان اما چند بازیگر توانستند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و با همین سریال به دنیای جذاب بازیگری ورود خوبی داشته باشند. بازیگرانی مثل شهرام حقیقت‌دوست و شهرام عبدلی که دیگر به چهره‌هایی شناخته شده در سینما و تلویزیون بدل شدند و سروش گودرزی هم بعد از این سریال به صورت جسته و گریخته در چند فیلم و سریال بازی کرد.


اما این اتفاق برای دیگر بازیگران اصلی سریال رخ نداد و به جز همین چند نفر، بقیه بازیگران نتوانستند از این موقعیتی که قاسم جعفری در اختیار آن‌ها قرار داده بود، نهایت استفاده را ببرند. در میان این چند نفر باقیمانده، علی منصوری که در همان زمان نیز بیشتر در حوزه موسیقی فعالیت می‌کرد در همان حوزه ماند و ایمان اشراقی هم هرازچندگاه در آثار نمایشی حضور پیدا می‌کرد، اما این کارها هیچ‌کدام به طور مداوم نبود و باعث نشد که این بازیگر، خیلی جدی به‌عنوان هنرپیشه‌ای فعال و موفق خود را معرفی کند، کاری که چند نفر از بازیگران «خط قرمز» آن را به بهترین شکل انجام دادند. در میان بازیگران زن سریال هم اتفاق ویژه‌ای نیفتاد و خروجی دختران جوانی که در این اثر حضور داشتند، آثار شاخص دیگری نشد. تا جایی که می‌توان گفت «خط قرمز» همان‌قدر که برای برخی به سکوی پرتاب تبدیل شد، برای گروهی دیگر عامل سقوط بود، چون اندازه این سریال از آن‌ها بزرگتر بود و نتوانستند خودشان را پس از بازی در آن در جای دیگری ببینند.




بیشتر بخوانید:


قصه‌های مسافران و رانندگان به روایت «آژانس دوستی»
«خانه سبز»؛ خانه رویایی چند نسل مردم ایران
«مردان آنجلس» سریالی که مهتاب کرامتی را به سیما و سینما معرفی کرد
پوست‌اندازی جامعه ایرانی به روایت «در پناه تو»
«خونه مادربزرگه» هزار خاطره داره!
«در چشم باد»؛ حماسه «ایرانی» در ۳ مقطع تاریخی
همسفر با نرون، حسن کچل و رابین‌هود در «قطار ابدی»

همراه با «یوزارسیف» از انتهای پاه تا عزیزی مصر





به امید یه هوای تازه‌تر...


سریال قاسم جعفری ریتم خیلی خوبی هم داشت. با وجود اینکه امکان بیشتری برای پردازش به گذشته شخصیت‌ها و اتفاقات رخ داده در زندگی همه کاراکترهای داستان وجود داشت، اما بی‌دلیل به گذشته ارجاعی داده نمی‌شد و کلیت کار از همان ابتدا با ضرباهنگی سریع به روی آنتن رفت، مسئله‌ای که به بیشتر دیده شدن این سریال کمک کرد و باعث شد از همان قسمت اول قلابش به ذهن مخاطب پیگیر آن سال‌های تلویزیون گیر کند. شخصیت‌هایی که به داستان اضافه می‌شدند هم اکثراً سر و شکلی درست و اصولی داشتند و از قصه بیرون نمی‌زدند. یعنی اگر می‌دیدیم سه جوان با یک ماشین هم‌تراز ماشین قهرمان‌های داستان با آن‌ها کل‌کل می‌کنند، می‌توانستیم چنین فضا و چالش‌هایی را به راحتی بپذیریم، چون کاملاً واقع‌گرایانه ساخته شده بود.


بخش دیگری از این اثر که نباید از آن غافل شد، موسیقی آن است. پیروز ارجمند که از آهنگسازان شناخته شده کشورمان محسوب می‌شود و در دوره‌ای هم مدیر مرکز موسیقی وزارت ارشاد بود، آهنگسازی این سریال را بر عهده داشت. اما جدا از موسیقی متن کار، مهم‌ترین نکته موسیقیایی این اثر، قطعه مربوط به تیتراژ پایانی آن بود، قطعه‌ای که ارجمند آن را ساخته بود و حسین ریاضیان به‌عنوان خواننده، ترانه‌ای از حسن عسکری را می‌خواند.


این قطعه به قدری محبوب شد که حتی هنوز هم بعد از گذشت دو دهه از پخش سریال، در یاد و خاطره بسیاری از دوستداران فیلم و سریال به یادگار مانده است. تیتراژ «خط قرمز» که با مصرع «به امید یه هوای تازه‌تر...» آغاز می‌شد، بدون شک یکی از ماندگارترین تیتراژهای تاریخ تلویزیون هم هست، تک آهنگی که در زمان پخش بسیار مورد توجه قرار گرفت و می‌توانست مثل اتفاقی که برای بسیاری از خوانندگان پاپ افتاد، خواننده‌اش را به شهرت برساند، اما درنهایت این اتفاق رخ نداد و نام حسین ریاضیان، خواننده این اثر در میان انبوه خوانندگان پاپ آن سال‌ها گم شد، درحالی‌که او برگ برنده‌ای همچون «خط قرمز» داشت اما هیچ وقت نتوانست از آن استفاده کند.


در ادامه می‌توانید کلیپی دو دقیقه‌ای از این سریال با آهنگ تیتراژ محبوب آن تماشا کنید.





انتهای پیام/۴۱۷۳/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر