برکه نشر، آب سربالای کتاب کودک و قورباغههایی که ابوعطا میخوانند! / معضل کتابهای کیوسکی در قفسههای بیقواره
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، ادبیات کودک و نوجوان در ایران حکایت عجیبی دارد، این کتابها در مقایسه با کتابهای بزرگسال فروش بهتری دارند، به همین خاطر برخی از انتشارات بهراحتی حاضر به سرمایهگذاری بر روی آنها میشوند. البته بیدقتی در ترجمه متون طی سالهای اخیر باعث شده تا با ترجمه و در نهایت تولید آثاری مواجه شویم که از لحاظ ادبی و هنری کیفیت مطلوب را ندارند.
این در حالی است که کتابهای ترجمه یا تالیفی در شکلدهی ذهنیت کودکان بیتاثیر نیست. وقتی ما آثار سطحی را با ترجمههای نامناسب به خورد کودکان دهیم، ناخودآگاه زمینه را برای کاهش سطح فرهنگی نسل آینده فراهم میکنیم. از سوی دیگر، در حالی که محتوای کتابهای کودک و نوجوان همچون سایر کتابها توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارزیابی میشود، اما این نهاد برنامهای برای کیفیت چاپ ندارد و جزء مواردی است که در آییننامه ممیزیهای آثار ادبی خصوصا در حوزه کودک و نوجوان جایی ندارد. به همین دلیل آثار بیکیفیت با ترجمههای ضعیف بهراحتی روانه بازار کتاب میشوند.
چندی است که در اکثر دکههای روزنامهفروشی و سوپرمارکتها کتابهای کودک و نوجوان به فروش میرسد که وضعیت آنها دست کمی از کتابهایی ندارد که در قالب بستههای فرهنگی رایگان روانه خانه مردم میشود. جمع این موارد در کنار هم نشان میدهد که باید برنامهریزی بهتر و نظارت دقیقتری برای تولید آثار ادبی در این حوزه صورت بگیرد. مورد دیگر عدم شناخت خانوادهها از کتابهای خوب در مقابل حجم انبوه کتابهای بازاری است که با قیمت مناسبتری در دسترس آنها قرار میگیرد. متأسفانه ضعف سیستم آموزش و پرورش ایران کودکان و نوجوانان را از دنیای قصهها دور میکند. دنیایی که تقویت خلاقیت فکری و پرورش قوه تخیل کودک و نوجوان را به همراه دارد. اگر برای ادبیات کودک و نوجوان برنامهریزی مشخصی ابتدا از درون خانوادهها و سپس در مدرسه و اجتماع دنبال نشود قطعاً به سوی قهقرای فرهنگی میرویم!
کتابها طعم دارند؛ به ذائقه کودکان اهمیت داده شود
کتابهای بازاری که در سوپرمارکتها و دکههای مطبوعاتی به فروش میرسند موضوعی است که این روزها توسعه و گسترش پیدا کردهاند. دلیل مهم این وضعیت، این است که کتابفروشی در دسترس خانوادهها نیست و در محل زندگی و بازی کودکان و نوجوانان قرار ندارد، بنابراین آنها با دیدن کتابهایی که در سوپرمارکتها و دکههای روزنامهفروشی جا خوش کردهاند حتی با وجودی که کیفیت قابل قبولی ندارند به شوق آمده و والدین به دلیل دم دست بودن، بیتوجه به محتوا و بررسی لازم کتابی نامناسب برای فرزند خود تهیه میکنند.
نویسنده کتاب کودک «آی قصه قصه قصه» معتقد است که کتابهای بازاری به رشد ادبیات کودک و نوجوان ضربه میزند. به گفته زهره پریرخ وقتی شما این کتابها را در مقابل چشم والدین و فرزندان قرار میدهید، آنها نیز همین کتابها را تهیه میکنند. در این شرایط ما ذائقه کودک را تربیت میکنیم که ادبیات مطلوب، این گونه آثار است و در نتیجه کتابهای فاخر و مناسب دیده نمیشوند.»
والدین در انتخاب کتاب، بدون شناخت از سلیقه کودک و بدون در نظر گرفتن محتوا و کیفیت آن، هرچه که در دسترس قرار دارد، تهیه میکنند. با توجه به پیشرفت تکنولوژی و توسعه فضای مجازی انتظار میرود که با تحقیق و بررسی بیشتری خوراک فکری و ذهنی مناسبی را برای فرزندان خود خریداری کنند تا قوه تجسم و خیالپردازی او تقویت شود. بنابراین خرید کتاب خوب برای کودکان و نوجوانان در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان نقش بسزایی دارد.
در همین ارتباط پری رضوییام، نویسنده کتاب کودک «موش خوشزبان» معتقد است که «متاسفانه کتابهای بازاری کودک را در سطح نگه میدارد و با آنها پیشرفت نمیکنند. کودکان ما خیلی زیاد میدانند اما عمق فهمیدههای آنها کمتر از یک میلیمتر است. والدین گاهی در مورد کتابی که میخواهند برای کودک خود بخرند، تحقیق نمیکنند. به نظر من هر کتابی دارای یک طعم است اما آنها حتی دنبال شناخت سلیقه کودک خود در بحث کتابخوانی نیستند. هر چه به دستشان میرسد، بیتوجه به کیفیت تصویرگری، بدون بررسی و سوال از دیگران و یا استفاده از امکانات فضای مجازی و جستوجو، آن را میخرند. والدین باید با کودکان خود ارتباط برقرار کنند، ذائقه او را بشناسند و بر مبنای این ذائقه برای او کتاب بخرند. وقتی این اتفاق نمیافتد، کودکان در سطح میمانند و پیشرفت ندارند.»
بیشتر بخوانید:
- جریان خون ادبیات کودک کند شده است/ دادههای فرهنگی بیگانه، اعتماد کودک به جامعه ایرانی را از بین میبرد
- جای ژانرنویسی در کتابهای کودک و نوجوان خالی است/ عموپورنگ و فیتیلهایها هم در فرهنگ کتابخوانی موثر هستند
- فضای مجازی نمیتواند جایگزین قصهگویی مادران شود/ والدین بر اساس ذائقه کودکان کتاب بخرند
- در دیار شهرزاد قصهگو شخصیتهای «شاهنامه» گمناماند! / «فرهنگ قصهشناسی یلدا» گامی برای جهانیشدن حکایتهای ایرانی
آب که سربالا رفت، قورباغه ابوعطا میخواند!
برخی از ناشران با هدف درآمد و سود بیشتر با انتشار کتابهای بیمحتوا و با چاپهای بیکیفیت به خلاقیت فکری و پرورش قوه تخیل کودکان و نوجوانان ضربه میزنند. کتابهای بازاری که بدون نظارت و کارشناسی مناسب در اختیار مخاطب کوچک قرار میگیرد معمولاً حاوی تصاویر و متونی است که با فرهنگ ایرانی و اسلامی تداخل دارند. این باعث میشود هر آنچه که در خانواده و مراکز تربیتی میآموزد زیر سوال برود در نتیجه آنها دچار دوگانگی خواهند شد. البته ناگفته نماند، در این میان انتشاراتی هم هستند که مسائل مالی برای آنها در اولویت آخر قرار دارد و اعتبار خود را فدای سود بیشتر نمیکنند.
علی خانجانی، نویسنده و داور جشنواره بینالمللی قصهگویی معتقد است که «متاسفانه ناشرانی هستند که فقط به وضع اقتصاد و فروش محصولات خود توجه دارند و دغدغه آنها مسائلی غیر از تعلیم و تربیت کودکان است. اولیای تربیتی چه پدران، مادران، معلمان و مربیان باید از ناشران معتبر برای کودکان کتاب تهیه کنند. اینها ناشرانی هستند که کارشناسان اهل فن را به کار گرفتهاند. سود کتاب برای آنها در اولویت آخر قرار دارد، برای این انتشارات مهم است که خوراک فکری سالمی به دست کودکان برسد. تهیه کتاب از ناشران بازاری ممکن است طبعاتی به دنبال داشته باشد، وجود تصاویر ترسناک، نامناسب یا مواردی که با فرهنگ کشور ما سازگاری ندارد در آنها به چشم میخورد. کودک تصاویری را میبیند که در فرهنگ ما جایی ندارد و دچار دوگانگی خواهد شد زیرا که با آموزههایی که از والدین میشنود، متفاوت است.»
پیشگیری بهتر از درمان است اما در شرایطی که کتابهای بیکیفیت به بازار نشر راه پیدا کردهاند دیگر پیشگیری راه به جایی نمیبرد، به اصلاح کار از کار گذشته است. در این شرایط چارهای جز فرهنگسازی و آگاهیبخشی به والدین و مربیان و ... نیست. خوشبختانه با پیشرفت تکنولوژی و گسترس فضای مجازی بستری ایجاد شده تا با کمترین امکانات و سادهترین راه ممکن، والدین آگاه شده تا کتاب خوب را بشناسند و به سراغ آثار بی کیفیت و نامناسب برای فرزندان خود نروند.
در این راستا محمدرضا شمس، نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به این ضربالمثل معروف «آب که سربالا رفت، قورباغه ابوعطا میخواند!» مدعی است وقتی که کار با کیفیت خوب تولید نشود، بازار دست نااهل میافتد. وقتی که تدبیری انجام نشود ادبیات کودک ضربه سختی میخورد. ما نمیتوانیم جلوی آشفتگی بازار کتاب را بگیریم فقط باید فرهنگسازی کنیم. نهادهای ادبی، نویسندهها، دستاندرکاران صنعت نشر، دور هم جمع شوند و روی این قضیه کار کنند. تلویزیون، روزنامهها، مجلات و کتابها را تبلیغ کنند و در مورد آنها صحبت کنند. نویسندگان به مدارس مختلف بروند با کودکان صحبت کنند و کتابهایشان را نشان دهند. وقتی والدین آگاه شوند سراغ کتابهای کیوسکی برای فرزندان خود نمیروند. وقتی کتاب در فضای مجازی و رسانهها معرفی شود، والدین میبینند و به دست کودکان میرسد. البته به گونهای پیش نرود که آشفتگی بازار نشر به فضای مجازی هم سرایت کند!»
کتابهای بازاری و بیکیفیت در سوپرمارکتها و دکههای روزنامهفروشی به وفور دیده میشود و والدین بدون زحمت میتوانند از محل گذر خود به آن دسترسی داشته باشند. بنابراین نبود کتابفروشی در معرض دید خانوادهها، کودکان و نوجوانان میتواند یک ضعف بزرگ بهشمار برود. اما قرارگیری کتابهای بازاری در قفسههای بیقواره و زنگزده میتواند بیکیفیتی این آثار را به خوبی به رخ بکشند. نویسندگان ادبیات کودک و کارشناسان این عرصه، باید خودشان را به رویکردهای جدید تجهیز کنند تا فرق میان دوغ و دوشاب در بازار کتاب روشن شود.
انتهای پیام/۱۱۰/پ
انتهای پیام/