صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۶ - ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰
علیرضا باقر در گفت‌وگو با آنا عنوان کرد؛

تدبّر در آیات قران کریم وظیفه‌ای است همگانی/ ضرورت بازگشت به نظریه نظم در بلاغت

نویسنده کتاب «اصول تدبّر در قرآن» با اشاره به این که تدبّر در آیات قرآن کریم بیش از آن که مهارت باشد وظیفه‌ای است همگانی، از سطوح مختلف این مفهوم گفت.
کد خبر : 580238

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا - سید مرتضی حسینی، نشر شایا به‌تازگی دو کتاب «اصول تدبر در قرآن» نوشته علیرضا باقر و «نگاهی دیگر به بلاغت قرآن» نوشته احمد احمد بدوی را در حوزه مطالعات قرآنی منتشر کرده است. کتاب اول در حوزه محتوای آیات قرآن کریم و کتاب دوم بیشتر ناظر بر وجوه لفظی کتاب خداست که  این بار نام علیرضا باقر را به‌عنوان مترجم بر پیشانی خود می‌بیند. این دو کتاب از آثار جدید حوزه ادبیات عرب و مطالعات قرآنی محسوب می‌شوند.


در همین ارتباط، علیرضا باقر، عضو هیئت علمی گروه ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری آنا توضیحاتی را درباره این دو کتاب ارائه کرده است که در ادامه از نظر می‌گذرانید.


آنا: چه انگیزه یا فکر اولیه‌ای باعث نگارش کتاب «اصول تدبر در قرآن» شد؟


علیرضا باقر: در چهار آیه از آیات قرآن کریم به شکل مستقیم واژه «تَدبّر» آمده، اما تقریباً می‌شود گفت در هیچ کدام از تفاسیر ما بحث مستقلی درباره معنای تدبّر ارائه نشده است. آنچه که در تفاسیر قدیم ما آمده، همه واژه‌های کلیشه‌ای و شعاری است؛ اینکه تدبّر خوب است و لازم است و سایر تعابیر این چنینی . اما درباره این که خودِ این تدبّر به چه معناست حرفی به میان نیاورده‌اند.


در دوران معاصر، آثار منتشرشده در کشورهای عربی از ما جلوتر بودند. یعنی آثاری به زبان عربی از حدود ۳۰ تا ۴۰ سال پیش به این طرف درباره «تدبّر» نوشته شده که البته هر کدام با وجود محتوای خوب، کاستی‌هایی هم دارد که من در مقدمه کتاب به آن اشاره کرده‌ام.


در زبان فارسی هم با این نام ما کتاب‌هایی داریم، اما عملاً غالب مؤلفانی که در این زمینه کار کرده‌اند، بیشتر  حاصل تدبّر خودشان را از مجموعه‌ای از آیات، یک سوره خاص یا مجموعه‌ای از سوره‌ها ارائه کرده‌اند. این که مبنای این تدبّر چیست تبیین نشده است. بنابراین با یک خلأ مواجه بودیم. مسئله این است که  به عنوان یک مسلمان معتقد، بر چه مبنایی باید تدبّر کنیم و در این فرایند باید چه اصولی را رعایت کنیم؟


من کتاب‌های زیادی درباره مبانی تدبر در قرآن کریم بررسی کردم، اما شاید بهترین کتابی که در این زمینه پیدا کردم «قواعدُ التدبّر لأمثل لِکتاب الله عزّوجلّ» نوشته عبدالرحمن حبنّکه میدانی بود که در سال ۱۹۸۰ چاپ شده است.


اما این اثر تنها کتابی بود که برای تدبّر در قرآن کریم قاعده، اصول و روش ارائه کرده بود و نظر من را به خود جلب کرد. من در ابتدا ترجمه این کتاب را آغاز کردم، اما هر چه به آخر آن می‌رسیدم احساس ‌کردم این کتاب هم کاستی‌هایی دارد، بنابراین وقتی ترجمه‌اش تمام شد، آن را کنار گذاشتم و تألیف کتاب مستقلی را شروع کردم که ثمره‌اش «اصول تدبّر در قرآن» شد.



آنا: با این توضیحات، اصولاً نگاه شما به عنوان مولف این کتاب به مفهوم «تدبّر» چگونه است؟


باقر: در مقدمه کتاب توضیح داده‌ام که «تدبّر» نوعی روش فهم قرآن است. پیشنهادهایی که در این کتاب ارائه کرده‌ام، در آثار پیشین موجود نیست؛ البته این کار هم گام اول است و باید با گام‌های بعدی کامل شود و محققان قرآن‌پژوه به میدان بیایند و این بحث را پیش ببرند.


همان‌گونه که اشاره کردم، ما چهار آیه در قرآن کریم داریم که در آنها امر به تدبّر شده و کسانی که در قرآن تدبّر نمی‌کنند، سرزنش شده‌اند، این نشان می‌دهد که تدبّر در آیات قرآن وظیفه مخاطبان و به نوعی مطالبه خداوند از آنان است. جالب اینجاست که سه آیه از این چهار آیه، خطاب به غیرمسلمان‌هاست. قرآن حتی به کافران می‌گوید که چرا تدبّر نمی‌کنید؟


لازمۀ تدبّر، نوعی تفکّر عقلی در آیات قرآن است  من در کتاب به‌تفصیل درباره ریشه واژه «تدبر» و صیغه آن که در باب تفعل است و حتی دلالت آوایی این کلمه نوشته‌ام و در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که نمی‌توانیم در زبان فارسی یک تک‌واژه را به عنوان معادل تدبّر ارائه کنیم.


آنا: با این اوصاف، می‌توانیم تعریفی روشن از تدبّر داشته باشیم؟


باقر: در کتاب «اصول تدبر در قرآن» بر اساس همان چهار آیه قرآن کریم به این تعریف  رسیده‌ایم: «تدبّر در قرآن عبارت است از اندیشیدن همیشگی، غیر ایستا و به دور از شتاب‌زدگی در زوایای گوناگون معنای ظاهری این کتاب تا با یافتن پیوندهای موجود میان واژه‌ها و آیه‌ها و سوره‌ها، مقصد نهایی و غایت سخن خداوند فهمیده شود. فهمی که مقدمه‌ای می‌شود برای آنکه ذهن بی‌عناد و حق‌جو، حقانیت آموزه‌های قرآنی و نیز خاستگاه وحیانی کتاب آسمانی را درک کند و ایمان بیاورد و همچنین قلب روشن و پاک، پر بگیرد و به مقام بلند تذکر که هدف بالای فرو فرستاده شدن کتاب الهی است پرواز کند».


آنا: در کتاب شما یک تقسیم بندی هم از تدبر در قرآن کریم داریم که مبنای پژوهش قرار گرفته است.


باقر:  بله؛ سه لایه برای تدبر در نظر گرفته شده است: تدبّر سطحی، میانی و عمقی. تدبّر سطحی برای افرادی است که  هیچ‌گونه آشنایی با زبان عربی ندارند یا اگر دارند بسیار کم است، اما می‌توانند بهره‌ای از این مفهوم داشته باشند. اینها حتی با مراجعه به ترجمه‌های قرآن می‌توانند در قرآن تدبّر کنند.


در لایه میانی، کسانی قرار دارند که بر زبان عربی مسلط هستند و می‌توانند متن قرآن را بدون نیاز به ترجمه بخوانند و بفهمند؛ لایه سوم یا همان لایه عمقی شامل افرادی می‌شود که علاوه بر تسلط بر زبان عربی، به علوم دینی و قرآنی هم تسلط دارند؛ یعنی تاریخ، فقه و اصول می‌دانند.


من اینها را از هم جدا کرده و برای هر کدام اصولی را ارائه کرده‌ام که به مخاطب کمک می‌کند. البته این را هم گفته‌ام که اصولی که در لایه زیرین مطرح می‌شود، قطعاً در لایه بالایی هم هست.


آنا: فرق تدبر در آیات قرآن و تفسیر آن چیست؟


باقر: در همان فصول مقدماتی کتاب، تفاوت تدبّر با تفسیر و تفکر ارائه شده است. برخلاف تدبر، تفسیر وظیفه هر مسلمانی نیست و در حیطه توانایی مفسر است. او باید شرایطی را داشته باشد تا بتواند وارد عرصه تفسیر شود، اما تدبّر وظیفه هر مخاطب قرآنی در هر سطحی از سواد است. اصولاً کار مفسر متفاوت است. تفسیر یک حرکت در عمق است ولی تدبّر حرکت در سطح است. یعنی ما در تدبّر به اصطلاح در سطح قرآن شناور می‌شویم.


حالا بحث این است که آیا تدبّر کافی است؟ خیر! ما به تفسیر هم نیاز داریم. آیا تفسیر کافی است؟ خیر! ما تأویل هم داریم. یعنی ما لایه‌های مختلف داریم. اما اگر من تفسیر نمی‌دانم و مفسر نیستم، مانع از این نمی‌شود که خودم را از تدبّر در قرآن محروم کنم. می‌توانم قرآن بخوانم، به ترجمه آن مراجعه کنم و با توجه به اصول تدبّر از روی همین ترجمه هم می‌توانم به خیلی از فواید و نکات قرآنی برسم بدون اینکه نیازی به بحث تفسیر باشد.


آنا: پس تدبر در قرآن  یک مهارت عمومی است؟


باقر: بیش از آن که یک مهارت و توانایی باشد، یک وظیفه عمومی است. زمانی که خداوند در قرآن کریم خطاب به کافران و منافقان می‌گوید تو چرا در قرآن تدبّر نمی‌کنی و او را سرزنش می‌کند، این طبیعی است که آن‌وقت وظیفه منِ مسلمان حتی اگر زبان عربی ندانم این است که در قرآن تدبّر کنم.


تدبّر در قرآن یک گام عمومی و شامل همه افراد است. اما وقتی به تفسیر می‌رسیم، اینجا دیگر باید متخصص وارد میدان شود و مقدماتی را می‌طلبد. در مرحله بالاتر، کسی که عالم به تأویل است هم شرایطی دارد که مفسر او را درک نمی‌کند.


به  عبارت دیگر تدبّر گام اول است، همگانی است و عمومیت دارد، در درجه بالاتر به  تفسیر  می رسیم که به به دایره محدودتری اختصاص دارد.  هر کسی دیگر نمی‌تواند مفسر باشد و اصول و مبانی خودش را دارد. در مرحله بعدی هم تأویل را داریم  که آن هم شرایط خودش را دارد.


 آنا: کتاب دوم «نگاهی دیگر به بلاغت قرآن» است که با ترجمه شما منتشر شده؛ چرا بلاغت همچنان دارای اهمیت است و باید به آن پرداخت؟


باقر: برای درک این موضوع باید اشاره‌ای کوتاه به پیشینه آن داشت. فن بلاغت در زبان عربی زاییده اعجاز قرآن و نتیجه قرآن‌پژوهی اندیشمندان قرن دوم و سوم هجری است. در ارتباط با معجزه بودن قرآن، نظریه‌های مختلفی مطرح شده که نمی‌خواهم وارد آنها بشوم اما یکی از مهم‌ترین نظریه‌هایی که تقریباً بیش از بقیه نظریه‌ها مقبولیت یافت و هنوز هم مورد توجه است، بلاغت قرآن است. اینکه قرآن از حیث بلاغت در سطحی قرار دارد که کلام بشر عادی نمی‌تواند به این سطح برسد.



برای تبیین این قضیه، علما و متکلّمان از همان ابتدا بحث‌های فراوانی داشته‌اند که به شکل‌گیری علم بلاغت انجامید و نقطه اوج آن عبدالقاهر جُرجانی (متوفی ۴۷۴ق) بود که نظریه «نظم» را مطرح کرد. جرجانی  دانشمندی است که مستشرقان و اروپایی‌ها بیشتر از ما او را می‌شناسند و به‌ویژه در این پنج دهه اخیر بسیار به او پرداخته‌اند و این جای تأمل دارد.


بسیاری از حرف‌هایی که عبدالقاهر جرجانی بیش از ۸۰۰ سال پیش مطرح کرده، همان حرف‌هایی است که دانشمندان اروپایی در صد سال اخیر زده‌اند و به‌عنوان نظریه‌های مهم ادبی و حتی زبان‌شناسی مطرح شده است.


اصول بنیادین نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی تلفیق لفظ و معنا، ذوق ادبی و معانی نحوی است. معانی نحوی به این معنی است که در دستور زبان‌های مختلف، هر عبارت چینشی دارد که معنایی را القا می‌کند. اگر این چینش متفاوت شود، معنی جمله تغییر می‌کند. جرجانی این بحث را مطرح کرد، اما این موارد فقط تا یک قرن و توسط بزرگانی همچون جارالله زمخشری در «تفسیر کشّاف» و فخر رازی در «تفسیر کبیر» پیگیری شد.


اما پس از این‌ها و در قرن ششم و هفتم، سکّاکی خوارزمی بلاغت را از مبانی ذوقی و ادبی به سمت منطق و مبانی برد که این روند تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. در نتیجه، بلاغت عقیم سکاکی در حوزه‌های علمیه و بعدها دانشگاه‌های ما هم غالب شد؛ بلاغتی که عملاً از زیبایی کلام خدا پرده برنمی‌دارد و به همین خاطر هم بود که عرب‌ها  در ۱۵۰ سال پیش به طور کلی بلاغت را کنار گذاشتند.


از حدود پنج دهه پیش شاهد یک بازگشت به سبک بلاغت جرجانی هستیم که در ایران  هم حدود سه دهه است که توجهی به این قضیه شده و مقالات و کتاب‌هایی نوشته می‌شود.



آنا: جایگاه کتاب «نگاهی دیگر به بلاغت قرآن» در این عرصه چیست؟


باقر: «نگاهی دیگر به بلاغت قرآن»، نوشته احمد احمد بدوی نویسنده مصری است که البته در قید حیات نیست. او در این کتاب ترتیب و روشی که کتاب‌های بلاغی مرسوم ما داشتند و هنوز هم دارند را بر هم زده؛ روش او بازگشت به همان نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی است. به نظر من این بازگشت بسیار ضروری است.


این‌گونه از بلاغت با آنچه که هنوز هم در دانشگاه‌های ما رایج شده کاملاً متفاوت است. بدوی در بررسی قرآن کریم  از کلمه شروع کرده و بعد به ترتیب به کلام، جمله، آیه و بعد سوره و در نهایت سبک کلی می‌رسد.


من بیش از ۱۰ سال است که این کتاب را برای درس بلاغت در مقطع دکتری تدریس می‌کردم. دانشجویان هم از آن استقبال کردند و خواستار ترجمه‌اش بودند که خدا را شکر انجام شد. البته همان‌گونه که در مقدمه توضیح داده‌ام، کتاب کاستی‌هایی هم دارد که در پاورقی‌ها توضیح داده‌ام و امیدوارم مورد اقبال قرآن‌پژوهان و دانشجویان و دانش‌آموختگان ادبیات عرب قرار بگیرد.


 انتهای پیام/۴۱۰۴/پ


انتهای پیام/

برچسب ها: قرآن کریم
ارسال نظر