صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۰۴ - ۱۸ خرداد ۱۴۰۰
آنا گزارش می‌دهد؛

ماهیت سکولار دانشگاه از کجا نشئت می‌گیرد؟

دانشگاه از بنیان با ماهیت سکولار شکل گرفته یا در گذر زمان دچار جدایی از دین و سیاست شده است؟
کد خبر : 586630

به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، یک سوال درباره دانشگاه این است که سنگ اولیه دانشگاه چگونه بنا نهاده شد؟ واژه University چگونه شکل گرفت؟ و به چه اجتماعی تعلق داشت؟ ماهیت سکولار دانشگاه مربوط به سنگ بنای اولیه آن است یا وقایع زمانی هم سکولار بودن آن را تثبیت کرد؟


در کتاب «دانشگاه‌ها در قرون وسطی» نوشته ژاک ورژه و کتاب «تاریخ فلسفه کاپلستون» نوشته فردریک کاپلستون درباره تاریخ تولد دانشگاه‌ها آمده است که مطالعه در پیش از قرن یازدهم در پاریس مدارس فعالی وجود داشت. در لیل، دولایسته، در صومعه نوتردام، یعنی در منازل مقامات کلیسا که دور کلیسای جامع ساخته شده بودند، استادان عموما جزء روسای کشیشان کلیسا بودند. در آغاز قرن دوازدهم این مدارس توسعه‌ای چشمگیر پیدا کردند. ورود و موفقیت اُبلار، نویسنده و روشنفکر فرانسوی هم علت و هم نشانه‌ای از آن بود. همچنین به وسیله اُبلار است که انتقال یک بخش از مدارس به ساحل چپ رود سِن آغاز شد. در واقع اُبلار با ورود خود می‌بایست برای گریز از ممیزی‌های صورت گرفته علیه او از سوی رئیس خادمان نوتردام که در پاریس دفتر صومعه را ساخت، روی کوهستان سنت ژنویو آموزش دهد، جایی که سرزمین بخشودگی مربوط به یگانه قدرت بزرگ در سنت ژنویو بود.


همچنین ذکر شده که دیگر مدارس رهبانی ساحل چپ رود سن در آغاز قرن دوازدهم موفقیت بزرگی به دست آوردند، به‌ویژه مدرسه روسای کشیشان کلیسای سن ویکتوز. ناکامی‌ها و عزیمت اُبلار به هیچ وجه توسعه مدارس پاریس را متأثر نکرد. استادان و دانشجویان از همه جا ازدحام کردند. ویژگی بین‌المللی که یکی از اصالت‌های دانشگاه خواهد بود، پیش از این در مدارس قرن دوازدهم تأکید می‌شد. ژان دوسالیسبوری ما را به ویژه از گروه انگلیسی‌ها مطلع می‌کند که برخی از هموطن‌های او استادان مشهوری بودند اما اسکاندیناوی‌ها، آلمانی‌ها و ایتالیایی‌ها نیز وجود داشتند. کانون اصلی آنها به ویژه در الهیات، صومعه نوتردام بود. استادان دستور زبان و منطق به قصد خروج از لیل دوسیته روی پل‌ها و ساحل شرق مستقر می‌شدند. به نظر می‌رسد مدارس سنت ژنویو و سنت ویکتوز پس از ۱۱۶۰ میلادی رو به افول نهادند.


میثم سفیدخوش، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، مولف کتاب «ایده دانشگاه» و پژوهشگر حوزه فلسفه در این باره می‌گوید: شارلمانی در فرانسه بعد از حدود سه قرن سکوت در اروپا، دوباره مدارسی تأسیس کرد که به نوعی پدران دانشگاه‌های امروزی هستند. مدرسه‌ای برای تعلیم متألّه، مدرسه‌ای برای تربیت سیاستمداران و مدرسه‌ای برای علوم، فنون و هنرهای آزاد (Liberal Arts). اینکه علوم، فنون و هنرهای آزاد چه بودند، خود تاریخی مجزا را شامل می‌شود اما بطور اجمالی می‌توان گفت مدرسه‌ای است که در آن مطالعات سکولار اتفاق می‌افتاد، سکولار یعنی ربط مستقیمی به دین و سیاست ندارد و در آن فنون خانه‌سازی، فنون ادبی یا ریاضی را آموزش می‌دادند و دین و سیاست در آن دخالت مستقیمی نداشتند.


سفیدخوش می‌افزاید: از زمان شارلمانی تا سده سیزدهم فراز و نشیب‌های زیادی برای این مدارس اتفاق افتاد و فعالیت آنها تابع دیدگاه شاهزادگان یا علمای مسیحی بود و گاهی تعطیل و بعد دوباره بازگشایی می‌شدند. از قرن ۸ و ۹ تا قرن ۱۳ که اوج قرون وسطی است تعدادی از مدرسان این مدارس مجامع صنفی را تشکیل دادند و نام آن را دانشگاه نهادند. واژه University در لغت از واژه Unity می‌آید و در آغاز معنایی صنفی دارد، یعنی جایی که صنف استادان دانشگاه کنار هم جمع می‌شوند و مسائل‌شان را پیگیری می‌کنند.


عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و مولف کتاب «ایده دانشگاه» ادامه می‌دهد: اما خیلی زود دلالت ساده این واژه به دلالت علمی الهیاتی تبدیل شد که نماد بزرگترین دانشگاه‌ها یعنی دانشگاه پاریس شد، قبل از دانشگاه پاریس، دانشگاه بولینیا هم تشکیل شده بود اما این دانشگاه پاریس بود که تحت عنوان دانشگاه ماندگار و سنگ معیار دانشگاه‌های بعدی در اروپا قرار گرفت.


وی می‌گوید: اگر برای چند سده، ایده دانشگاه در اروپا خدمت‌گزاری به الهیات بوده است، کسی این وضع را دستور نداده بود یا به ذهن کسی نرسیده بود. ایده هر چیز، ذهنیت برخی از افراد و کنشگران مربوط به آن چیز نیست. مجموع ذهنیت‌ها در تلاقی با واقعیت‌ها در موقعیت خودآگاهی به ایده ختم می‌شود و ایده هم به‌نوبه خود، ذهنیت‌ها و واقعیت را هدایت می‌کند.


سفیدخوش می‌افزاید: مجموعه اتفاقاتی افتاد که باعث شد ایده جدیدی در دانشگاه شکل بگیرد و مسیر جدیدی را برای آن مشخص کند. در اروپا، رخدادی بسیار مهم و تجربه‌ای تاریخی به نام نهضت اصلاح دینی رخ داد که به ظهور مذهب پروتستان منجر شد. این واقعه، وحدت کلیسا را از بین برد. پیش از آن، کلیسای واحد کاتولیک وجود داشت که همه مومنان ذیل آن عبادت می‌کردند؛ اما با این جریان، کلیساهای متعددی به وجود آمدند و وحدت دینی جامعه چند پاره شد. هم‌زمان با تشتت دین در اروپا، تشتت سیاسی نیز به وجود آمد. امپراطوری بزرگ اروپایی، به دولت-ملت‌هایی فروپاشیده شد که هرکدام در جایی حکومت می‌کردند. صورت‌بندی «وحدت دین، وحدت سیاست و وحدت دانشگاه» به «تشتت دین، تشتت سیاست و تشتت دانشگاه» تغییر کرد.


به عبارتی اگرچه کلیسای قرون وسطی سعی کرد ماهیت سکولار دانشگاه را تحت کنترل خود درآورد و برای مدت زمانی هم موفق شد اما در ادامه با نهضت‌های ضددینی، دانشگاه با ماهیت واقعی خود که جدایی دین از سیاست بود در اروپا تکثیر شد.


انتهای پیام/۴۱۶۲/


انتهای پیام/

ارسال نظر