صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۰ - ۰۲ فروردين ۱۴۰۰
عضو ارشد مرکز سیاست بین‌الملل آمریکا تشریح کرد؛

برندسازی تروریسم با مدل فرانسوی-آمریکایی در قاره سیاه/ واشنگتن چگونه از حضور نظامی پاریس در آفریقا بهره می‌برد؟

یک کارشناس برجسته آمریکایی نوشت: واشنگتن و پاریس هرگونه اعمال مجرمانه اعم از جنایات و قاچاق مواد مخدر و ... را به اسلام‌گرایان افراطی نسبت داده و برندسازی کردند و از این رهگذر، اکنون منطقه ساحل آفریقا به کابوس وحشتناکی تبدیل شده است.
کد خبر : 570892

گروه جهان خبرگزاری آنا- احمد محمدی؛ سرگرد دنی جرسن، افسر بازنشسته ارتش آمریکا و عضو ارشد مرکز سیاست بین‌الملل در یادداشتی به بررسی تبعات و پیامدهای حضور نظامی فرانسه در آفریقا با ترغیب و تشویق کاخ سفید پرداخته است. وی سردبیر سایت «آنتی‌وار دات کام» (Antiwar.com) و مدیر شبکه رسانه‌ای جدید آیزنهاور (EMN) است. مطالب و مقالات او در نشریات دیگر در NY Times ، LA Times ، The Nation ، Huff Post ، The Hill ، Salon ، The American Conservative ، Mother Jones ، Scheer Post و Tom Dispatch منتشر شده است. وی به عنوان یک نظامی آمریکایی در عراق و افغانستان حضور داشت و بعد از بازگشت به آمریکا در وست پوینت به تدریس تاریخ پرداخت. او نویسنده خاطرات و تحلیل‌های انتقادی از جنگ عراق به نام‌های «شبح‌های بغداد: سربازان، غیرنظامیان و افسانه موج» و «اختلافات میهنی: آمریکا در عصر جنگ بی پایان» است. همچنین وی با همکاری کهنه‌سرباز کریس هنری هنریکسن، تولید و اجرای پادکست «قلعه روی تپه» را برعهده دارند.


متن این یادداشت به شرح ذیل است:


داعش و سایر گروه‌های افراطی مسلمان، فقط نوک کوه یخ درگیری‌های اساسی در آفریقا هستند. با این وجود در طول چندین دهه گذشته، توجه تایتانیک‌های فرانسوی (که سوخت آنها توسط آمریکا تأمین می‌شود) تنها معطوف به همین قله‌های نمایان بوده در حالی که عمده مشکلات زیر سطحی که خودِ پاریس تأثیر بسیار زیادی در ایجاد آنها داشته، نادیده گرفته می‌شود.



از سوی دیگر، ساکنان کاخ سفید نیز در آخرین دور از اجرای ورژن فرانسوی نمایش دون کیشوت در قاره سیاه حضور دارند. روایت فرانسوی-آمریکایی این نوستالژی ادبی یک تشابه اساسی با نسخه اصلی خلق‌شده توسط نویسنده اسپانیایی میگِل سِروانتِس ساآوِدرا دارد و آن اینکه شوالیه مدرن این ورژن یعنی دُن امانوئل (مکرون) و سرباز او سانچو جو (بایدن)، هیچ‌کدام جهان را آنگونه که هست، نمی‌بینند! اما در بحث تفاوت این دو ورژن باید گفت که جنس درگیری‌های منطقه غرب آفریقا بسیار سخت‌تر از جنس آسیاب‌های بادی رمان سروانتس هستند.



ماجراجویی نظامی آفریقایی فرانسه (عملیات بارخانه) که هفت سال از آغاز آن می‌گذرد با شکستی قریب‌الوقوع مواجه است یا در بهترین حالت به باتلاقی تبدیل شده است که مکرون نه راه گریز از آن را دارد و نه توانایی ماندن



بازی طولانی‌مدت شل‌کن-سفت‌کن حمایت ایالات متحده از استعمار قدیم و جدید فرانسه در آفریقا، خیانتکارانه‌تر از بسیاری موارد دیگر است؛ به‌ویژه در ساحل غربیِ درگیر خشکسالی در حاشیه جنوبی منطقه «صحرا». این منطقه در طلوع حادثه 11 سپتامبر تقریباً عاری از هر گونه فعالیت تروریستی گروه‌هایی مثل القاعده بود؛ اما دولت آمریکا در زمان جرج دبلیو بوش در راستای سیاست تهاجمی برای تثبیت هژمونی و سلطه همه‌جانبه این کشور بر سراسر جهان و با این توهم که «ما اکنون یک امپراتوری هستیم»، نیازمند اختراع و مستمسک قرار دادن فعالیت این‌گونه گروه‌های اسلام‌گرا بود، بنابراین هرگونه اعمال مجرمانه اعم از جنایات و قاچاق مواد مخدر و ... را به این گروه یا سایر اسلام‌گرایان افراطی نسبت داده و برندسازی کردند؛ اکنون و با گذشت تقریباً دو دهه از آن تحریف واقعیت؛ این منطقه به کابوس وحشتناکی تبدیل شده است.


فرانسه 24 بار در قاره آفریقا دخالت نظامی کرده است


البته «رفقا» و «هم‌رزمان» پاریسی ما (آنها در جنگ استقلال آمریکا علیه بریتانیا کمک‌های زیادی به ما کردند؛ هر چند اغلب این واقعیت تاریخی را فراموش می‌کنیم) که در عین خودبرتربینی خواستار وحدت و یکپارچگی جهانی (آن‌هم لابد تحت لوای خودشان) هستند؛ سالیان درازی است که معمولاً به‌طور یک‌جانبه (حداقل تا زمانی که شدت جنگ داخلی ساحل عاج در سال 2002 آنها را مجبور به چندجانبه‌گرایی کرد) در مناطق فرانسوی‌زبان آفریقا به دخالت‌های نظامی خود ادامه داده‌اند. در حقیقت از سال 1960 تا سال 2001، کشور فرانسه 24 بار و اکثراً در حمایت از دیکتاتورهایی که سخاوتمندانه منابع کشورهای خود را در اختیار کمپانی‌های فرانسوی گذاشته و از سوی دیگر میزبان کالاهای تولیدی این کشور در بازار مصرف خود بوده‌اند، دخالت نظامی کرده است.




بیشتر بخوانید:


فرانسه مدعی کشته شدن فرمانده نظامی القاعده در کشور مالی شد


فرانسه مجبور به بازگرداندن آثار هنری غارت‌کرده به آفریقا شد




البته این رویه مداخله‌جویانه در آن مقطع متوقف نشد و از 11 سپتامبر 2001 به بعد نیز پاریس نیروهای خود را برای انجام عملیات‌های نظامی به هشت کشور آفریقایی که از میان آنها 6 کشور مستعمره سابق فرانسه بودند اعزام کرده است که به خاطر همین رویکرد می‌توان با اطمینان مدال نقره المپیک مداخلات نظامی را به این کشور اعطا کرد. دارنده مدال طلای این المپیک ویرانگر هم که همه به خوبی می‌شناسند!


اما دیری نپایید که تروریسم مذهبی خیالی که عموسام در سال‌های 2003 و 2004 و در فضای پسایازده‌سپتامبری برای تقویت روحیه میهن‌پرستی و مصرف داخلی در منطقه «صحرا» و ساحل غربی آفریقا به دروغ می‌جست تا با تکیه بر آن، حمایت شهروندان آمریکایی را پشت سر تهاجمات و مداخلات نظامی در کشورهای آن منطقه از دنیا داشته باشد را سرانجام در سال‌های 2008 تا 2012 در واقعیت پیدا کرد! اما آنگاه و پس از کمک به ایجادش بود که فهمید منابع یا پشتیبانی افکار عمومی برای مبارزه با آن را ندارد؛ بنابراین استعمارگران سابق فرانسوی را تشویق کرد تا برای زنده کردن دوران استعمارگری باشکوه خود، در کمپین نظامی امپراتوری جدید (عموسام) که از سال 2013 شروع شد شرکت کنند، کمپینی که هنوز که هنوز است از رسیدن به اهداف خود ناکام مانده و ارکان آن از هم گسسته است!


در پایان (یا به قول چرچیل: «پایان یک آغاز؟») تنها افراطی‌ترین گروه‌های خشن جهادی (نظیر داعش) و فرصت‌طلبان منازعات کثیف اقتصادی برنده شدند. واشنگتن و پاریس (نسبتاً) کم باختند (دوباره!) و طبق معمول و در سایه بی‌توجهی غربی‌ها این آفریقایی‌های محلی و بومی بودند که بازنده اصلی شدند و چیزهای بسیار زیادی را از دست دادند!


مکرون؛ چشم‌انتظار نوشداروی بایدن؟


 اکنون مکرون تقریباً یک سال پس از آنکه از ترامپ درخواست کرد تا او را تنها در آفریقا رها نکند و برای جلوگیری در هم شکستن کمپین نظامی فرانسه در منطقه ساحل (منطقه ساحل مناطقی از (غرب به شرق) شمال سنگال، جنوب موریتانی، مرکز مالی، جنوب الجزیره و نیجر، مرکز چاد، جنوب سودان، شمال سودان جنوبی و اریتره را در بر می‌گیرد) چشم امید به بایدن بسته است. دلیل آن روشن است؛ ماجراجویی نظامی آفریقایی فرانسه (عملیات بارخانه) که هفت سال از آغاز آن می‌گذرد با شکستی قریب‌الوقوع مواجه است یا در بهترین حالت به باتلاقی تبدیل شده است که مکرون نه راه گریز از آن را دارد و نه توانایی ماندن؛ فقط در ماه ابتدایی سال 2021 این باتلاق نظامی، تلفات زیر را روی دست آنها گذاشته است:


* پنج سرباز فرانسوی طی پنج روز نخست سال جدید در داخل مالی کشته شدند.


* در جریان حمله انتحاری 8 ژانویه به یک کاروان نظامی، 6 سرباز فرانسوی دیگر مجروح شدند که حال سه نفرشان وخیم است.


* در پی گزارش های متعدد شاهدان عینی مبنی بر کشته شدن 19غیرنظامی در حملات هوایی فرانسه (اگرچه پاریس این ادعاها را رد می کند و گفته است کشته‌شدگان جنگجویان جهادی بودند)، درخواست‌های بین‌المللی زیادی خواستار تحقیق بی‌طرفانه درباره یکی از این حمله‌های هوایی است که روز سوم ژانویه یک مراسم ازدواج در شرق مرکز مالی را هدف قرار داد.


* چهار صلح‌بان سازمان ملل متحد در 14 ژانویه در جریان یک بمب‌گذاری کنار جاده‌ای و کمین با سلاح‌های سبک کشته و پنج نفر دیگر زخمی شدند. این آخرین تلفات را باید به مجموع 235 کشته و 363 به‌شدت مجروح نظامی و غیرنظامی اضافه کرد، آماری که این عملیات را به خطرناک‌ترین عملیات صلح‌بانی سازمان ملل از ابتدا تاکنون تبدیل کرده است.


* یک نظرسنجی که اواسط ژانویه انجام شد برای اولین بار نشان داد که اکثریت شهروندان فرانسه با عملیات ساحل پاریس مخالف هستند و مکرون (که از هم‌اکنون برای انتخاب مجدد در سال 2022 استارت زده است) به ناچار راهی برای کاهش (البته او گفت «تنظیم») اهداف کمپین نظامی فرانسه در منطقه ساحل را گشود.



عملیات نظامی که فرانسه با ادعای «ضد تروریسم» در منطقه ساحل در آفریقا به راه انداخته است (مشابه عملیات‌های نظامی آمریکا) مثل یک کارخانه ورشکسته است که معکوس عمل می‌کند



* در 17 ژانویه نیروهای امنیتی کشور مالی در حالی که پوشیده از تجهیزات ضد شورش بودند با استفاده از گاز اشک‌آور تظاهرات حدود یک هزار تن از معترضان به حضور نظامی فرانسه در این کشور را سرکوب کردند. این تظاهرات یک ظهور تازه (اما دوره‌ای) از احساسات ضد فرانسوی محلی است که بروز پیدا کرده است.


* حدود سه هفته پس از آن سرکوب، 10 نیروی نظامی دولت طی حمله‌ای در مرکز مالی کشته شدند (که به طور غیرمعمول) جهادی‌های احتمالی حمله‌کننده، از وسایل نقلیه زرهی استفاده می‌کردند! شدت این نبرد و آمار بالای تلفات نیروهای دولتی باعث شد تا نیروهای فرانسوی در کنار نیروهای کمکی مالی با یک پهپاد و جت‌های میراژ و دو بالگرد جنگی تایگر وارد این درگیری شوند.



به علاوه، حاکمان کاخ‌نشین الیزه که هنوز تظاهر به داشتن شکوه دوران گذشته فرانسه می‌کنند دیگر به سادگی نمی‌توانند محصولی از دخالت‌های نظامی خود که از سال 1960 در آفریقا انجام داده‌اند، برداشت کنند.


بر اساس یک تحلیل دقیق و ناراحت‌کننده مسلماً هنوز برخی از سربازان فرانسوی در این توهم هستند که با استثمار کشورهای آفریقایی در حال متمدن کردن آنها هستند و خود را در قبای بخشنده‌های «فواید تمدن» می‌بینند اما حقیقت این است که بسیاری از آنها (گروهبان‌ها، افسران جزء و ژنرال‌های ارشد) چیزی بیش از پیمانکارهای فرعی امنیتی برای یک غول آمریکایی نیستند که به تناوب احساسات متضادی نسبت به این غول دارند، گاهی او را دوست دارند، گاهی از او متنفرند، به آن نیاز دارند و در عین حال از این احساس نیاز بیزار هستند.


کارخانه جنگ فرانسه در آفریقا چیزی جز ضدبهره‌وری به ارمغان نمی‌آورد


حدود یک سال پیش، وزیر دفاع فرانسه، فلورانس پارلی هنگامی که ترامپ قصد داشت نیروهایی آمریکایی را از منطقه ساحل بیرون بکشد، هشدار داد و اعتراف کرد: «حمایت ایالات متحده برای عملیات ما حیاتی است و کاهش آن به شدت کارایی ما در برابر تروریست‌ها را محدود می‌کند.» البته که این حمایت‌ها حیاتی هستند؛ واشنگتن در حال حاضر با قابلیت‌های اطلاعاتی و نظارتی (عمدتاً به لطف هواپیماهای بدون سرنشین)، ایجاد امکان سوخت‌گیری در حین پرواز (برای میراژهای فرانسوی) و حمل و نقل لجستیکی، با هزینه‌ای معادل 45 میلیون دلار در سال، در عملیات بارخانه، فرانسه را همراهی می‌کند و صد البته که کاهش حمایت ایالات متحده «اثربخشی عملیات نظامی فرانسه را محدود می‌کند» اما نکته دقیقاً همین‌جاست که «اثربخشی» را چه بدانیم؟‍!


عملیات نظامی که فرانسه با ادعای «ضد تروریسم» در منطقه ساحل در آفریقا به راه انداخته است (مشابه عملیات‌های نظامی آمریکا) مثل یک کارخانه ورشکسته است که معکوس عمل می‌کند و چیزی جز ضد بهره‌وری به ارمغان نمی‌آورد؛ این عملیات نظامی موجب شده است که هر روز تعداد بیشتری از مردم عادی به صف جنگجویان شورشی بپیوندند، تعدادی که بسیار بیش از جنگجویانی هستند که طی این عملیات بر خاک می‌افتند.


انتهای پیام/4106/پ


انتهای پیام/

برچسب ها: فرانسه
ارسال نظر