صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۱۳ - ۲۹ آبان ۱۳۹۹
آنا گزارش می‌کند‌؛

لزوم ورود هم‌زمان ایران و روسیه به معادلات قفقاز/ پوتین ناگزیر از نگاه به ترکیه شد

روند تحولات قفقاز به‌گونه‌ای است که مسکو برای ایجاد موازنه در منطقه و دفع خطرات احتمالی چاره‌ای جز همگرایی با تهران ندارد.
کد خبر : 541751

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، محمد یوسفی؛ توافق آتش‌بس در قره‌باغ پس از حدود 45 روز درگیری امضا شد. البته همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد،  در این جنگ سخت و نفس‌گیر برخلاف جنگ 1994 روسیه مداخله نظامی نکرد و ارمنستان به‌تنهایی در مقابل نیروهای آذربایجان و ائتلاف آن قرار گرفت و زیر فشار خسارت‌های سنگین حاصل از این نبرد، پرچم سفید را در مقابل دشمن بالا برد.



علت مداخله نکردن روسیه در این جنگ را باید در عملکرد «نیکول پاشینیان»، نخست‌وزیر ارمنستان جستجو کرد، زیرا با روی کار آمدن دولتش، کنار زدن «سرژ سارگسیان» و دولت طرفدار روسیه در ارمنستان و پیش گرفتن سیاست غرب‌گرایانه که در مواردی حتی به تحقیر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه منجر شد، رد کردن درخواست پوتین برای آزادی «کوچاریان»، رئیس‌جمهور سابق ارمنستان و نیز دستگیری «یوری خاچاطوروف»، دبیرکل وقت سازمان پیمان امنیت جمعی باعث شد مقام‌های مسکو سخت برآشفته شوند.


با این اوصاف پوتین از پاشینیان حمایت نکرد و در جنگی که نتیجه آن می‌تواند به حذف پاشینیان از عرصه سیاست منجر شود، پشتیبان ایروان نشد، زیرا منافع مسکو با کنار زده شدن پاشینیان از عرصه سیاست در ارمنستان تطابق داشت. علاوه بر این، آزادسازی کامل قره‌باغ به‌وسیله آذربایجان نه‌تنها با منافع دولت روسیه همسو نبود، بلکه ضربه‌ای به منافع روسیه در منطقه قفقاز وارد می‌کرد. به همین دلیل جنگ باید تا جایی پیش می‌رفت که به شکست ارمنستان و در نتیجه سقوط پاشینیان و دولتش بینجامد، اما به آزادسازی کامل قره‌باغ منجر نشود.



جنگ تا نزدیکی سقوط شهر «استپاناکرت» (خان کندی) پایتخت قره‌باغ پیش رفت ولی به سقوط آن منجر نشد، زیرا در بزنگاه روسیه دست به کار شد و آتش‌بسی را میان دو طرف رقم زد که ارمنستان بازنده کامل و آذربایجان برنده بی‌چون و چرای آن نباشد. همچنین دولت غرب‌گرای ایروان در آستانه سقوط قرار بگیرد و  نیروها و سربازان روس فاتحانه و بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای وارد قره‌باغ شوند تا هم باکو مقهور قدرت روسیه باشد و هم ایروان.


به نظر می‌آید تا این لحظه پیروز جنگ مسکوست، اما رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه نیز در این بورس منطقه‌ای سهم ترک‌ها را طلب می‌کند، یعنی خواهان اتصال ترکیه به دریای خزر و آسیای میانه آن هم به بهانه اتصال جمهوری خودمختار نخجوان به آذربایجان به‌وسیله خط ارتباطی است که از دل ارمنستان می‌گذرد.



نه الهام علی‌اف و نیکول پاشینیان، بلکه پوتین و اردوغان بودند که پای میز مذاکره پیمان آتش‌بس را اجرایی کردند.



روسیه نیز مانند همیشه که سعی می‌کرد دست ایران را از قفقاز کوتاه کند، این‌بار نیز حاضر به اعطای نقشی به جمهوری اسلامی در این زمینه نشد. شاید در وهله نخست به نظر آید مسکو با ایجاد کریدور ارتباطی در خاک ارمنستان که خودش نقش پلیس آنجا را بازی می‌کند، به برد دست پیدا کرده و ایران که نقش خط ترانزیت آسیای میانه به ترکیه و بالعکس را بازی می‌کرد این جایگاه را از دست داده است، اما بزرگترین دشمن ترکیه در دهه کنونی که قدرت روسیه را به چالش کشیده و از تهدیدی بالقوه به خطری بالفعل برای روسیه تبدیل شده، دولت اردوغان است.




بیشتر بخوانید:


ترکیه احتمالاً در مرزهای شمالی ایران پایگاه نظامی ایجاد می‌کند




ایالات متحده آمریکا در چند سال اخیر نتوانسته یا نخواسته است روسیه را همانند ترکیه به چالش بکشد، در لیبی دولت وفاق ملی و جنگجویانشان ارتش ملی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر را که در حمایت روس‌ها قرار دارد، به چالش کشیدند و در سوریه نیز نیروهای تکفیری تحت حمایت دولت ترکیه در عمل در مقابل دولت سوریه و نیروهای روس قرار گرفتند و استان ادلب را به اشغال خود درآوردند؛ یعنی در دو جنگ لیبی و سوریه اگر نگوییم روس‌ها در مقابل ترک‌ها بازنده بودند، باید بگوییم که برنده نیز نبودند.


اردوغان در این دو جنگ هیمنه روس‌ها را به چالش کشید، البته قبل از آن هم با هدف قرار دادن جنگنده روس در خاک سوریه و کشتن سفیر روسیه در ترکیه این کار را کرده بود و در وهله بعد، بالگرد روسی در ارمنستان مورد هجوم ترکیه و هم‌پیمانانش قرار گرفت. پوتین به‌دلیل قرار گرفتن زیر تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا بر سر موضوع اوکراین در موضع ضعف قرار گرفته است و سعی می‌کند با حفظ روابط تجاری خود با ترکیه این خلأ را پر کند.


 به بیانی دیگر پوتین برای حفظ منافع اقتصادی در راستای رهایی از تنگنای ناشی از تحریم‌ها حاضر شد جسارت فزاینده ترک‌ها نسبت به روسیه و خدشه وارد شده به کشورش را بپذیرد. اگر مسکو به خواسته ترک‌ها در زمینه اتصال باکو-نخجوان جامه عمل بپوشاند، خطر ترک‌ها به‌دلیل دسترسی به آسیای میانه و دریای خزر برای روس‌ها بیش از پیش خواهد شد، زیرا سال‌هاست مبلغان و روحانیان جمهوری‌های باشقیرستان و تاتارستان روسیه و سایر مناطق برای تحصیل به ترکیه می‌روند و ترک‌ها سال‌هاست نفوذ خود در روسیه را گسترده‌تر می‌کنند.


روسیه باید این موضوع را درک کند نفوذ جمهوری اسلامی و ایدئولوژی شیعی آن در دل مردم آذربایجان خطری نیست که مسکو باید از آن بر حذر باشد، بلکه این خطر نفوذ ترکیه است که اکنون تا آستانه مرزهای روسیه پیشروی کرده است و در آینده از درون جامعه روسیه سر بر خواهد آورد که حتی می تواند به فروپاشی روسیه بزرگ و استقلال برخی از جمهوری‌های آن منجر شود.


مسکو برای ایجاد موازنه در منطقه و دفع خطرات احتمالی چاره‌ای جز همگرایی با تهران و وارد کردن جمهوری اسلامی در معادلات قفقاز ندارد، در جنگ با سوریه این سردار قاسم سلیمانی بود که ضرورت همکاری روس‌ها با ایران را به طرف روس القا کرد، حالا باید یک سردار سلیمانی دیگر ایرانی این ضرورت را به طرف روس گوشزد کند تا روس‌ها نه برای ایران، بلکه برای حفظ امنیت و بقای خودشان معادلات قفقاز را در کنار ایرانیان حل و فصل کنند.


انتهای پیام/4033/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر