اصلاحطلبان برای حفظ قدرت بر پیمودن مسیر غلط در حوزه سیاست خارجی تأکید میکنند
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، نخستین تجربه مذاکره ایران با آمریکا به سالهای اول انقلاب اسلامی باز میگردد؛ زمانی که برخی از مسئولان کشور که امروز در جرگه اصلاحطلبان هستند، در جریان مذاکرات الجزایر پای میز گفتوگو با یانکیها رفتند. در زمان دولت موقت مهدی بازرگان سرتاسر کشور درگیر یک توطئه بزرگ برای گسترش بیثباتی سیاسی، اجتماعی و امنیتی بود. اما همانگونه که ماه برای همیشه پشت ابر باقی نمیماند مشخص شد که مرکز تمامی این فتنهها، در سفارت آمریکا در تهران یا به عبارتی لانه جاسوسی است. تا آبان ماه سال ۱۳۵۸ آمریکا توانسته بود با اتخاذ مواضعی دوسویه و دموکراتیکمأبانه نسبت به انقلاب اسلامی مانع از نمایان شدن چهره واقعی این کشور در میان مردم ایران شود. به همین جهت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مواضع قاطعی علیه ابرقدرتها مخصوصاً آمریکا اتخاذ کردند، بهویژه با ورود شاه به آمریکا که فرمان مقابله دانشآموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینی با این موضوع را صادر کردند.
متأسفانه قرارداد الجزایر در زمانی امضا شد که مردم ما هنوز به زیرکی طرف آمریکایی در مذاکره پی نبرده بودند، اما تکرار آن در ماجرای برجام درحالیکه واشنگتن به تمام مفاد آن قرارداد پشت پا زد و هیچ فرصتی را برای زیر فشار قرار دادن جمهوری اسلامی از دست نداد، جای تأمل بسیار دارد. اتفاقات رخ داده پس از رودست خوردن بهزاد نبوی، وزیر مشاور در امور اجرایی و رئیس هیئت مذاکرهکننده ایران در مذاکرات الجزایر در جریان این مذاکرات، شباهت معناداری با وقایع پسابرجامی دارد. در هر دو مورد، طرف ایرانی از جناح اصلاحات بودند و کاخ سفید بهسادگی آب خوردن از انجام تعهداتش طفره رفت؛ علاوه بر این تحریمهای زیادی را علیه ایران اعمال کرد. شاید تنها تفاوت برجام و الجزایر این باشد که مجلس شورای اسلامی حامی توافق هستهای، بدون آنکه از مفاد آن بهدرستی مطلع باشد، تنها در مدت ۲۰ دقیقه آن را تصویب کرد؛ اما مجلس دوره مذاکرات الجزایر در جریان گفتوگوها قرار نگرفت، در غیر اینصورت حتماً با آن مخالفت میکرد.
درباره آنچه که آمریکا از تبعات برجام علیه ایران اعمال کرده است و مصائبی که اصلاحطلبان در دومین مجال خود برای مذاکره با آمریکا از رهاورد این توافق برای کشور بهبار آوردهاند، با سیدمصطفی خوشچشم، تحلیلگر امور راهبردی گفتوگو کردهایم که در زیر تقدیم میشود.
آنا: سیاست مذاکره با آمریکای اصلاحطلبان چه در توافق الجزایر و چه در سالهای اخیر در قالب برجام و اکنون که مذاکرات وین است، ناکام بوده. دولت غربگرا بر چه مبنایی و با چه استدلالی بهدنبال این ادعاست که باز هم در صورت در اختیار داشتند قدرت (در قالب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری) میتوانند در دوره چهار یا هشت ساله آتی مذاکرات توافق هستهای با آمریکا را به فرجام برسانند؟
خوشچشم: به نظرم کسانی که فکر میکنند میشود با آمریکا بهوسیله مذاکره به حل اختلاف پرداخت، دچار خطای دید هستند. بیش از دو دهه است آمریکاییها بهطور ویژه روی این موضوع کار کردهاند که نمایش دهند ایران با مذاکره میتواند به حل اختلاف دست یابد، حال آنکه آمریکاییها همواره بهدنبال راهبرد مهار بودهاند.
هدف آمریکاییها مهار مؤلفههای قدرت ایران است و بهدنبال حل اختلاف نیستند؛ بههمین دلیل در دو دهه گذشته چندین توافق با آمریکا و اروپا انجام دادیم که ایران همواره به تعهداتش پایبند مانده، زیرا نگاهش حل اختلاف است، اما طرف آمریکایی و اروپایی هیچوقت به تعهداتشان عمل نکردهاند، زیرا بهدنبال راهبرد حل اختلاف نیستند و راهبردشان مهار مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی است. متأسفانه مشکلی که وجود دارد، این است یک جناح در داخل کشور بهدلیل سوء تعبیر، اشتباه، خطای دید و همینطور بهدلیل اینکه منافع ملی در حوزه سیاست خارجی را در ذیل منافع جناحی تعریف میکند و بهدنبال پیروزی در انتخابات و در دست گرفتن قدرت است، اصرار میکند باید به این مسیر ادامه دهد. تا زمانی که این دو موضوع درست نشوند، بعید است جناح مقابل تغییر خطمشی بدهد.
آنا: به نظر شما با توجه به قدرتطلبی اصلاحطلبان که منافع ملی را فدای منافع جناحی کردهاند، لازم است تغییر سیاست، خطمشی یا به اصطلاح تغییر ریلی در حوزه سیاست خارجی داده شود؟
خوش چشم: بله، قطعاً. باید بهدنبال تعریف درست از سیاست خارجی و تهیه نقشهراه برای برآورده کردن و دستیابی به منافع ملی در حوزه سیاست خارجی و استفاده از همه ظرفیتهای موجود صحنه بینالملل، برقراری روابط دو و چندجانبه با دیگر کشورهای جهان بهصورت متوازن باشیم. منظور از متوازن، یکجور و یکدست نیست، بلکه بر مبنای سهم منافع ملی قابل حصول در روابط با کشورهای مختلف و منافعی که میتواند حاصل شود، باید روابط و همکاری خود را با دیگر کشورها گسترش دهیم و در این نقشهراه میبایست همه کشورهای دنیا را درنظر داشته باشیم.
نکته دیگر، ایجاد ابزار مناسب برای چنین کاری است. ابزار پرسنل، سفیران، سفارتخانهها را تا دیپلماسی عمومی دربر میگیرد و شامل ابزارهای گوناگون موجود در خارج از وزارت امور خارجه، یعنی نهادها و ارگانهای دیگری که در تعیین مشی و سیاست خارجی یک کشور و تأمین منافع ملی در حوزه سیاست خارجی دخیل هستند، میشود. همچنین تمام حوزههای نرم، نیمهسخت و سخت، یعنی حوزههای اقتصادی، وزارتخانهها، بانک، بخش خصوصی تا وابستگان و حوزه سخت نظامی را دربر می گیرد و همه این موارد تولیدکننده قدرت هستند.
بیشتر بخوانید:
خسارات سنگین قرارداد الجزایر؛ درس عبرتی برای حامیان مذاکره با آمریکا
حفظ منافع ملی در حوزه سیاست خارجی به این وابسته است که در همه حوزهها دارای قدرت باشید و قدرت تولید شود. اگر قدرت اقتصادی و نظامی تولید نشود، در دستیابی به اهداف سیاست خارجی بازمیمانیم و منافع موجود در حوزه سیاست خارجی کاهش مییابد و غیرقابل دسترسی میشود. در همین راستا باید بخش رسانه و دیپلماسی عمومی تقویت شود. این دو، یعنی ابزار و نقشهراه و بکارگیری امکانات ازجمله تیم متوازنی از همه تولیدکنندگان قدرت، یعنی همه نهادهایی که در حوزههای گوناگون، تولید قدرت ملی میکنند، سهم دارند و هماهنگ کردن و همگام جلو رفتن آنها باعث میشود یک رویکرد کنشگرانه داشته باشیم (که البته رویکرد ما در سالهای گذشته منفعلانه بوده). این موضوع قطعاً باعث میشود دیپلماسی ما فعالانه و کنشگرانه شود.
آنا: آیا غرب با به تأخیر انداختن مذاکرات وین بهدنبال بازیکردن در پازل اصلاحطلبان برای تأثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری است؟
خوشچشم: معتقدم بهدلایل گوناگون، هدف نخست این نیست، برای آمریکاییها منافعشان مهمتر است تا ابزارهای دیگری که در جاهای دیگر دنیا استفاده میکنند؛ ازجمله حفظ جناح خاصی در ایران. البته این موضوع هدف ثانویه یا در درجات بعدی است. موضوع مهمتر برای واشنگتن اجرای راهبرد و حفظ ابزارهای خود ازجمله تحریمهاست. اقدام آمریکاییها این است میخواهند با توجه به اینکه تکسناریوی حسن روحانی، برجام است و میدانند بسیار علاقه دارد این توافق را حفظ کند و به نتیجه اولیهای تا قبل از انتخابات برساند و میراثی از خود برجای بگذارد، از آن بهعنوان ابزار فشار بر روحانی استفاده کنند و میخواهند با این فشار به معامله بسیار خوبی در زمان ریاست جمهوری او دست یابند، زیرا او تحت فشار اصلاحطلبان است و زمان هر لحظه برای او و جناحش تا برگزاری انتخابات کمتر میشود.
اگر آنها نتوانند به این مهم دست یابند، دنبال این هستند اهرمهای فشار موجود در قانون راهبردی مجلس برای لغو تحریمها را که باعث فشار شدید به آمریکا شده است، با بهای بسیار ناچیزی، ازجمله آزاد کردن پولهای بلوکه شده و چند تحریم از دست ایران بگیرند. ازجمله مهمترین این اهرمها، موضوع توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است که در روزهای آینده میبایستی درباره آن تصمیمگیری شود و قطعاً نظام اگر بخواهد با برجام به نتیجهای حتی کوچک دست یابد، باید از این اهرم استفاده کند و آن را به اهرمهای قبلی بیفزاید. همچنین از تمدید قرارداد با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهویژه در زمینه پروتکل الحاقی خودداری کند.
انتهای پیام/۴۰۳۳/
انتهای پیام/