دنده معکوس سعید سلطانی با سرعت بالا/ «یاور»؛ سریالی درمانده در شخصیتپردازی
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، با گذشت یک هفته از ماه مبارک رمضان و پخش سریالهای مناسبتی این ماه، تا اندازهای وزن و کیفیت این آثار برای مخاطبان و منتقدان روشن شده است.
شاید بتوان گفت پخش نامنظم و سپس خروج سریال «رعد وبرق» از کنداکتور شبکه پنج سیما اولین حاشیه را برای سریالهای ماه رمضان امسال ایجاد کرد. حاشیهای که با توضیحات نه چندان متقن روابط عمومی شبکه پنج و سازندگان سریال همراه شده و در نهایت هم به فراموشی سپرده شد.
«یاور» سریالی که شبکه سه را سربلند نکرد
در این میان شبکه سه سیما که معمولاً هم در عید نوروز و هم در ماه مبارک رمضان پرچمدار پخش آثار پرمخاطب است، امسال با مجموعه تلویزیونی «یاور» به کارگردانی سعید سلطانی و اصغر نعیمی و تهیهکنندگی آرمان زرینکوب قدم در این میدان نهاد. با این که «یاور» در عنوانبندی خود نام دو نفر یعنی اضغر نعیمی و سعید سلطانی را به عنوان کارگردان معرفی کرده است، با این حال به نظر میرسد این امضای سعید سلطانی است که پای این اثر نشسته است.
در «یاور» که قصه آن حول محور شخصیتی به همین نام با بازی داریوش ارجمند میچرخد، بازیگران دیگری همچون محمد حاتمی، ارسلان قاسمی، زهرا سعیدی، شبنم فرشادجو، امید علیمردانی، فقیهه سلطانی، مهوش افشارزاده، اسماعیل محرابی و ... نیز ایفای نقش میکنند.
کارنامه کاری سازنده «یاور»
سعید سلطانی از سریالسازان شناختهشده تلویزیون در دو دهه اخیر است. برای اغلب بینندگان تلویزیون نام سلطانی نخستین بار با سریال «پس از باران» مطرح شد. او البته پیش از این مجموعه تلویزیونی نیز تجربه نویسندگی و بازی در چند سریال خانوادگی را داشت. البته سریال «میعاد در سپیدهدم» را نیز در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۷ و همزمان با بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با محوریت مبارزات نیروهای انقلابی کارگردانی کرد و روی آنتن شبکه سه برد که با استقبال مخاطبان نیز مواجه شد، اما «پس از باران» بود که در سالهای ۸۰-۱۳۷۹ سلطانی را به عنوان یک سریالساز موفق معرفی کرد.
این مجموعه تلویزیونی با قصهای جاندار و شخصیتپردازی درست، قصه آشنای ارباب رعیتی در سالهای ابتدایی حکومت پهلوی را این بار با یک درام خانوادگی ترکیب کرد. فضای جغرافیایی شمال و گرهافکنیهای بموقع در کنار شیوه سرراست قصهگویی باعث شد تا «پس از باران» به یکی از مخاطبترین سریالهای تلویزیون در سال ۱۳۸۰ تبدیل شود. هنوز هم بسیاری از بینندگان تلویزیون، شخصیتهای آن مجموعه همچون ارباب عزت سالاری (محمود پاکنیت)، خانمبس (کتایون ریاحی)، خانم کوچیک (مرجان محتشم) و فرخ (رحیم نوروزی) را به یاد دارند. ضمن این که استفاده از موسیقی و آواهای محلی با صدای شادروان فریدون پوررضا در کنار فضاسازی درست و فلاشبکهای بموقع نیز به جذابیت این اثر افزوده بود.
سلطانی پس از این سریال به یکی از کارگردانان پرکار تلویزیون در دهه ۸۰ تبدیل شد. اگرچه در این سالها آثار متوسطی همچون «جوانی»، «شکرانه»، «مأمور بدرقه» و «لبه تاریکی» هم در کارنامه او دیده میشود، اما در کنار این آثار، او در سال ۱۳۸۲ یک سریال تاریخی دیگر را باز هم به قلم خودش روانه آنتن شبکه سه سیما کرد.
«خانهای در تاریکی» عنوان این مجموعه تلویزیونی بود که داستانش همچون سریال پس از باران در سالهای ابتدایی حکومت پهلوی و این بار در ماجرایی مرتبط با ایل بختیاری روایت میشد.
«ستایش» سهگانهای پرمخاطب اما پر ایراد
سلطانی در سالهای پایانی دهه هشتاد سریال «ستایش» را تولید کرد که یک ملودرام خانوادگی مربوط به اواخر دهه شصت بود. موفقیت این سریال که با فیلمنامهای از مسعود مطلبی تولید شده بود، باعث شد تا او سری دوم و سوم «ستایش» را هم در سالهای ۹۲ و ۹۶ بسازد.
هر چند این سهگانه از حیث فیلمنامه، شخصیتپردازی و به ویژه طراحی صحنه و گریم ایرادات اساسی داشت، اما شیوه روایت داستان باعث شد تا با استقبال مخاطبان عام مواجه شود. داریوش ارجمند در این سه گانه نقش « حشمت فردوس» را به عهده داشت. پدری خشن ، یک دنده و مستبد و در عین حال بهشدت خانوادهدوست و دلسوز که در طی سه دهه با مشکلات و چالشهای فراوانی در زندگی شخصی و خانوادگی خود مواجه میشود.
سلطانی در سال گذشته و در جدیدترین تجربه کارگردانی خود باز هم دنبال مقطع تاریخی موردعلاقهاش رفت و داستانی خانوادگی را در بستر مناسبات سیاسی و اجتماعی سالهای دهه ابتدایی قرن حاضر روایت کرد داستانی که این بار چاشنی هنر نقاشی به عنوان یکی از محورهای اصلی داستان به آن اضافه شده و در حال و هوای محرمی داستان خود را به تصویر کشید.شباهت قاببندیها و نحوه روایت داستان «بوم و بانو» رابه مجموعههایی همچون «خانهای در تاریکی»، «پس از باران» و تا اندازهای «سالهای برف و بنفشه» بسیار نزدیک بود.
این کارگردان پرکار تلویزیون ترجیح داد که پس از فضای تاریخی «بوم و بانو» بار دیگر سریالی در بطن و متن روزگار فعلی بسازد. با این حال در هفت قسمت پخش شده از این سریال آن چه بیشتر دیده میشود، درجازدنهای تکراری و آب بستنهای بیهوده به داستانی بی سرو ته است. «یاور» که همچون سهگانه ستایش با قلم سعید مطلبی نگاشته شده، نه در یکی دو قسمت آغازین خود و نه در ادامه نتوانسته برگ برنده جدیدی رو کند. همه چیز در تکرار و کش آمدنهای بیحاصل خلاصه میشود.
تکذیب شباهت «یاور» به «ستایش»
«آرمان زرینکوب» تهیهکننده این سریال در گفتگویی با رد این موضوع که شخصیت یاور بسیار شبیه «حشمت فردوسم در سریال ستایش است چنین گفته که: زمانی که فصل اول «ستایش» پخش شد عدهای حشمت فردوس را با پدرسالار مقایسه میکردند و میگفتند «ستایش» همان «پدرسالار» است حالا الان هم این سریال را با «ستایش» مقایسه میکنند.
او در ادامه افزوده است: داریوش ارجمند انتخاب شد چون به نظر ما نزدیک تر به این نقش بود. در این سن و سال بازیگر با چنین شخصیتی کمتر داریم و چون آقای ارجمند مسلط به نوشتههای سعید مطلبی بود انتخاب شد. فکر میکنم چون مخاطب پس زمینهای از او در ستایش دارد میگوید این همان حشمت فردوس است به نظرم باید بیشتر به مضمون و محتوا توجه کنند و وارد این حاشیهها نشوند.
شخصیتهایی دور از واقعیت که شکل نگرفتند
این اظهارات از سویی از طرف تهیهکننده سریال «یاور» بیان میشود که علاوه بر شخصیت یاور سایر شخصیتهای این سریال نیز ضعیف و بدون منطق طراحی شدهاند از جمال( محمد حاتمی) پسر ناخلف یاور تا همسرش (شبنم فرشادجو) که رابطهای مکانیکی و کلیشهای را ارائه میکنند گرفته تا جابر (علی باقری)کارگر رستوران، شامیز (اسمعیل محرابی) و شخصیتها جوان همچون نوه یاور و دوستش آصف و پدر او (پرویز فلاحیپور) و ... همگی با دیالوگهایی گلدرشت و رفتارهای دور از منطق روایی قصه، ماجرای نهچندان جذاب یاور را پیش میبرند.
اصولاً روابط اجتماعی و خانوادگی در این سریال فاصله زیادی با بطن و متن جامعه دارد گفت وگوها همه تکراری و پیشبینیشده است.گاهی شخصیتها برای توضیح یک موضوع ساده، چند دقیقه دیالوگهای بیهدف و روی اعصاب را تکرار میکنند. در همان قسمتهای اول، ماجرای لورفتن همسر صیغهای جمال به پاشنه آشیل این سریال تبدیل شد. رفتار منفعلانه و دور از واقعیت همسر او آن قدر سطح طراحی شده بود که با واکنش منفی بسیاری از کاربران فضای مجازی روبه رو شد.
این نوشتار به دنبال نقد تحلیلی و تخصصی سریال یاور نیست و تنها به معرفی پیشینه کارگردان آن و برخی از نکات منفی و پررنگ این مجموعه تلویزیونی اختصاص داشت، اما به نظر میرسد اگر روند داستان و شیوه روایت «یاور» تغییر نکند(که احتمالاً همینگونه هم خواهد شد) میتوان این سریال را نقطه سیاه کارنامه کاری سعید سلطانی و یک شکست مطلق برای تلویزیون و شبکه یک دانست هرچند سریالهای سایر شبکهها نیز چنگی به دل نزده است.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/