صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۱۰ - ۲۳ تير ۱۴۰۰
کوشکی در مصاحبه با آنا؛

احیای برجام به سبک غرب منافع ایران را تأمین نخواهد کرد

ورود دولت روحانی به مذاکرات وین در راستای اغراض جناحییک کارشناس امور بین‌الملل معتقد است طرح بازگرداندن آمریکا به برجام از همان ابتدای روی کار آمدن دولت جدید در واشنگتن توطئه مشترکی با اروپا بود برای تبدیل توافق هسته‌ای به زنجیری محکم‌تر از قبل بر دست‌وپای جمهوری اسلامی ایران.
کد خبر : 593893

گروه جهان خبرگزاری آنا- محمد جعفری؛ دکتر محمدصادق کوشکی عضو هیئت‌علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران و از آشناترین کارشناسان به روند مذاکرات اخیر در وین و نیز توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ بین ایران و پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل بعلاوه آلمان (۱+۵)، معتقد است مذاکره بر سر مسائل بسیار حساس و مهم ازجمله مذاکرات هسته‌ای در شرایطی مفید خواهد بود که ایران قدرت چانه‌زنی و گرفتن تضمین از طرف مذاکره‌کننده غربی را داشته باشد در غیر این صورت نتیجه به نفع حریف رقم خواهد خورد.


ایران و کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین به علاوه آلمان موسوم به ۱+۵ در تابستان سال ۱۳۹۴ به توافقی دست یافتند که بر اساس آن ایران ملزم شد ذخایر اورانیم غنی‌شده متوسط خود را پاک‌سازی کند، ذخیره‌سازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع ‌کند، تعداد سانتریفیوژها را حدود دوسوم و حداقل به مدت ۱۵ سال کاهش ‌دهد، تا ۱۵ سال اورانیوم را بیش از ۳.۶۷ درصد غنی‌سازی نکند، تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم جدید یا رآکتور آب‌سنگین جدید نسازد، و تا ۱۰ سال فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم را به یک تک ساختمان که از سانتریفیوژهای نسل اول استفاده می‌کند محدود کند.



مهم‌ترین سلاح مذاکره‌کننده موفق، داشتن قدرت چانه‌زنی و گرفتن تضمین است


۵+۱ هم متعهد شد همه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و تحریم‌های ثانویه ایالات‌متحده آمریکا علیه تهران لغو شوند. در ادامه روند اجرای برجام ایران به همه تعهدات خود عمل کرد اما در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا رسماً و به صورت یک‌جانبه از برجام خارج شد و همه تحریم‌ها علیه ایران را بازگرداند.


ایران تا یک سال صبوری کرد و منتظر اقدام اروپایی‌ها برای اجرای برجام بود اما این امر محقق نشد و درنهایت در ۱۵ دی ۱۳۹۸، دولت حسن روحانی نیز پس از چهار مرحله کاهش تعهدات خود، طی بیانیه‌ای گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات ایران در برجام را اعلام کرد تا تهران در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی‌سازی، درصد غنی‌سازی، میزان مواد غنی‌شده و تحقیق و توسعه) محدودیتی نداشته باشد. این در حالی است که پس از روی کار آمدن جو بایدن، مذاکراتی برای بازگردان ایالات‌متحده به برجام شروع شد که تابه‌حال هیچ نتیجه مثبتی در بر نداشته است.


درباره این تحولات و جریانات اخیر حول مذاکرات وین، با محمدصادق کوشکی گفت‌وگو کردیم که در ادامه تقدیم می‌شود.


آنا: به عقیده شما دلایل اصلی به بن‌بست رسیدن مذاکرات وین برای بازگشت آمریکا به برجام، لغو تحریم‌ها و تأمین منافع ایران چه هستند؟


کوشکی: در همین ابتدا تأکید می‌کنم که گفت‌وگوهای وین مذاکراتی نیست که قرار باشد منافع ایران در آن تأمین شود. فلسفه این مذاکرات این بود که بعد از خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷، طرف‌های اروپایی یعنی انگلستان و فرانسه متوجه شدند که برجام دیگر قدرت بازدارندگی علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران را ندارد چون در شورای امنیت سازمان ملل متحد چین و روسیه بی‌طرفی اتخاذ کرده بودند، آمریکا هم از برجام خارج شده بود و در واقع غایب بود، آلمان هم که عضو شورای امنیت نیست، فقط انگلستان و فرانسه می‌ماندند و این دو کشور فاقد قدرت کافی برای فعال نگه‌داشتن برجام علیه جمهوری اسلامی ایران بودند.



دولت روحانی با علم به بدعهدی طرف غربی پا پیش گذاشت تا شاید بتواند یک سری امتیازات مختصری در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از طرف غربی بگیرد



نتیجه این شد که ایران توانست درعین‌حال اینکه از برجام خارج نشد، در پاسخ به دهن‌کجی آمریکا و اروپایی‌ها به تعهداتشان ذیل برجام، غنی‌سازی ۲۰ درصد را از سر بگیرد، نسل جدید سانتریفیوژها را نصب کند و گام‌های مهمی در جهت پیشبرد اهداف صلح‌جویانه برنامه هسته‌ای بردارد. همین مطلب باعث شد طرف آمریکایی مخصوصاً بعد از آمدن بایدن به کاخ سفید به این فکر بیفتد که بایستی دوباره به برجام برگردد و عملاً با حضور خودش در برجام امکان فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش دهد. به همین خاطر انگلیسی‌ها در این مرحله پیشگام شدند و مذاکرات وین را کلید زدند.


لازم است بگویم که اصولاً مذاکرات وین برای این طراحی‌شده بود که آمریکا به برجام برگردد و بعد از بازگشت آمریکا به برجام، زنجیر توافق هسته‌ای بر دست‌وپای جمهوری اسلامی مانند گذشته محکم شود. بله مطمئناً هدف همین بود و غیرازاین، اروپایی‌ها که مذاکره‌کننده اصلی بودند و آمریکا که پشت پرده مذاکرات بود، هیچ انگیزه‌ دیگری از برپایی مذاکرات وین نداشتند.


آنا: خب، چگونه دستگاه دیپلماسی ایران که از افراد باتجربه برخوردار است این موضوع را پیش‌بینی نکرده بود و وارد مذاکرات وین شد؟


کوشکی: دولت آقای حسن روحانی هم با علم به این مطلب حساس یعنی بدعهدی طرف غربی پا پیش گذاشت تا شاید تأکید می‌کنم شاید بتوانند یک سری امتیازات مختصری در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از طرف غربی بگیرد.


دولت روحانی این فکر را نمی‌کرد که پافشاری و سماجت آمریکایی‌ها در مذاکرات وین باعث شود هیچ امتیازی به تهران داده نشود. به این ترتیب که آمریکا به برجام برگردد اما به شیوه مطلوب خودش. آمریکا به برجام بازگردد اما نه به خاطر اجرای تعهداتش ذیل برجام بلکه برای اینکه اهرم فشار علیه جمهوری اسلامی در قالب برجام و شورای امنیت مجدداً فعال شود.




بیشتر بخوانید:


ابراز نگرانی تروئیکای اروپایی از موفقیت هسته‌ای ایران


نگرانی آمریکا از تمام شدن فرصت احیای برجام




عملاً این وسط دولت روحانی دید که هیچ امتیازی را از جانب مذاکرات وین نمی‌تواند به دست بیاورد، هیچ تحریمی قرار نیست لغو شود، هیچ حرکت مثبتی قرار نیست به نفع ایران اتفاق بیفتد، صرفاً قرار است که آمریکا به برجام برگردد و اهرم مشترک فشار اروپا و آمریکا بار دیگر علیه ایران به کار گرفته شود.


آنا: آن موضوعی که غرب در مذاکرات وین تأکید ویژه‌ای بر آن داشت به‌جز احیای اهرم فشار مشترک علیه ایران چه بود؟


کوشکی: اروپا و آمریکا از همان ابتدا مطالبات مشخصی داشتند. آن‌ها به‌طورجدی به دنبال این بودند که بدون لغو هیچ تحریمی ایران را مجبور کنند که به تعهدات برجامی برگردد و غنی‌سازی ۲۰ درصد و ۶۰ درصد را متوقف کند، نسل جدید سانتریفیوژها که نصب‌شده را دوباره قلع‌وقمع کند و آن مقدار اورانیوم ۲۰ و ۶۰ درصدی هم که غنی‌سازی شده، رقیق و اکسید کند تا ایران برگردد به وضعیت برجام ۲۰۱۵.



بازگشت آمریکا به برجام نه به خاطر اجرای تعهداتش ذیل توافق بلکه برای این است که اهرم فشار علیه جمهوری اسلامی در قالب برجام و شورای امنیت مجدداً فعال شود



آنا: شاید به همین خاطر باشد که دولت روحانی تمایل جدی برای ادامه مذاکرات ندارد؛ این‌طور نیست؟


کوشکی: مطمئناً همین‌طور است. در چنین فضایی دولت روحانی دیگر انگیزه‌ای برای انجام مذاکره ندارد چون هیچ امتیازی را نتوانست به دست بیاورد مخصوصاً در آستانه انتخابات ریاست جمهوری که امیدوار بود امتیازی را به دست آورد. آمریکایی‌ها حاضر نشدند هیچ امتیازی را به دولت روحانی بدهند که بتواند در انتخابات از آن استفاده جناحی داخلی کند و نتیجه این شد که الآن دولت روحانی نمی‌داند آیا واقعاً مذاکرات را ادامه دهد یا نه؟


آنا: تنها چند روز از عمر دولت باقی‌مانده و درواقع روحانی توپ را در زمین دولت آقای رئیسی انداخته است. ایشان چه تدبیری باید داشته باشند که اوضاع از این بدتر نشود؟


کوشکی: طبیعتاً دولت آینده هم راضی به این مذاکرات نیست و نباید باشد. به خاطر اینکه دولت آینده اگر در شرایط فعلی برجام را تحویل بگیرد، بسیار بهتر است و امکان چانه‌زنی برای ایران وجود دارد ولی اگر مذاکره وین در زمان دولت فعلی به نتیجه برسد و آمریکا به برجام برگردد، آن‌وقت دولت آینده هم دست‌وپای خودش را در زنجیر برجام بسته می‌بیند، آن‌هم زنجیری با حضور آمریکا که اهرم فشار محکمی است و به همین دلیل به‌هیچ‌عنوان دولت آینده راضی نخواهد بود و نباید راضی باشد که آمریکا به برجام بازگردد.


درواقع بهترین حالت برجام، حالت فعلی است یعنی ما درون برجام هستیم اما به‌واسطه غیبت آمریکا، محدودیت‌های برجامی را نمی‌پذیریم و شامل حال ما نمی‌شود.


آنا: اگر دولت آینده به این نتیجه برسد که به مذاکره ادامه دهد آیا شانسی برای موفقیت و نیل به اهدافش که تأمین منافع کشور هست خواهد داشت؟ در آمریکا حدود ۹۰۰ مرکز مشاوره درزمینه عقد قرارداد وجود دارد که به دولت مشاوره می‌دهند اما در کشور ما این روند یا وجود ندارد یا خیلی ضعیف است. به نظر شما دولت آتی اگر بخواهد مذاکره کند به چه سازوکاری باید مجهز شود که کشور بار دیگر زیان نبیند؟


کوشکی: واقعیت این است که اگر دولت آینده بخواهد به مذاکره برگردد، طبیعتاً با مشکلات جدی روبه‌رو خواهد شد چون اولین نکته این است آیا تضمینی وجود دارد که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به تعهداتشان عمل کنند؟ من خودم پاسخ را می‌دهم: خیر! هیچ تضمینی وجود ندارد.


یعنی مادامی‌که ما تضمینی از طرف غربی برای متعهد ماندن به توافق نداشته باشیم اصلاً منطق امنیت ملی و منطق منافع ملی ایجاب نمی‌کند که مذاکره‌ای اتفاق بیفتد. ما امکان گرفتن تضمین از طرف مقابل را نداریم و اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها هم هیچ‌وقت حاضر نیستند هیچ‌گونه تضمینی برای انجام تعهدات و لغو نکردن توافق به ما بدهند. نتیجه اینکه مذاکره کردن اصلاً کار معقولی نیست و منطبق با امنیت و منافع ملی نیست و این مطلب پیچیده‌ای هم نیست که به مرکز پژوهشی یا مشاوره تخصصی نیاز داشته باشد.



مراکز تحقیقاتی کشور علمی- کاربردی شده و به دستگاه دیپلماسی مشاوره بدهند


مذاکره در شرایطی مفید خواهد بود که شما قدرت چانه‌زنی و قدرت گرفتن تضمین از طرف مذاکره‌کننده را داشته باشید. یعنی اگر چنین قدرتی را نداشته باشید، طبیعتاً مذاکرات شما یا به نفع طرف مقابل خواهد بود یا به بن‌بست می‌رسد و بدون نتیجه رها می‌شود که این اصلاً منطقی نیست که وارد چنین مذاکره‌ای شویم و انرژی بگذاریم، آن‌هم مذاکره‌ای که می‌دانیم یا به نفع دشمن تمام می‌شود یا بی‌حاصل رها خواهد شد. به همین خاطر این موردنیاز به پژوهشگاه یا مؤسسه پژوهشی یا تحقیقاتی ندارد.


آنا: شما به‌عنوان یک متخصص در امور بین‌الملل و آشنا به مسائل امنیت ملی چه راهکاری در جهت آشنا کردن دستگاه دیپلماسی کشور به زوایای پنهان تعامل با دیگر کشورها ازجمله ورود به مذاکرات حساس ارائه می‌دهید؟


کوشکی: ما در حوزه سیاست خارجی و در حوزه امنیت ملی به‌طورجدی به تحقیق و پژوهش کاربردی و نه نظری نیاز داریم. البته پژوهشکده‌ها و دستگاه‌های متعدد وابسته به دولت و حاکمیت وجود دارند اما عموماً در این قصه ناکارآمد هستند، به‌واسطه اینکه پژوهش‌هایشان صوری است و کاربردی نیست. حالا اگر دولت آقای رئیسی می‌خواهد در این زمینه قدمی بردارد، همین مراکز تحقیقاتی و پژوهشی فعلی را اگر فعال کند و به سمت تحقیقات کاربردی سوق دهد کار بزرگی کرده است. متأسفانه مدیران فعلی این مراکزی که ذکر کردم عموماً نه درکی از تحقیقات کاربردی دارند و نه توانش را.


سال‌های سال است ما پدیده‌ای به اسم دفتر مطالعات را در وزارت خارجه داریم اما دفتر مطالعات وزارت خارجه تا الآن نتوانسته هیچ مشاوره مفید کاربردی را به دستگاه سیاست خارجی ارائه بدهد. صرفاً یک بنگاه چاپ و نشر کتب نظری و ترجمه کتب لاتین بوده و متأسفانه امثال دفتر مطالعات هم در کشور کم نیستند.


اگر قرار است واقعاً نگاه علمی و کاربردی نه نگاه علمی و صرفاً نظری به مباحث سیاست خارجی شود، باید پژوهشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی فعلی را که کم هم نیستند با مدیریت‌های خلاق و مدیریت‌هایی که افکار نو دارند، مدیریت‌هایی که ترجمه محور نیستند، مدیریت‌هایی که به دنبال تولید گزاره‌های کاربردی و حل مسئله در حوزه سیاست خارجی‌اند و این توانایی را دارند اداره کنیم. باید مدیریت چنین پژوهشکده‌هایی را که سال‌ها از تأسیس آن‌ها می‌گذرد به دست چنین نیروهایی سپرد، آن‌هم به‌صورت تخصصی. یعنی اینکه یک مرکز صرفاً در خصوص غرب آسیا کار کند، مرکز دیگری در حوزه مثلاً ‌اروپای غربی و آمریکای شمالی کار کند. در ضمن این مراکز باید تخصصی شوند و هریک بر موضوع خاص تمرکز کنند یعنی یک مرکز صرفاً در خصوص دیپلماسی هسته‌ای کار کند، مرکز دیگری در خصوص دیپلماسی اقتصادی و امثالهم تا به آن نگاه کاربردی که گفتم برسیم.


به بیان دیگر، این مراکز فعلی که به‌هرحال بودجه‌های زیادی را هم در اختیار دارند و فایده‌ای هم تا الآن نداشته‌اند تبدیل به مراکزی شوند که مشاوره‌های مفید کاربردی و راهکارهای عملیاتی را به کارگزاران سیاست خارجی ارائه کنند.


انتهای پیام/۴۱۵۵/


انتهای پیام/

ارسال نظر