یکم اردیبهشت؛ کوچ جاودانی سهراب
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ اکنون که چهار دهه از درگذشت شاعر صمیمیتهای گمشده در تنهاییای گس و آبیرنگ میگذرد و دیگر هنجارگریزیهای هنرمندانه او رنگ ناهنجاری ندارد و ترس برخی از استادان کهنهپرست و سنتزده در یادکردن از او ریخته است، تازه درمییاییم که سهراب سپهری در همه آن سالها در سکوت و تنهایی خویش، روایتی تازه از زیستن با زنجرهها در فضای بیرون از پنجرهها را برای ما بازگو میکرده است و ما (همه ما) فکر میکردیم او را چیزی شده است که در جریان کمبود واژه و تصویر به چنین تعابیری آویخته است.
امید داشته باشیم که سهراب ببخشد کسانی که روزی او را علّاف ِعلف میدانستند و اکنون او را واصل به هدف میشمارند و زینت هفتسین ایشان، هشتکتاب اوست!
فتحالفتوح سهراب این است که با یک مصراع کوچک، برخی دیوانهای هزار صفحهای را پشت سر نهاده و این کار او آن هنگام بیشتر به دل نشست که او ترجیح داد با ریشبلند، کراوات را ضربه فنی کند و با اتاق آبی، برج عاج برخی مدعیان شاعری را در هم بکوبد.
نکوداشت سهراب سپهری ارج نهادن به فرزانگی و فرهیختگی از گونهای تازه و بردمیده از خلاف آمدهای هنری در هوای دلکش و علفآلود گلستانه است، چیزی که هنوز برای خیلی از هنرورزان عصر ما، قابل کشف و لمس نیست.
عبدالرضا مدرسزاده دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
انتهای پیام/۴۰۷۸/۴۰۶۲/
انتهای پیام/