وظایف اساتید دقیقاً چیست؟/ «استادان و نااستادان؛ اخلاق در دانشگاه»
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ آموزش از وظایف اصلی دانشگاه است و استاد مهمترین رکن آن است. شناخت ویژگیهای یک استاد خوب، اهمیت زیادی دارد زیرا نقص کتب درسی و کمبود امکانات آموزشی را جبران میکند، از طرفی شخصیت مدرس میتواند توانایی علمی او را تحت تأثیر قرار دهد؛ اما اینکه «وظایف استادان دقیقاً چیست؟» پرسش اصلی کتاب «استادان و نا استادان؛ اخلاق در دانشگاه» نوشته استیون ام. چان با ترجمه سعید غیاثی ندوشن، عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی است و در ادامه نقد و بررسی این کتاب را ازنظر میگذرانید.
بررسی کتاب
نویسنده «استادان و نا استادان؛ اخلاق در دانشگاه» در مقدمه تأکید میکند، این کتاب متمرکز بر اخلاق دانشگاهیان و رفتار آنها با محوریت استاد است و آموزش بر اساس شایستگی بوده و غیرازاین را اخلاقی نمیداند به دنبال نشان دادن نقش یک استاد از منظر زندگی، آموزش، تحقیق و خدمت است. کتاب از پنج فصل تشکیلشده است؛ در هر فصل به بخشی از زندگی اساتید و سازوکارهای موجود در دانشکدهها و دانشگاهها پرداختهشده است.
در فصل اول که به زندگی استادی اختصاصیافته است، جوهره زندگی استاد اینچنین بیانشده است «جوهره زندگی اساتید، تلاش برای کسب دانش است.» نویسنده به آزادی دانشگاهی اشاره میکند و آن را یکی از ملزومات دانشگاه میداند. «اگر آزادی دانشگاهی تأمین باشد، دانشجویان با این اطمینان به کلاسهای درس وارد میشوند که استادان باورهای خود را مطرح میکنند و صرفاً به تکرار آنچه تفکر سنتی بر آنها تحمیل کرده، نمیپردازند». به این معنا، اگر آزادی آکادمیک تأمین باشد هیچگونه آزمونی برای جذب اساتید به هیئتعلمی صورت نمیگیرد بلکه در چنین سازوکاری، معیار سنجش، توانمندی آنها است.
در جای دیگری از این فصل به مسئولیت حرفهای استادان اشارهشده و آمده است «هرچند زندگی استادی دربردارنده استقلال عمل قابلتوجهی است اما شامل طیف گستردهای از مسئولیتهای حرفهای نیز است. این مسئولیتها در موقعیتهای متنوع- در کلاس، جلسات دانشکده و جلسات اعضای هیئتعلمی و هر زمان که از فرد تقاضای مشورت، توصیه یا ارائه ارزیابی صورت میگیرد پیش روی او قرار میگیرند.»
نویسنده کتاب «استادان و نا استادان؛ اخلاق در دانشگاه» رابطه دانشگاهها با جامعه را بیمعنی میشمارد
فصل دوم این کتاب به آموزش اختصاصیافته است در این فصل نویسنده تلاش میکند که کاملاً بهصورت کاربردی چگونگی شیوه آموزش را به استادان بازگو کند. دراینباره نویسنده مدعی است «مسئولیت هر معلمی سوق دادن دانشجو به سمت تسلط بر محتوای مناسب و درک ارزش آن است و درعینحال نباید محتوا را به شکلی نادرست ارائه کند و سطح تعلیم را کمتر ازآنچه است، پایین بیاورد.»
دستیابی به این هدف مستلزم چهار مؤلفه انگیزه، سازماندهی، شفافسازی و تعمیم است. نویسنده برای این چهار مؤلفه، چهار راهکار عملی ارائه کرده و برای هرکدام نمونههایی را از تجربه زیسته (انتخابهای یک شخص معین و دانش او از این تجربیات) خود بیان کرده است. «وظیفه استاد، هدایت شاگردان است و انجام این مهم، مستلزم آگاهی برای حرکت خواهد بود. اگر استاد جهت حرکت را نداند، همه راه را گم میکنند.»
بخش سوم کتاب به تحقیق و خدمت اختصاصیافته است. در ابتدای این فصل نویسنده با اشاره به اینکه استادان در امر آموزش نیازمند به پژوهش هستند، امر تحقیق را از امر آموزش جدا ندانسته و این دو را مستلزم و مکمل هم میداند. وی در ادامه این فصل به سازوکارهای مراکز پژوهشی و چگونگی عملکرد آنها پرداخته است. مثلاً به این نکته که اساتید علیرغم اینکه اعضای دانشکده هستند عضو هیئتعلمی نیز هستند و لذا باید الزامات عضو هیئتعلمی بودن را رعایت کنند.
فصل چهارم کتاب به تصمیمات مربوط به حوزه کارگزینی اختصاصیافته است. در این بخش چگونگی جذب و انتصاب اعضای هیئتعلمی موردبررسی قرارگرفته است. در قسمتی از این بخش آمده است «انتصاب اعضای هیئتعلمی در مراکز آموزشی باید با بیشترین دقت صورت گیرد. استادانی که به شیوهای غیرازاین عمل میکنند، مرتکب قصور آشکاری شدهاند و هم خود و هم دانشجویانشان را به خطر انداختهاند.»
فصل پنجم به تحصیلات تکمیلی پرداخته است. در این فصل نویسنده تلاش میکند تا نشان دهد در این دوره تحصیلی اساتید آینده دانشگاه، باید با مسئولیتهای یک استاد آشنا شوند.
بیشتر بخوانید:
نقش اساتید و دانشجویان در دانشگاه نسل چهارم چیست؟/ آموزش مجازی بستری از فرصتها
نقش انکارناپذیر دانشجویان در رشد و تکامل کشور
اساتید نقش اساسی در تربیت مدیران آینده کشور دارند
برای رفتار اساتید چهار مؤلفه انگیزه، سازماندهی، شفافسازی و تعمیم برشمرده شده است. انگیزه به این معنا که تا چه میزان اساتید میتوانند دانشجو را تحریک کنند تا به پویایی برسند. دیگر اینکه چقدر توانستهاند محتوای ارائهشده را بر اساس نظام دانشگاهی عرضه کنند. شفافسازی به معنای ارائه محتوایی شفاف برای دانشجویان است و آنها را سردرگم نکنیم، تعمیم نیز به معنی ارائه نگاهی کلان محور برای دانشجویان است.
سعید غیاثی ندوشن، مترجم «استادان و نا استادان؛ اخلاق در دانشگاه» معتقد است «اگر عنوان اصلی کتاب را ترجمه تحت الفظی کنیم باید آن را فرشتگان و شیاطین ترجمه کنیم اما در کوران ترجمه، فهرستی از معادلهای این واژهها را با دوستان متخصص این حوزه در میان گذاشتم و با توجه به آگاهی از کتاب استاد آذرنگ این عنوان را لحاظ کردیم.»
کتاب فوق از مهمترین و کلیترین نکات تا جزئیترین آن مانند نمره دادن را موردتوجه قرار داده است؛ اما این اثر از دو جهت یکی ازنظر موضوعی و دیگری اهمیت کتاب مهم است. امیرحسین خداپرست، عضو هیئتعلمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، اولین مواجهه با این کتاب را راضیکننده میداند، «جای خوشحالی است در این امور در دنیا تنها نیستیم و دیگران هم در مصیبتهای دانشگاهی با ما شریک هستند.»
بهطورکلی در کتاب سه بُعد دانشگاه (تحقیق، تدریس و همکاری دانشگاهی) از هم تفکیکشده است. در بُعد تحقیق، اخلاق تحقیق و در بُعد تدریس، اخلاق تدریس و در بُعد همکاری دانشگاهی، اخلاق همکاری دانشگاهی موردتوجه قرارگرفته است و در همه اینها چند مسئله به بحث گذاشتهشده است.
وظیفه استاد، هدایت شاگردان است و انجام این مهم، مستلزم آگاهی برای حرکت خواهد بود، اگر استاد جهت حرکت را نداند، همه راه را گم میکنند
خداپرست معتقد است از میان این مباحث یکی آوردن نام استاد بر روی مقاله است که در کتاب به آن اشارهشده است. «در ایران رسم است، حتی اگر دانشجو مقالهای مستخرج از پایاننامهاش بنویسد، اسم استاد را باید بر روی آن بیاورد و این موضوع یکی از مسائل مبتلابه اخلاق دانشگاهی نیز بوده تا جایی که گاه حتی دیوان عدالت اداری وارد ماجرا شده است و درباره نحوه ذکر نام اساتید در تحقیقات دانشجویی رویهایی به نفع دانشجویان صادر کرده است.»
درجایی از کتاب آمده است که گاهی استادی مرتکب تخلفی میشود اما مشخص نمیشود که با او چه برخوردی شده است. به گفته عضو هیئتعلمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، چنین رفتاری در ایران نیز وجود دارد «اساتید بسیاری تخلف کردهاند اما برخورد با آنها اصلاً مشخص نشد.»
نویسنده «استادان و نا استادان؛ اخلاق در دانشگاه» درباره تدریس، برنامه درسی را مطرح میکند و نداشتن برنامه را منجر به سیال بودن ذهن میداند. خداپرست دراینباره معتقد است «کلاسی را ایجاد میکند که از یکجا بهجایی دیگر میرود و درنهایت چیزی عاید دانشجو نمیکند.»
نکته سوم مربوط به همکاری دانشگاهی است. نویسنده کتاب وظیفه فردی که در دانشگاه استخدام میشود را فقط درس دادن نمیداند و اختصاص وقتهایی برای تعامل با دیگر همکاران و دانشجویان را ضروری میداند. خداپرست بر وجود رفتار مشابه این رفتار در دانشگاههای کشور تأکید میکند، «افرادی استاد دانشگاه هستند که مثلاً اگر برای طرحشان ۱۵۰ صفحه باید بنویسند، این مقدار به ۱۵۹ صفحه رسیده باشد، میگویند که دستمزد ۹ صفحه اضافه را باید به ما پرداخت کنید و این باروحیه همکاری دانشگاهی سازگار نیست.»
در قسمت دیگری از کتاب به پروسه جذب هیئتعلمی اشارهشده است برخلاف آن چیزی که در کشور بر اساس فراخوان از طرف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام میشود. نویسنده کتاب میگوید «این امر باید بهصورت دعوت از واجدین شرایط برای آن پست انجام شود و حتی آورده است که به افرادی که برای جذب دعوت نشدهاند و باید توضیح داده شود که چرا دعوت نشدهاند.»
نقد کتاب
«استادان و نا استادان؛ اخلاق در دانشگاه» درواقع دستنوشته یک استاد دانشگاه در تشریح وظایف استادی دانشگاه است و اینکه همزمان از چه اموری باید دوری کند. خداپرست معتقد است این کتاب دارای یک نقطه قوت و یک ضعف است. «این اثر بر تمایز بین پژوهش و تدریس تأکید میکند و میگوید که اینها اقتضائات خاصی دارند.» وی عدم توجه به شرایط نهادی توسط نویسنده را نقطهضعف کتاب عنوان میکند «اقتضای استاد دانشگاه خوب بودن در کنار داشتن شرایط فردی، فراهم بودن شرایط نهادی نیز است. فشارهای بیرونی و غیره نمودهای این شرایط نهادی هستند که گاه امکان رفتار صحیح را از اساتید سلب میکنند.»
در رابطه با دلالتی که مباحث این کتاب میتواند با دانشگاه و جامعه ایران داشته باشد، محمدرضا کلاهی، عضو هیئتعلمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی میگوید «ما تصویری در ذهن ازآنچه که دانشگاه واقعی میپنداریم بهعنوان دانشگاهی که دارای مجموعهای از ویژگیهای آرمانی است، داریم. مثلاً اینکه استادش سر موقع به کلاس بیاید و غیره. وقتی با این قضاوت به سراغ دانشگاههای خودمان میرویم به این نتیجه میرسیم که ما دانشگاه نداریم. در تصویر ذهنی ما از دانشگاه، دانشگاه واقعی با دانشگاه آرمانی یکی گرفته میشود.»
در کتاب، رابطه استاد و دانشجو یک رابطه یکطرفه و نگاه ذره گرا است و این نگاه، مناسبات را در سطح فردی تحلیل میکند و تنها به نصیحت میانجامد و به موضع نقد نرسیده است. «این کتاب میتواند وظایف یک استاد دانشگاه را به کسی که میخواهد در چنان موضعی قرار بگیرد یادآوری کند، هرچند که ۹۰ درصد مواردی که در کتاب ذکرشده است را هرکسی که بنا است در چنین موضوعی قرار بگیرد، میداند.» کلاهی این جنس از نصیحت را همراه با خطر میداند که علت اصلی را میپوشاند و دائم به مسائل فردی پرداخته و فقط فرد را مقصر معرفی میکند درصورتیکه مسئله ناشی از مناسبات اجتماعی و نه فردی است.
اقتضای استاد دانشگاه خوب بودن در کنار داشتن شرایط فردی، دارا بودن شرایط نهادی است
کلاهی در توضیح رویکرد ذرهگرای حاکم بر کتاب معتقد است «موقعیت کلاس و تدریس، موقعیتی مشارکتی است. دانشجو جایی که میتواند بپرسد و قانع نشود سوژگی دارد.» عضو هیئتعلمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی نمونه دیگر تحلیل ذرهگرای کتاب را در اعتقاد نویسنده به عدم مسئولیت اجتماعی دانشگاه میداند. «وی دانشگاه را عرصه ذهنیت میداند و رابطه با جامعه را بیمعنی میشمارد. این همان نگاه ذره گرایی است. درصورتیکه علم جدا از زمینه بیمعنی است و دانشگاه مسئولیت اجتماعی دارد و باید در مسائل جامعهاش مداخله کند.» ذره گرایی حاکم بر کتاب، جدایی قاطعی بین جامعه و دانشگاه قائل است.
به گزارش آنا، استیون ام. چان، استاد فلسفه در دورههای تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیتی نیویورک است. وی نزدیک به یک دهه بهعنوان مدیر و معاون رئیس دانشگاه در امور دانشگاهی و سپس بهعنوان سرپرست ریاست خدمت کرده است. نویسنده یا ویراستار بیش از شصت کتاب ازجمله سرنوشت، منطق و زمان است. «استادان و نا استادان، اخلاق در دانشگاه» ازجمله آثار او با تمرکز بر وظایف اساتید است. اعضای هیئتعلمی هستهٔ مرکزی هر دانشگاه یا دانشکدهای را تشکیل میدهند. ارزیابیهای آگاهانه این هیئتهای علمی محور اصلی فرآیند آموزش را تشکیل میدهند و لذا تمرکز اصلی این کتاب بر نقش تعیینکننده آنها است. ناشر این کتاب پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و ترجمه سعید غیاثی ندوشن با ویراستاری عزتالله پوریان در ۲۳۲ صفحه در سال ۱۳۹۷ منتشرشده است.
انتهای پیام/۴۱۶۷/
انتهای پیام/