داستان حاج اسماعیل رضایی و تحریم پپسی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا مشهور است که در روز تشییع آیتالله کاشانی که جمعیت انبوهی به شاه عبدالعظیم آمده بودند او وظیفه تهیه ناهار برای انبوه عزادارها را بر عهده گرفت و با سخاوت ذاتیاش و با تماسی که با حاجی طریقت چلوکبابی مشهور تهران میگیرد هزاران پرس غذا برای عزاداران تهیه میکند. او روابط بسیار نزدیکی با آیتالله بروجردی پیدا کرده بود و با تکیه بر ثروت خود به اجرای برخی دیدگاههای آیتالله میپرداخت.
از جمله ساخت مسجد در بیسیم نجف آباد تهران و ساخت خانه برای نیازمندها. از جمله ساخت ۱۰۰ خانه برای اسکان زنان خیابانی تا از حرفه خود جدا شوند و سروسامان دادن به زندگیشان زیر نظر چند خانم تحصیلکرده و متدین. در دهه سی یکی از مهمترین انشقاقهای روحانیت با دربار خود را نمایان ساخته بود: بهاییان. حضور مستمر بهاییان در ساختار دولت و رشد سرمایهدارهای مشهور بهایی قم را نگران ساخته بود. وابستگی بهاییان به ساختار اقتصادی دربار پهلوی عمیقتر و قویتر میشد.
سرمایهدارهایی که اصل تجارت و یا تولیدات خودرا با تکیه بر منابع و شرکای اروپایی و آمریکایی خود انجام میدادند. در این میان قم و آیتالله بروجردی به شکلی موکد بر اجرای پررونق جشنهای نیمه شعبان تاکید داشتند. به عنوان نمادی برای تقویت شیعه در مقابل بهاییت. سنتی که از نیمه شعبان سال ۱۳۲۳ (۱۰روز بعد از مرگ رضاشاه ) با پشتکار پی گرفته میشد.
و حاج اسماعیل رضایی در این زمینه همیشه در صف اول بود. مشارکت او در تخریب گورستان بهاییان یکی از این اتفاقات بود اما مهمترین حرکت او در اواخر دهه سی شکل گرفت. وقتی که حبیب ثابت پاسال سرمایهدار مشهور بهایی روز به روز دایره فعالیت خود را گسترش میداد و این نکته از چشم روحانیت پنهان نبود. ثابت پاسال در سال ۱۳۳۸ تلویزیون خصوصی را در تهران راهاندازی کرد و طی سه سال هزاران مشترک تهرانی به دست آورد.
پخش سریالها و فیلمهای آمریکایی و پخش تصاویر آوازخوانی حساسیت مراجع مذهبی را دوچندان کرد. ثابت پاسال همان دوران کارخانه پپسی را نیز راهاندازی کرده بود و به این ترتیب پپسی و تلویزیون خصوصی با مخالفت شدید علمای قم روبهرو شده بود. تسنیم سندی را منتشر کرده که در آن فرستادههای دربار برای جلب نظرعلمای قم در جهت عدم مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در ملاقات با آیتالله خمینی این سخن را از ایشان در سال ۱۳۴۱ شنیدهاند: «دستگاه تبلیغاتی تلویزیون متعلق به یک دسته اقلیت منفور است و گویا قرار است در تمام کشور توسعه پیدا کنند. صاحب آن علاوه بر اینکه اقتصاد مملکت را در دست گرفته کارخانه پپسی کولا یک کانون جاسوسی است».
حاج اسماعیل رضایی اینجا هم مرد اول میدان است. او در اوج ماجرای تحریم پپسی، در نزدیکی این کارخانه، مسجد بزرگ صاحبالزمان را بنا میکند. (نبش خیابان بهبودی در خیابان آزادی ) و سپس در اقدامی معنادار خرج یکی از بزرگترین جشنها و چراغانیهای تهران را در نیمه شعبان همان سال تقبل میکند. چراغانی از میدان ۲۴ اسفند (انقلاب فعلی ) تا مسجد صاحبالزمان که تقریبا روبهروی کارخانه پپسی قرار داشت.
مشهور است که طیب حاج رضایی از طریق حاج اسماعیل رضایی با دیدگاههای آیتالله خمینی آشنا شده بود. حاج اسماعیل رضایی آن سالها به شدت به آیتالله خمینی ارادت پیدا کرده بود. به هرحال یکی از دلایل چرخش لوطیهای تهران در روز ۱۵ خرداد به نفع روحانیت مطمئنا نفوذ حاج اسماعیل رضایی بوده (هرچند نباید از تلاش مهدی عراقی در متقاعد ساختن دستههای بزرگ و معمولا متخاصم طیب و حسین رمضون یخی در ظهرعاشورای سال ۴۲ بیتفاوت گذشت.)
هرچه هست بعد از ۱۵ خرداد ساواک بلافاصله حاج اسماعیل رضایی رادر محل ساخت یکی از پاساژهایش در جنوب شهر دستگیر میکند آن هم در حالی که در روز ۱۵ خرداد حاج اسماعیل در تهران نبوده. به نظر میرسد فعالیتهای گسترده او علیه حبیب پاسال از دلایل حکم اعدام او بوده است. همان طور که عداوت شخصی و شدید سرلشگر نصیری با طیب در حکم اعدام او بیتاثیر نبوده است. حاج اسماعیل رضایی در ۳۸ سالگی و به همراه طیب اعدام میشود و مشهور است لحظاتی قبل از اعدام وقتی به تیر چوبی بسته شده بود و پارچهای قرمز بر چشم داشت، وقتی در اعلام حکم اسم او را به اشتباه اسماعیل حاج رضایی میخوانند فریاد میزند «اسمم را اشتباه نخوانید. حاج اسماعیل رضایی درست است.»از او بیش از یک میلیون تومان وصیت مالی باقی ماند که در سال ۱۳۴۲ عدد گیج کنندهای بود.
منبع:هفت صبح
انتهای پیام/4127
انتهای پیام/