صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۷ - ۰۳ دی ۱۴۰۰
ناگفته های علم/ 10؛

دنیای ناشناخته ذهن انسان/ چرا خاطرات کودکی از یادمان می‌رود؟

تمام آنچه در ذهن انسان می‌گذرد یک راز افسانه‌ای است و محققان تنها توانستند گوشه‌ای از این رازها را کشف کنند. در این گزارش به بررسی موضوعات مربوط با ذهن و مغز انسان می‌پردازیم.
کد خبر : 625461

به گزارش خبرنگار گروه علم و فناوری آنا؛ بدن انسان شگفتی‌های زیادی دارد و می‌توان گفت که عضو مهم بدن که بارها و بارها حقایق مربوط به آن، انسان را شگفت‌زده می‌کند، مغز است. تمام آنچه در ذهن انسان می‌گذرد یک راز افسانه‌ای است و محققان تنها توانستند گوشه‌ای از این رازها را کشف کنند. در این گزارش به بررسی موضوعات مربوط با ذهن و مغز انسان می‌پردازیم.


چرا خاطرات کودکی از یادمان می‌رود؟


فراموشی نوزادی پدیده‌ای است که باعث از بین رفتن خاطرات انسان از دوران اولیه زندگی می‌شود.



انسان توانایی یادآوری هیچ خاطره‌ای از پیش از سن سه تا چهار سالگی را ندارد. این پدیده که فراموشی نوزادان نام دارد، پر از رمز و رازهایی است که برای انسان ناشناخته باقی مانده است. دانشمندان بر این باورند که حافظه طولانی مدت در کودکان زیر چهار سال وجود دارد، برای اثبات این حرف تنها کافی است با یک کودک سه ساله درباره رویدادهای گذشته صحبت کنید.


براساس یک مطالعه جدید، کودکان سه ساله می‌توانند فردی را که تنها یک بار و در سن یک سالگی ملاقات کرده‌اند را به یاد بیاورند. با این حال به دلایل نامعلومی که احتمالاً مرتبط به نارس بودن فرایند حافظه در دوران کودکی است، نخستین خاطرات انسان در سن هفت سالگی به طور کامل از بین می‌روند و به همین دلیل بسیاری از ما خاطره‌ای از زمان یک تا سه سالگی نداریم.


آیا دوقلوهای همسان مانند هم فکر می‌کنند؟


دوقلوهای همسان ژن‌های مشابهی دارند، بنابراین طرز تفکر آنها بیشتر از دیگران مشابه یکدیگر است.



ژن‌هایی که از پدر و مادرمان به ارث می‌بریم، بر ویژگی‌های روانشناختی ما تأثیر می‌گذارد. هوش، توانایی حافظه و احتمال ایجاد شرایطی که بر نحوه تفکر انسان تأثیر بگذارد مانند اوتیسم و اسکیزوفرنی از جمله ویژگی‌های روانشناختی به شمار می‌روند. از این رو، نحوه تفکر دوقلوهای همسان که ژن‌های مشابهی دارند، در مقایسه با افراد غیرمرتبط، دوقلوهای ناهمسان و خواهر و برادرها شباهت بیشتری با هم دارد.


نتایج مطالعات علمی نشان می‌دهد که حین انجام وظایف ذهنی مانند حفظ اعداد، شباهت الگوهای فعالیت مغزی (که می‌تواند نوعی همبستگی فکری در نظر گرفته شود) در دوقلوهای همسان بیشتر از دوقلوهای ناهمسان است.


خوانش‌پریشی برای اولین بار چه زمانی گزارش شد؟


خوانش‌پریشی امروزه یک بیماری کاملاً شناخته‌شده به شمار می‌رود اما نخستین گزارش‌ها از این بیماری اواخر قرن نوزدهم ارائه شده است.



خوانش‌پریشی، دُش‌خوانی یا دیسلِکسیا یک اصطلاح عام برای تشریح معلولیت آموزشی است. این بیماری باعث اختلال در روان‌خوانی یا درک مطلب می‌شود. خوانش‌پریشی باعث بروز مشکلاتی مرتبط به واج‌خوانی، دیکته، مهارت شنوایی، حافظه کوتاه‌مدت یا نامگذاری می‌شود.


براساس منابع رسمی، نخستین مورد خوانش‌پریشی را پزشکی انگلیسی به نام پرینگل مورگان در سال 1896 گزارش کرده است. مورگان وضعیت پسر 14 ساله‌ای به نام پرسی را با اصلاح «کوری کلام» توصیف کرده است. با این حال نخستین بار رادولف برلین چشم‌پزشک آلمانی در سال 1887 از اصطلاح دیسلکسیا در گزارش خود از وضعیت پسری که مشکلاتی در یادگیری خواندن و نوشتن داشت، استفاده کرد.


وقتی زبان یاد می‌گیریم چه اتفاقی در مغز می‌افتد؟


یادگیری زبان دوم مزایای بسیاری برای مغز انسان دارد که از این میان می‌توان به تقویت حافظه، بهبود عملکرد مغز و تأخیر در شروع زوال عقل اشاره کرد.



با یادگیری یک زبان دیگر اندازه و عملکرد نواحی خاصی از مغز افزایش می‌یابد که یکی از آنها ناحیه بروکاست. بروکا در لوب پیشانی نیمکره غالب (اغلب نیمکره چپ) در مغز انسان قرار دارد و در تولید گفتار نقش کلیدی ایفا می‌کند. وقتی کودکان دو زبانه بزرگ می‌شوند، هر دو زبان در یک ناحیه پردازش می‌شود. با این حال وقتی یک بزرگسال قصد یادگیری یک زبان دیگر را می‌کند، یک ناحیه مجزا نزدیک به منطقه بروکا توسعه می‌یابد.


یادگیری برخی از بزرگسالان سریع‌تر از دیگران است. نتایج مطالعات علمی نشان می‌دهد نواحی مغزی که با یادگیری زبان تغییر می‌کنند، متفاوت هستند. در افرادی دارند که با سرعت بالایی یاد می‌گیرند، ناحیه بروکا و هیپوکامپ بیشترین تغییر را دارند. در افرادی که روند یادگیری کندتر است نیز قشر حرکتی دستخوش تغییر می‌شود. برخی از تغییرات به زبان اول شخص بستگی دارد. برای مثال یک فرد ژاپنی می‌تواند به راحتی تمایز میان r و l انگلیسی را تشخیص دهد چراکه هر دو این صداها در مغز این فرد یک ناحیه را فعال می‌کنند.


به طور کلی، یادگیری یک زبان جدید عملکرد مغز را بهبود می‌بخشد، حافظه را تقویت می‌کند و میزان انعطاف‌پذیری ذهنی و خلاقیت را نیز افزایش می‌دهد. یادگیری یک زبان جدید حتی می‌تواند شروع زوال عقل را نیز به تأخیر بیاندازد.


چرا در هنگام تب، کابوس می‌بینیم؟


افزایش دمای بدن بر نحوه عملکرد مغز تأثیر می‌گذارد و درنتیجه فرد کابوس می‌بیند.



دما بر نحوه عملکرد مغز انسان تأثیر می‌گذارد و تب می‌تواند باعث توهمات بیداری، تصاویر زنده و کابوس شود. مصرف بیش از اندازه خوراکی و غذاهای تند می‌تواند منجر به کابوس شود چراکه دمای بدن را بالا می‌برند. دمای بدن انسان در طول روز متفاوت است. دمای بدن درست قبل از به خواب رفتن در پایین‌ترین حالت قرار دارد. کنترل دمای بدن طی خواب حرکت سریع چشم که اکثر رویاها در این مرحله اتفاق می‌افتد، بسیار ضعیف است.


خواب همراه با حرکات سریع چشم یکی از مراحل خواب در پستانداران است که در آن بدن در حالت خواب عمیق به سر می‌برد اما واکنش مغز در حالت بیداری است. بنابراین وقتی فرد تب می‌کند دمای بدنش بسیار بالاتر از حد طبیعی در هنگام خواب حرکت سریع چشم می‌شود. این امر منجر به فعالیت بیش از اندازه در مغز شده و بدین‌ترتیب فرد خواب‌های ترسناک و واقعی می‌بیند.




بیشتر بخوانید:


نانو پوشش‌ها و تحول زندگی انسان مدرن


روبات‌ها هم‌پای دانشجویان در کلاس درس





انسان از چند درصد مغزش استفاده می‌کند؟


مغز انسان همواره با تمام ظرفیت خود فعالیت می‌کند و هیچ قسمتی از آن بلااستفاده نمانده است.



بسیاری به اشتباه فکر می‌کنند که انسان تنها از 10 درصد از مغز خود استفاده می‌کند اما سیستم انسان بسیار کارامدتر است. درواقع ما از تمام ظرفیت مغزمان استفاده می‌کنیم. هر عصب در مغز به طور مداوم فعال است، حتی اگر این فعالیت آرام باشد. سلول‌های عصبی که پاسخگویی را متوقف می‌کنند، می‌میرند. حتی در این صورت نیز برخی از افراد بر این باورند که انسان تنها از بخشی از مغزش استفاده می‌کند.


باوجود این که این شایعه اغلب رد می‌شود اما هنوز به عنوان باوری غلط در میان مردم وجود دارد. داستان‌های زیادی درباره ریشه و منشأ این افسانه گفته می‌شود، یکی از نخستین داستان‌ها این است که دستگاه‌های الکتروانسفالوگرافی در ابتدا تنها می‌توانستند درصد کمی از فعالیت مغز را تشخیص دهند. در یکی دیگر از این داستان‌ها مطرح می‌شود که در اوایل قرن بیستم دانشمندان تنها 10 درصد از عملکرد مغز انسان را شناسایی کنند.


این شایعه می‌تواند از گمانه‌زنی معقول‌تری مبنی بر این که انسان تنها از بخشی از پتانسیل مغز خود استفاده می‌کند، نشأت بگیرد. اندازه‌گیری پتانسیل یا درک مفهوم آن کار بسیار دشواری است. اگر تمام شرایط لازم از جمله تمرین، محرک‌ها و غذای مناسب مهیا باشد، هر انسان چقدر از پتانسیل خود استفاده می‌کند؟ به جرئت می‌توان گفت که هر انسان با بهره‌گیری از پتانسیل خود می‌تواند عملکرد بهتری داشته باشد اما نه به این دلیل که قسمت‌هایی از مغز بلااستفاده مانده است.


چرا انسان‌ها قوه تخیل دارند؟


قوه تخیل توانایی تصور سناریوهای احتمالی را پیش از آن که اتفاق بیفتند، به انسان می‌دهد.



قوه تخیل اجازه رؤیابافی در خصوص دنیاهای تخیلی خارق‌العاده و فراتر از واقعیت را به شخص می‌دهد و علاوه‌براین مزایای آشکاری برای ادامه بقای انسان دارد. تخیل اساس توانایی انسان در پیش‌بینی آینده‌های مختلف و تأمل در نسخه‌های جایگزین گذشته است. تخیل صفتی است که انسان را از حیوانات متمایز می‌کند.


درواقع انسان می‌تواند از تجربه‌های گذشته، یاد بگیرد و در خصوص سناریوهای مختلف و احتمالی آینده نظریه‌پردازی کند. این امر باعث می‌شود سازگاری انسان با شرایط متفاوت به طور قابل‌توجهی افزایش پیدا کند. تخیل راز برنامه‌ریزی عالی و کسب مهارت‌های حل مسئله به شمار می‌رود. تکامل قوه تخیل باعث ایجاد ویژگی‌ها و مهارت‌هایی چون داستان‌سرایی، شگفتی و فانتزی شده است.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر