هدف بسط نظام آموزشی مدرن در جوامع
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، فرآیند مدرنسازی و تجدد در ایران دارای شقوق متعددی است که از منظر اندیشمندان حوزههای مختلف وجهی از آن برجستهتر است. مدرنسازی جامعه ایرانی صرفاً با نشستوبرخاست دول و حاکمان ایرانی به سمت غرب و انتقال تکنولوژی و مظاهر فرهنگی آن محقق شده یا دارای لایههای عمیقتری نیز هست؟
مدرنسازی نه با انتقال ماشینهای پیشرفته صنعتی رخ میدهد و نه با سفرنامههای فرنگ و بحثهای تبلیغاتی مطبوعات یا آشنایی سلاطین قاجار و فعالان سیاسی با جلوههای تمدن مدرن بستگی کامل دارد. تجدد یک جریان اجتماعی است و همچون هر جریان اجتماعی دیگر بر دوش اقشار مختلف جامعه سوار میشود. هر چند مردم با لایههایی از تجدد در ذیل درگیر شدن با مؤسسات مدنی مدرن و کارکردن با ماشینهای صنعتی روبهرو میشوند، مواجهه اساسی با مدرنیته از طریق نظام آموزشی مدرن ممکن است.
از همینجاست که همواره مدرنسازی نظامهای آموزشی مقدمهای ضروری برای غربی شدن جهان سوم تلقی میشود. به نظر میرسد کارکرد تربیت جدید در توسعه تجدد را باید در فرآیندهای تمرکز قدرت اجتماعی، انتقال مرجعیت فکری و هویتسازی بررسی کرد. در مسیر تحولات مدرنسازی، رسالت تعلیم و تربیت نیز تغییر میکرد و منظور اصلی هواخواهان تجدد از توسعه مدارس جدید در ایران گسترش آگاهی عمومی نسبت به حقوق و آزادیهای مدرن و همچنین انتقال هنجارهای اجتماعی مدرن به شهروندان سنتی ایرانی بوده است.
حبیب رحیمپور ازغدی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت با طرح پرسشهایی دراینباره میگوید: ما میتوانیم موجودیتی به نام خداوند را در نظر نگیریم و درعینحال فرآیند یادگیری را تفسیر نظری کنیم و همچنان از وجاهت برخوردار باشیم؟ سکولاریسم نوعی تبیین غیرالهیاتی از عالم است یعنی میتوانیم هستی و هر پدیدهای را به نحوی صورتبندی نظری، مفهومپردازی و تبیین کنیم که منهای وجود خداوند همچنان آن امر و آن پدیده تبیینپذیر و وجاهت نظری داشته باشد. تقریباً یکی از بحثهای مطالعاتی اصلی در حوزه تعلیم و تربیت حوزهای با عنوان نظریههای یادگیری است و به ما شرح میدهد که فرآیندهای یادگیری به چه نحوی برای انسان اتفاق میافتد با چه سازوکاری شکل میگیرد و در چه زمانی انسان چیزی را یاد گرفته است؟
رحیمپور ازغدی میافزاید: سؤال اصلی اینجا است که اگر ما خداوند را عالم میدانیم و باور داریم که علمی در هستی اتفاق نمیافتد مگر بهواسطه خداوند، اگر چیزی را یاد میگیریم در فرآیند یادگیری ما خداوند کجا قرار دارد؟ در تعلیم رابطهای بین معلوم و متعلم شکل میگیرد که کسی این امکان را دارد که به کسی دیگر چیزی بیاموزد و کس دیگری این امکان را دارد از دیگری چیزی یاد بگیرد، چطور میتوانیم روابط بین یاددهنده و یادگیرنده را تفسیر و تبیین کنیم؟ لحظهای که فرآیند یادگیری را تفسیر میکنیم سهمی برای خدا در آن قائل هستیم؟ و خدا فعلی در این فرآیند دارد؟ صرفاً باید به یک نظام سبب و مسبب بسنده کرد؟ یا چیزی بیش از نظام سبب و مسبب هم میتوانیم متصور باشیم؟
وی میگوید: اگر تعلیم مقام اصلی خداوند و او معلم اصلی است، پس انسان به معنای معلم چطور رابطه را با متعلم شکل میدهد؟ چطور میتوانیم از یک تفسیر صرفاً کلامی در کلام اسلامی آن را به ادبیات نظریههای یادگیری نشت دهیم. تقریباً نظریههای یادگیری موجود در باب اینکه خداوند در فرآیند و رخداد یادگیری چه فعالیتی دارد و به چه نحو فعالیتش به عرصه ظهور میرسد، ساکت هستند.
رحیمپور ازغدی در ادامه میگوید: اینکه شما فرآیند یادگیری را به نحوی دارید تبیین میکنید که غیرخدا هم میتواند وجاهت نظری داشته باشد و ما میتوانیم موجودیتی به نام خداوند را در نظر نگیریم و درعینحال فرآیند یادگیری را تفسیر نظری کنیم و همچنان از وجاهت برخوردار باشیم.
این پژوهشگر تعلیم و تربیت میافزاید: سادهشده سؤال این است که بودونبود خدا در پدیده یادگیری چه اثری دارد؟ اگر فرآیند یادگیری را به نحوی صورتبندی میکنیم که بودونبود خداوند در آن تأثیری ندارد پس این چه خدایی است؟ تفسیر الهیاتی از هستی با تفسیر غیر الهیاتی از هستی چه تفاوتی دارد؟ اگر در رزق، تفسیر الهیاتی ما از هستی با تفسیر غیرالهیاتی آن متفاوت است چرا در یادگیری متفاوت نباشد؟ سؤال دقیقاً قلب ادبیات اسلامی را نشانه میگیرد و میخواهد به سمت مرکزی به نام توحید حرکت کند. وجود و باور به توحید آیا منجر به خوانش متفاوتی در نظریات یادگیری میشود یا خیر؟ ما میتوانیم مسلمان باشیم و همین نظریات یادگیری را باور داشته باشیم یا مسلمانی در علم هم تجلی پیدا میکند؟
وی میگوید: اصلاً علم یعنی چه؟ علم یعنی نوع نگرش به هستی، اینکه چه تفسیر و صورتبندی نظری و مفهومی از هستی داریم؟ هستی به چه نحو بر ما پدیدار میشود؟ و با آنچه درکی از هستی پیدا میکنیم؟ این یعنی علم. وقتی پدیدهها به معنای واقعیت محقق را به مفاهیم ذهنی تبدیل میکنیم و یک شبکه معنایی از این مفاهیم ذهنی درست میکنیم این علم رگههای الهیاتی دارد یا خیر؟
به عبارتی تجدد و سکولاریسم تربیتی در ایران بهرغم دخالت عوامل گوناگون در انتقال تجدد به ایران، برقراری جریان تجدد در گرو درخواستی عمومی و درنتیجه مستلزم وقوع تغییری اساسی در نگرشهای اجتماعی مردم است.
انتهای خبر/۴۱۰۷/پ
انتهای پیام/