صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۸:۴۷ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۹
یادداشت/ محمدكاظم انبارلویی؛

پوسیده از درون!

محمدكاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: «پوسیده از درون» عنوان مقاله‌ای است که فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز معروف آمریکایی از اوضاع تماشایی امروز آمریکا در نشریه فارین افرز نوشته است.
کد خبر : 559303

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، محمدكاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: «پوسیده از درون» عنوان مقاله‌ای است که فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز معروف آمریکایی از اوضاع تماشایی امروز آمریکا در نشریه فارین افرز نوشته است. او می‌گوید:«آمریکا دو شقه شده است.» فوکویاما کسی بود که بعد از فروپاشی شوروی، دموکراسی لیبرال، آن هم از جنس آمریکایی را بی بدیل می دانست و تنها استاندارد حقیقی مردم‌سالاری معرفی می کرد. 


ترامپ بالاخره كاخ سفید را ترك كرد و با حوادث تلخی، هزینه‌ای سنگین بر روی دست نظام سیاسی آمریكا در داخل و خارج گذاشت. مراسم تحلیف با اعلام حكومت نظامی زیر سرنیزه برگزار شد. بیش از ۲۵ هزار نیروی پلیس، گارد ملی و ارتش فقط در واشنگتن مأمور شدند تا نگذارند بی آبرویی كه در حمله كنگره آمریكا اتفاق افتاد، تكرار شود.


قرار است نظامیان آمریکا تا بهار ۱۴۰۰همچنان در پایتخت این کشور و ۵۰ ایالت در حال آماده باش باشند. جهانیان شاهد بودند، انتقال قدرت در آمریكا مسالمت‌آمیز صورت نگرفت و این نشان دهنده آن بود كه كارآمدی دموكراسی در نظام سیاسی آمریكا كاركرد خود را از دست داده است. فیلسوفان سیاسی در آمریكا دیگر قادر نیستند نظام دانایی این كشور را با تصمیم سیاسی و تصمیم‌گیری در نظام اجرایی پیوند زنند. آن‌ها می گفتند: چگونه حكومت كردن با ساز و كارهای عقلانی مهم است نه این‌كه چه كسی باید حكومت كند. اما امروز به این ادراك رسیده اند كه مقوله چه كسی باید حكومت كند، هم مهم است. عاقبت حكومت یك فرد فاسق، فاسد، قمارباز و زن باره در رأس هرم قدرت حوادث فضاحت باری است كه در مرئی و منظر جهانیان به صورت عریان به نمایش درآمد. اکنون داد فوکویاما درآمده و او فریاد می زند:«‌ترامپ روند افول آمریکا را با سرعتی حیرت انگیز جلو انداخته است.» او می گوید: « ما به دوپارگی فرهنگی رسیده ایم!»


متأسفانه ما یك نظام رصد در دستگاه دیپلماسی خارجی خود از دوستان و دشمنان ایران نداریم. وزارت خارجه ما در ارزیابی معادلات رقابت در انتخاب ریاست جمهوری آمریكا به این نتیجه رسیده بود كه ترامپ رأی می آورد. اظهارات تیرماه گذشته وزیرخارجه ما همین فهم را واتاب می داد.


حال آنكه سوخت موتور « نه به ترامپ» تأمین شده بود و یك اراده سیاسی قوی شكل گرفته بود كه ترامپ را از كاخ سفید بیرون كند و بیرون هم كرد. اما ترامپ و ترامپیسم، یك واقعیت انكارناپذیر به عنوان یك پدیده در نظام سیاسی آمریكا باقی خواهد ماند. ترامپ بخش اعظمی از سرمایه اجتماعی جمهوری خواهان را اكنون به سرقت برده و قرار است با تشكیل «حزب میهن‌پرستان» شرارت سیاسی خود را ادامه دهد. او یك تفكری را در آمریكا نمایندگی می‌كند كه بوی تعفن نژادپرستی و ناسیونالیسم افراطی می دهد. دموكرات‌ها در نظر دارند با ادامه استیضاح و عدم كفایت سیاسی در سنا به عمر سیاسی او پایان دهند.


نظام سرمایه‌داری چه قبل از پدیداری سوسیالیسم و فاشیسم چه بعد از آن نشان داده بود در زیر سقف گفت‌وگو تعارضات و تضادهای منافع اضلاع و اطراف و  اكناف خود را مدیریت می كند و با جهانی‌سازی هژمونی خود را بی‌رقیب به اثبات می‌رساند. اما حوادث انتخابات چهل و ششمین رئیس‌جمهور  آمریكا نشان داد، گفت‌وگوهای زیر سقف اندیشكده‌ها و اتاق های فكر  دو حزب و نیز مكانیزم‌های حكمرانی در كنگره و سنا و دادگاه عالی بی‌نتیجه است. اردوكشی خیابانی و عربده‌كشی سیاسی و زدن زیرمیز بازی هم می تواند یك راه حل باشد.


این‌كه در درون هسته مركزی سرمایه‌داری جهانی در داخل آمریكا و در خارج شركای آمریكایی چه می گذرد ما بی‌خبریم. متأسفانه دستگاه اطلاعاتی ما و بنگاه‌های رصد سیاسی در این مورد حرفی برای گفتن ندارند.


این‌كه در اردوگاه سرمایه‌داری چه می‌گذرد؟ یك سؤال بی پاسخ است! اما این‌كه در كف خیابان‌های ۵۰ ایالت آمریكا و شنبه‌های آشوب در فرانسه چه حوادثی را شاهد هستیم را نمی توان با سركوب پلیس و سكوت رسانه‌های تحت سیطره صهیونیسم و سرمایه‌داری را توهم پنداشت. رنگ و روغن بزك‌كنندگان سیمای سرمایه‌داری جهانی در داخل و خارج تمام شده، آنچه از پرده باید برون افتد، افتاده است و اوضاع تماشایی پدید آورده است كه باید نشست و دقیق نگاه كرد. هنوز نیروهای امنیتی به مقرهای خود و سربازان به پادگان‌ها نرفته‌اند و در خیابان‌های ایالات متفرقه آمریكا حضور دارند و معلوم نیست چه زمانی به پادگان‌ها برگردند.


از این حوادث مهم‌تر اوضاع سیاسی در داخل سرزمین اشغالی است. دولت غاصب صهیونیستی با همین پدیده اردوكشی خیابانی و بی ثباتی دولت روبه‌رو است. نتانیاهو سعی می كند با بزرگ كردن دشمن خارجی آن‌را مهار كند.


یك مسئله برای سیاستمداران در كاخ سفید و نظامیان در پنتاگون و فرماندهان نیروهای امنیتی در پلیس و گارد ملی مسلم است و آن این‌كه مدام در نظام سیاسی و اقتصادی آمریكا تولید نفرت و خشم می‌شود یك جایی باید این تولید را كنترل و مهار كرد. فقر، بی عدالتی، تبعیض نژادی، بی‌خانمانی و كارتن‌خوابی، چهره آمریكا را كریه‌تر از هر زمان نشان می‌دهد. لشکر قابلمه به دستان بیكار از یك طرف و رفتار آنارشیستی جماعت «كیوانُان» جوانان ۲۵ تا ۳۰ ساله از طرف دیگر، لات بازی «پسران مغرور» كه همگی و یا بخشی از آن‌ها نیز مسلح و دست به ماشه هستند، ارتش آمریكا را از بیرون از مرزها به داخل كشور آورده است. آنچه در مراسم تحلیف رخ داد، نشان داد مسئله خیلی جدی‌تر از آن است كه فكر می كنیم.


متأسفانه فهم دستگاه دیپلماسی ما از قدرت آمریكا ناقص است و عمدتا مربوط به هزاره سوم میلادی نیست. همین عدم فهم در مورد منابع «قدرت» در ایران اسلامی هم وجود دارد. ایران امروز از مرحله قدرت در حال ظهور عبور كرده و به عنوان یك «قدرت مستقر» در منطقه و جهان مطرح است. روس‌ها و چینی‌ها با درك چنین قدرتی بارها اعلام كرده اند  که حاضر به برقراری روابط راهبردی با تهران هستند این پیام در دستگاه دیپلماسی ما درست شنیده نمی شود. به همین دلیل با فهم ۵۰ سال پیش از قدرت آمریكا رفتند مذاكراتی را به نام برجام كلید زدند كه محصول آن جز خسارت محض برای ملت ایران هیچ نتیجه‌ای نداشت.


بیرون كردن صهیونیست‌ها از لبنان در جنگ ۳۳ روزه ،یك تست نظامی برای ارزیابی قدرت انقلاب اسلامی بود. صهیونیست‌ها اگر پیشنهاد آتش‌بس را نمی‌دادند از درون فرومی‌پاشیدند و چیزی از ارتش آن‌ها باقی نمی‌ماند. امروز حزب‌الله دهها برابر در زمین، هوا و دریا پرقدرت‌تر شده است. حماس نیرومندتر شده است. حیدریون، زینبیون، فاطمیون و نیروهای بسیج و ارتش سوریه یك خط آتش مؤثر در مرزهای این كشور با رژیم صهیونیستی ایجاد كردند. در عراق حشدالشعبی دست به ماشه است تا پایگاه های آمریكا را با یك اشاره در هم بكوبد. در یمن نیروهای انصارالله خواب خوش را از سر قارون‌های عرب بیرون كرده‌اند. در ایران ارتش و سپاه ما در شعاع دو هزار كیلومتری خارج از مرزهای ایران تا عمق اقیانوس هند دشمن را رصد می كنند و تست دستگیری سربازان انگلیسی و آمریكایی را در آب های خلیج فارس و زدن پهپاد پیشرفته آمریكایی را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اند و در زدن عین‌الاسد نشان دادند با قدرت‌های جهانی شوخی ندارند. چرا این قدرت در اردوگاه اسلام و انقلاب و آن ضعف و ناتوانی در اردوگاه دشمن درست دیده نمی شود و چرا دستگاه دیپلماسی ما هنوز معتقد است برجام زنده است! چرا قراردادی كه آمریكایی‌ها با افزودن بر تحریم‌ها هر روز یك لگد تازه بر آن می زنند و بر طبل زیاده‌خواهی و زورگویی می كوبند، زنده می پندارند؟


دیپلمات‌های ما در وزارت خارجه به همین نطق بایدن در روز تحویل قدرت با زور و سرنیزه نظامیان دقت كنند. او می‌گوید: اوضاع آمریكا به شدت شكننده است. به‌قول یکی ازتحلیلگران واشنگتن پست این «شكنندگی» به اندازه شكنندگی یك تخم مرغ است. او می‌گوید:« آمریكا روی لبه تیغ تیز افول و فروپاشی است.»


حكمرانی در آمریكا بر مدار عقلانیت نمی چرخد. عهد و پیمان با دیوانگان كه تكلیف خودشان با مردم و حاكمیت معلوم نیست نتیجه‌اش همین بلاتكلیفی است كه دیپلماسی خارجی ما را در چنبره خود اسیر كرده است. دولت مصوبه مجلس در صیانت از حقوق ملت و رفع تحریم‌ها را درست اجرا كند و اشتباهات در محاسبات گذشته را  جبران کند، تا دولت جوان، حزب‌اللهی و انقلابی بتواند در سال ۱۴۰۰ با عزت در معادلات جهانی قدرت‌نمایی نماید.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر