صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۳۸ - ۰۱ خرداد ۱۴۰۰
یادداشت وارده؛

ملاصدرا؛ وحدت‌بخش جریان‌های فکری

ملاصدرا در فضایی ظهور کرد که چهار جریان فکری متمایز فلسفه‌ مشاء، فلسفه‌ اشراق، عرفان و کلام با چهار روش متفاوت وجود داشت، او توانست در پرتو وحی قرآنی این جریان‌ها را به وحدت برساند.
کد خبر : 583073

گروه استان‌های خبرگزاری آنا، صدرالدین محمدبن‌ابراهیم شیرازی (م ۱۰۵۰ق)، معروف به ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و ایران، مؤسس مکتب فلسفی «حکمت متعالیه» است.


او در اصفهان نزد شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی تلمذ و شاگرد بزرگی همچون فیض کاشانی و فیاض شیرازی را تربیت کرد. از آثار مهم و ارزشمند فلسفی ملاصدرا اسفار اربعه، تفسیر قرآن، شرح اصول کافی، الشواهد الربوبیه، المشاعر و العرشیه است که هرکدام نقطه‌ عطفی در فلسفه‌ اسلامی محسوب می‌شوند.


ملاصدرا در عصر حاکمیت شاه‌عباس صفوی پس از تحصیل در اصفهان به‌دلیل مخالفت‌هایی که از جانب برخی علمای قشری مسلک با اندیشه‌های نو ایشان صورت گرفت و فشاری که بر حاکمیت وقت آوردند به مدت ۱۰ سال به روستای «کهک» در اطراف قم تبعید شد. پس از آن به دعوت حاکم شیراز یعنی الله‌وردی خان در مدرسه‌ای که به‌خاطر او تأسیس شده بود به تعلیم و تدر‍یس و تربیت علاقه‌مندان به علم و فلسفه پرداخت و با وجود مخالفت‌های مخالفان، مکتب فلسفی خود را معرفی و نشر کرد.(۱)


ملاصدرا در فضایی ظهور کرد که چهار جریان فکری متمایز فلسفه‌ مشاء، فلسفه‌ اشراق، عرفان و کلام با چهار روش متفاوت و بعضاً موضوعات و اهداف متفاوت وجود داشت. این تفرق در جریان‌های فکری اسلامی برای صدرا مسئله آزاردهنده‌ای بود، چراکه در پرتو وحی قرآنی باید به وحدت می‌رسیدند.


تلاش‌های ملاصدرا در تمایز عرفان اسلامی از صوفی‌گری انحرافی


ملاصدرا میراث فارابی و ابن سینا را از جریان فلسفی مشاء، میراث سهروردی را از جریان فلسفه‌ اشراق، اندیشه‌های ناب عرفانی را از ابن عربی و میراث کلامی را از خواجه نصیر و دیگر متکلمان مسلمان گرفت و با بهره‌گیری از قرآن و سنت جریان تازه‌ای از هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی بنیان نهاد که در آن عقل و وحی کنار هم و با مدد یکدیگر پاسخگوی مسائل فکری و راهبر اندیشه‌ها باشند.


در این میان تلاش‌های ملاصدرا در تمایز عرفان اسلامی از صوفی‌گری انحرافی در آن دوره نیز حائز اهمیت است.(۲)


بنابراین ملاصدرا نیز مانند هر متفکری در عصر خود می‌زیسته است و دنبال رفع مشکلات فکری آن عصر در حوزه‌های عقلی، دینی، هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و ... بود. برخی با ادعای نادرست فلسفه اسلامی را یک‌سری مفاهیم و عبارات انتزاعی دانسته‌اند که دردی از زندگی بشر دوا نمی‌کند، در حالی که اندیشه‌های ملاصدرا و حتی اسلاف او، فلسفه را در خدمت زندگی بشر و برای رفع مشکلات زندگی و دستیابی انسان به تعالی و سعادت در دنیا و آخرت می‌خواستند.


ملاصدرا در حکمت متعالیه نشان می‌دهد که راه زندگی سعادتمندانه، فقط با تعالی توأمان روح و عقل در پرتو وحی میسر است؛ بنابراین توجه به وحی و سنت، استدلال عقلی و تهذیب باطن ویژگی برجسته‌ تمام آثار او است، چنانکه در تبیین مبانی فلسفی خود در اسفار و سایر آثارش، همواره دغدغه‌ سازگاری با جوهر دین دیده می‌شود و در بیشتر موارد کلام وحی و سنت معصومین(ع) را به انگیزه تحکیم رأی خود به تأیید می‌آورد.


تفسیر او از قرآن و شرح بر اصول کافی، گواه محکم دیگر بر این است که دغدغه‌ دین را بسیار داشته است. ملاصدرا در طول عمر مبارک خود هفت بار با پای پیاده به سفر حج مشرف شد که در سفر آخر در بصره دار فانی را وداع گفت و بدن مبارک او را در نجف اشرف و در کنار قبر مولای متقیان به خاک سپردند.(۳)


این اتفاق در دوره‌ زندگی پرمشغله او نشان از توجه زیادش به تزکیه باطن به‌منظور گشایش فکر و پاکی روح برای بهره‌گیری از تلألو انوار الهی بود.


ملاصدرا نظام فکری و فلسفی منسجم خود را در تبیین هستی و وجود در مهم‌ترین اثرش یعنی اسفار اربعه ارائه کرده است. تبیین ارائه شده از هستی، آنچنان قوی بود که پس از خود تمام سنت عقلانی اسلامی را تحت تأثیر قرار داد و فیلسوفان متعددی ازجمله ملاهادی سبزواری، آقاعلی مدرس زنوزی و علامه طباطبایی به شرح اندیشه‌های او پرداختند.


ملاصدرا با طرح نظریه‌ اصالت وجود به‌عنوان بنیان هستی تمام قرائت‌های پیشین از هستی شناختی در عالم اسلام را باز خوانش کرد. علاوه بر این نظریه حرکت جوهری و معاد جسمانی او موجب انقلاب در اندیشه‌ها و بعضاً مناقشات در مباحث شد.


ملاصدرا در راستای پیوند فلسفه و عرفان موفق شد در اثر ارزشمند ۹ جلدی اسفار اربعه، نظام فکری فلسفی را در تناظر با نظام متعالی عرفانی قرار دهد و هر دو را در چهار سفر متناظر با یکدیگر تبیین کند. او هدف فیلسوف و عارف را در نهایت یک نقطه می‌داند، با این تفاوت که فیلسوف کامل برای طی مراحل فلسفی خود چهار سفر ذهنی و عارف کامل در تناظر با آن‌ها چهار سفر قلبی دارد.


شاهکار ملاصدرا در تأسیس مبانی فلسفی حکمت متعالیه


تا عصر صدرا تمایز روشنی از وجود و ماهیت در ممکنات ارائه نشده بود. ملاصدرا با طرح نظریه‌ اصالت وجود و اعتباریت ماهیت شاهکاری خلق کرد که به کمک آن مباحث دیگر هستی‌شناختی، از جمله کیفیت صدور ممکنات از ذات واجب، غنای ذاتی واجب تعالی، فقر ذاتی ممکنات و در نهایت مدعای عرفان اسلامی از وحدت وجود و مسائل بسیار دیگری را مستدل و مؤیّد به قرآن و سنت استخراج و ارائه کرد.


از شاهکارهای دیگر ملاصدرا در تأسیس مبانی فلسفی حکمت متعالیه، نظریه‌ او در حرکت جوهری است که مبنای حل بسیاری دیگر از مسائل فلسفی و هستی شناختی شد. تا عصر صدرا حرکت فقط در چهار مقوله‌ «کم، کیف، أین و وضع» مطرح بود. آن‌ها حرکت را در اعراض می‌دانستند و اعتقادی به حرکت در جوهر اشیاء نداشتند.


ملاصدرا با سنت‌شکنی اسلاف خود اثبات کرد که حرکت در جوهر اشیاء اتفاق می‌افتد و حرکت در اعراض تابع حرکت در جوهر است. در نظریه‌ او جهان مادی جهانی سیّال و گذراست و تا استعدادهای وجودی آن به فعلیت نرسند از حرکت نمی‌ایستد.(۴)


ملاصدرا با این خوانش نو توانست تفسیری ملائم با وحی از قیامت و با طرح نظریه‌ حرکت جوهری تبیینی نو از مسئله‌ زمان، معاد جسمانی، ربط حادث به قدیم، عوالم نفس، تناسخ و مسائل دیگر تفسیری نو، قابل دفاع و سازگار با وحی از هریک ارائه کند.


ملاصدرا در پرتو اصالت وجود با طرح قاعده‌ «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیءٍ منها»، از وحدت وجود عالم هستی تبیینی تازه ارائه کرد.


براساس مفاد این قاعده بسیط الحقیقه از تمام جهات واجد همه کمالات وجودی است و هیچ وجودی به کمال وجودی خود از آن خارج نیست (وحدت در نظام هستی). این وجودات به وجود واحد جمعی و بسیط در آن موجودند؛ اما در عین حال چنانکه در ادامه قاعده آمده، بسیط الحقیقه از تمام نقائص و حدود اشیاء دور است.


از نظر ملاصدرا لازمه‌ این مطلب آن است که کمالات وجودی موجودات به وجود واحد جمعی در بسیط الحقیقه موجود باشند.(۵)


ملاصدرا در مسئله‌ حدوث و قدم نفس برخلاف اسلاف خود که برخی معتقد به حدوث نفس و برخی معتقد به قدم آن بودند، معتقد به حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس است.(۶)


آخرین نظریه‌ای که در اینجا از شاهکارهای ملاصدرا معرفی می‌کنیم، نظریه‌ خلّاقانه‌ او در معاد جسمانی است، براساس این دیدگاه نفس پس از جدایی از بدن مادی، متناسب با عالم برزخ و قیامت بدنی برای خود می‌سازد که از همه جهت با بدن دنیوی او مشابه است. این بدن مشابه بدن دنیوی (نه عین آن) بوده، دارای پاره‌ای از خصوصیات مادی است، اما مادی نیست و حجم ندارد.(۷)


۱-رجوع شود به زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش «از کرسی استادی تا گوشه‌ی انزوا»


۲- دغدغه‌ی او در این خصوص در اثر ارزشمند «کسر اصنام الجاهلیة» جالب توجه است.


۳- محمود لطیفی، گلشن ابرار، ج ۱، مقاله‌ی ملاصدرا خورشید اندیشه.


۴- نک به اسفار اربعه، چاپ بیروت، ج ۷، ص ۲۵۳ ؛ الشواهدالربوبیه، ص ۸۴-۸۸


۵- نک به اسفار، ج ۱، ص۱۳۵ ؛ ج، ص۱۱۰ ؛ ج ۲، ص۳۶۸ ؛ الشواهدالربوبیه مرکز نشر دانشگاهی،ص۴۷


۶- اسفار اربعه، ج ۸، ص۳۰۲ ؛ الشواهدالربوبیه، ص ۳۰۹-۳۱۱).


۷- اسفار اربعه، ج ۹، ص ۱۶۱-۱۷۱


محمد خسروی فارسانی عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد


انتهای پیام/۴۰۷۸/۴۰۶۲/

انتهای پیام/

ارسال نظر