«تهران – دمشق»؛ مستندی واقعی و ترسناک/ روایتی از روزهای تلخ ایران و سوریه که میتوانست عمیقتر باشد
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مستندهای سیاسی – اجتماعی همواره در دسته آثار پرطرفدار حوزه مستند قرار میگیرند، بهخصوص اگر اینکه در این مستندها تصاویر ناب و تحلیلها و اسناد ویژهای وجود داشته باشد که تا پیش از آن در هیچ اثر دیگری آنها را ندیده بودیم. عناصر زیادی در رابطه با موفقیت، یا عدم موفقیت یک مستند در دیده شدن وجود دارد، عناصری مثل «تازگی»، «سبک روایت»، «ساختار»، و «تحلیل و مضمون کلی». نکاتی که در کنار هم قرار گرفتنشان میتواند به یک اثر اعتبار بدهد و کمبودشان نیز بهعنوان یک ضعف اساسی محسوب شود.
در میان مستندهای سیاسی – اجتماعی چند سال اخیر «تهران – دمشق» به کارگردانی سید محمدعلی صدرینیا، یکی از آثار پرسروصدایی بود که توجهات زیادی را به خود جلب کرد. مستندی که در آن تصاویر عجیبی از اعتراضات زمستان۹۶ در ایران و اعتراضات و جنگ داخلی سوریه وجود دارد، تصاویری از چهره حقیقی و بدون نقاب جنگ داخلی. این مستند از زمان اولین پخش خود، در مرکز توجه بود و نقدها و نظرات متعددی در رابطه با آن مطرح شد، نظراتی که اکثرا نگاه مثبتی به کار داشتند و با دید اغماض به ضعفهایش نگریستن.
البته این بدان معنا نیست که این ساخته صدرینیا، از آن دست آثاری است هیچ نکات مثبتی ندارد و مستند ضعیفی است، بلکه باید دید عناصر تاثیرگذار در موفقیت یک مستند، تا چه میزان در «تهران – دمشق» وجود دارد و از آن طریق ضعفهای موجود در آن را شناسایی کرد. حالا که نزدیک به ۴ سال از تولید این مستند گذشته است، شاید بتوان با نگاه دقیقتری آن را بررسی نمود و تمام بخشهای اصلی و فرعیاش را زیر ذرهبین نقد برد.
مزیتها و معایب سرعت
مستند «تهران – دمشق» در روزهایی ساخته و منتشر شد که روزهای خاصی در تاریخ سیاسی معاصر ماست. این اثر چند ماه پس از اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ در ایران تولید شد، اعتراضاتی که در ابتدا رنگ و بویی مردمی و معیشتی داشت، اما به بیراهه کشیده شد و شعارهای سیاسی و ضد مذهبی از دل آنها بیرون میآمد که میشد خط و ربط آنها را به خارج از مرزها متصل دانست. مستند صدرینیا تقریباً اولین اثری بود که با سر و شکلی درست و در قالب یک اثر هنری – نمایشی به این رویداد سیاسی میپرداخت و تا پیش از آن صرفاً تصاویر جسته و گریختهای از این اعتراضات در شهرهای مختلف دیده بودیم. پس این واکنش سریع و به موقع در آن برهه حساس، یکی از ویژگیهای «تهران – دمشق» بود که باید به آن توجه شود.
واکنش سرعتی نشان دادن به موضوعات خاص، اگرچه نکته مثبتی است و میتواند امتیاز ویژهای برای یک اثر مستند به حساب بیاید، اما اگر این سرعت باعث شود نسخه نهایی، یک مستند سطحی باشد مسلماً نکتهای منفی محسوب خواهد شد. مستند «تهران – دمشق» اثر عمیقی نیست، این مستند روایتگر خوبی از اتفاقات رخ داده در ایران و جنگ داخلی سوریه است و تصاویری که در آن پخش میشود، (بهخصوص در رابطه با بخشهای خارجی مستند) به قدری ناب و درگیرکننده است، که اگر با کمی وسواس بیشتر و زمان گذاشتن ساخته میشد، میتوانست اثرگذاری بیشتری هم داشته باشد. پر بیراه نیست اینکه بگوییم این مستند اگر با ۶ ماه یا نهایتا ۱ سال تاخیر منتشر میشد، بهشدت عمیقتر، موثرتر و موفقتر بود و تحلیلهایی که در بطن آن ارائه میشد، میتوانست بسیار مورد توجه قرار بگیرد.
بیشتر بخوانید:
روزهای تلخی که در گزارش آشوب روایت شد
اراده «چشمها و دستها» برای ادامه امیدوارانه زندگی
مستند «۱۹۱۹»؛ روایتی از یک قرارداد ننگین که اجرایی نشد
«کمیته» موفق در سوژهیابی، ناکام در رفع ابهام از یک ابهام
«شورش علیه سازندگی»؛ روایتی یکدست از زمان از دسترفته
تصاویر واقعی و ترسناک جنگ
هنرمندانی که برای ساخت آثارشان مجبورند به کشورهای دیگر سفر کنند، بهخوبی با دردسرهای این اتفاق آشنا هستند و میدانند ساخت یک فیلم، سریال یا مستند در خارج از مرزهای ایران با چه دشواریهایی مواجه است. حالا در این میان کار مستندسازها چند درجه سختتر است، بهخصوص مستندهای سیاسی – اجتماعی که قرار است روایتگر حقیقی اتفاقات رخ داده باشند و بعضاً چیزهایی را به تصویر بکشند که ممکن است کشور میزبان با انتشار آنها موافق نباشد. همین مسئله که صدرینیا و همکارانش رنج این سفر خاص را به جان خریدند و دوربینشان را به جایی بردند که هنوز به طور کامل به امنیت نرسیده یعنی کار بزرگی کردند. تصاویر نابی که در مستند «تهران – دمشق» از خرابیهای جنگ سوریه و حضور تروریستهای تکفیری در این کشور میبینیم، از آن تصاویری نیست که هرجایی بتوان دید.
یکی دیگر از دلایلی که باعث شده بخشهای سوریه این مستند (به خصوص بخشهای مربوط به شهر حلب) بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، انتخاب درست موسیقی است. خانههای ویرانشده سوریها، با موسیقی حزنانگیز عربی و گفتوگو با ساکنان شهرهای مختلف سوریه، کسانی که از حملات تکفیریها جان سالم به در بردند، اما اکثرا خانه و کاشانهشان را از دست دادند و حالا یا در شهرهای دیگر و در منزل اقوام ساکنند، یا در حال بازسازی خرابههایی هستند که تا پیش از این به آنجا میگفتند خانه.
این مستند از نظر تکنیکی و ساختاری در بخشهای سوریه واقعا عملکرد قابل دفاعی دارد. ترکیب پلانهای مختلف این بخش با اعتراضات گوناگونی که در آن سالها در منطقه رخ میداد و کاربرد درست موسیقی، نشان میدهد این بخش با وسواس فراوانی ساخته شده است. اما چنین وسواسی در بخش ایرانِ «تهران – دمشق» به چشم نمیآید. موسیقیای که در قسمتهای مربوط به سوریه کاملا بجا و درست انتخاب شده، در این طرف ماجرا اصلا کاربرد مناسبی ندارد و قطعات انتخابی اکثرا ملتهب، استرسزا و نامناسب هستند.
صدرینیا در این مستند هم کارگردان بوده، هم نویسنده، هم تدوینگر و هم گوینده نریشن. چهار عنوانی که هرکدام از آنها در موفقیت یک مستند نقشی کلیدی دارند. شاید بتوان گفت ضعیفترین عملکرد او در این چهار جایگاه، مربوط به گویندگی اثر است. نریشنهای صدرینیا روی تصاویر فوقالعادهای که از اعتراضات ایران و خرابیهای جنگ سوریه میبینیم آن طور که باید و شاید خوب جاگذاری نشده است. متنی که او در این مستند میخواند، متنی است منفعل و در برخی موارد شبیه به سخنرانیهای طولانی سیاسیون یا فعالان اجتماعی.
ما ملاک را بر این میگذاریم که سازنده با در کنار هم قرار دادن تصاویر اعتراضات ایران و جنگ داخلی سوریه، قصد داشته این حس را القا کند که این اعتراضات اگر ادامهدار شود تهران شبیه به دمشق میشود و هیچچیز جز خرابی باقی نمیماند. اما در نهایت این نخ تسبیح و ارتباط را بهدرستی بین اتفاقات ایران و سوریه نمیبینیم و چیزی که در لحن، ادبیات و جملات راوی مستند وجود دارد عباراتی است که از انسجام کافی برخوردار نیست و بعضاً شاید از تحلیلهای شخصی نویسنده نیز فراتر نمیرود. اینجا دقیقاً یکی دیگر از نقاطی است که نشان میدهد عنصر زمان به کار لطمه زده است و صدرینیا برای اینکه بتواند هرچه سریعتر این کار را به تولید و پخش برساند، با متنی سطحی و ادبیاتی نامناسب مستند را نهایی کرده است.
«درعا، هفت سال بعد از شروع درگیریها، شکافهای اجتماعی، اعتراض، دست خارجی، اختلاف پشت اختلاف، آشوب خشونت، کشتهسازی، مردم در برابر مردم، جنگ داخلی، شهرهای ویران شده، چند میلیون آواره، چهارصدهزار کشته و مفقود، نسلی که اثرات جنگ را سالها احساس خواهد کرد» تمام این مواردی که اینجا عنوان شد و ظاهرا شبیه به کلیدواژههایی است که مستندساز قصد داشته اثرش را بر مبنای آنها بسازد، عباراتی است که بدون ذرهای تغییر در بخش پایانی مستند و روی تصاویر جنگ داخلی سوریه و سپس اعتراضات سال ۹۶ ایران پخش میشود، آن هم در شرایطی که در عبارات و کلمات ابتدایی برای تاثیرگذاری بیشتر و ضریب گرفتن، صدای گوینده اصطلاحا «اکو» شده اما بهمرور این ویژگی هم از صدا گرفته میشود و چند دقیقهای این کلیدواژهها گفته میشود. این بخش از مستند «تهران – دمشق» هم از آن ضعفهایی است که با اندکی عمیقتر دیدن، قابل حل بود اما چنین نشد.
بیشتر بخوانید:
پیشبینیهای درست «تهران - دمشق»
با تمام این تفاسیر اما مستند «تهران – دمشق» اثر مهمی در میان مستندهای سیاسی – اجتماعی چند سال اخیر است. جایگاه این مستند از آنجا مورد توجه قرار میگیرد که حالا بعد از سه سال از پخش آن، میتوان گفت که برخی از ادعاهایش درست از آب درآمده است. مواردی مثل ادامهدار شدن حوادث و اعتراضات با تحریکات خارجی و عملکرد نادرست مسئولان کشور (مثل اتفاقاتی که در سال ۹۸ رخ داد) یا تمرکز دشمن بر ضربه زدن به مردم ایران با انجام عملیاتهای تروریستی (مثل شهادت حاج قاسم سلیمانی، خرابکاری در تاسیسات هستهای، ترور شهید فخریزاده و...) که نشان از زاویه دید درست این مستند در چند سال قبل داشت. پس اگر هنوز این مستند را ندیدهاید، «تهران – دمشق» را در لیست انتظار قرار دهید و آن را ببینید.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/