صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

جولان یافته‌های ادعایی درباره کرونا در فضای مجازی/ آیا یافته‌های علمی نیاز به سنجش کیفی دارند؟

کنترل کیفیت یافته‌های علمی باید در طی فرایند علمی پخته شوند. به‌طورمعمول، مقالات قبل از انتشار بررسی می‌شوند تا ریشه‌های علت و معلولی و نقص‌های احتمالی موردسنجش قرار گیرد.
کد خبر : 523444

به گزارش خبرنگار حوزه علم، فناوری و دانش‌بنيان گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، استانداردسازی در بررسیِ کیفیِ بسیاری از حوزه‌ها کمک می‌کند. اما مفهوم استاندارد در مسائل علمی را چطور می‌توان تفسیر و تعبیر کرد؟ در بحبوحه نبرد با کرونا دستورالعمل‌های مختلفی توسط افراد و حتی نهادهای بهداشتی پیشنهاد می‌شود اما در کمال ناباوری غالباً مراجع علمی از پذیرش آنها خودداری می‌کنند و این موجب انتشار روزانه مطالبی می‌شود که گاهی در تضاد با گفته‌های حتی روز قبل است!


استانداردسازی در مسائل علمی


بارها پیش آمده است که افراد مختلف تلاش کرده‌اند چیزی را به استاندارد تبدیل کنند. برای مثال توماس ادیسون فیلی را به نام تاپسی از طریق جریان برق کشت تا ثابت کند جریان متناوب مورداستفاده‌ وستینگهاوس بسیار خطرناک‌تر از سیستم جریان مستقیم خود او است. اما درنهایت تسلا پیروز شد و جریان متناوب برق به استاندارد مورداستفاده در جهان تبدیل شد. شواهد و قرائن نشان می‌دهد بیش از بحث استانداردسازی، این خود علم است که می‌بایست خودش را اصلاح کند. برخلاف صنعت تولید یا مواد غذایی و... که استاندارد توسط سازمان‌ها و نهادهای بالادستی برایشان تعیین می‌شود، انتظار می‌رود که علم نتایجش را به‌طور خودکار از طریق پیشرفت‌ها بهبود ببخشد.



به‌عبارت‌دیگر، کنترل کیفیت یافته‌های علمی باید در طی فرایند علمی پخته شوند. به‌طورمعمول، مقالات قبل از انتشار بررسی می‌شوند تا ریشه‌های علت و معلولی و نقص‌های احتمالی موردسنجش قرار گیرد. ادعاهای علمی حتی پس‌ازآن و گرفتن مجوزهای انتشار، تا زمانی که توسط دیگر متخصصان و کارشناسان این حوزه تأیید نشود و نتایجش در تحقیقات آنها نیز تکرار نشود، به‌عنوان یک یافته واقعاً قابل‌اعتماد به‌حساب نمی‌آیند.


به‌عبارت‌دیگر، هیچ مهر تأیید رسمی‌ای برای گزاره‌های علمی وجود ندارد و تضمین کیفیت و استانداردهای علمی تنها از قضاوت تخصصی دانشمندان و کارشناسان به دست می‌آید (و ممکن است مدام به‌روزرسانی شود، یعنی چیزی که امروز علمی است، فردا غیرعلمی خوانده شود).


بنابراین آیا علم ساخته‌وپرداخته شده توسط دانشمندان که از طریق خود آنها تأیید شده است، به‌اندازه کافی قابل‌اتکا است؟ این نگرانی وجود دارد که علم نتواند خودش را به‌درستی تصحیح کند زیرا بسیاری از تحقیقات منتشر شده، به‌ویژه در علوم پزشکی، قابل موشکافی دقیق نیستند. درحالی‌که هیچ مطالعه قطعی برای اثبات این مسئله وجود ندارد، شواهد و قرائن از شرکت‌هایی دارویی این نظریه را تأیید می‌کند. مطالعات، در هنگامِ شروعِ تولیدِ داروی جدید این حقیقتِ کمابیش ترسناک را نشان می‌دهد که در بسیاری اوقات یافته‌های منتشر شده پیشین در علوم دارویی در تحقیقات جدید تکرار نمی‌شوند. این بدین معنی است که نتایج پیشین بر اساس آزمایش‌هایی به‌دست‌آمده است که اعتبارشان زیر سؤال رفته است.


همچنین این بررسی‌ها حاکی از آن است که در بسیاری از مواقع، روش‌های مطالعاتی غیرمنطقی و شیوه‌های آماری ضعیف به‌کاررفته است. به‌طورمعمول آزمایش‌ها درمانی ابتدا روی حیوانات انجام می‌گیرد. وقتی یک یافته علمی پس از گذشت مدتی از دریافت مجوز، در آزمایش‌ها جدید روی حیوانات، درنهایت نادرست از آب می‌آید، به‌جز اینکه وقت و هزینه به هدر رفته، سلامت بیماران نیز بی‌جهت به خطر افتاده است و این‌ها در حالی است که به نظر می‌رسد شرکت‌های بزرگ ازقضا از داده‌های دروغین چندان بدشان نمی‌آید.



لزوم استانداردسازی علمی


این مسئله که روش‌های علمی خودبه‌خود و به‌مرورزمان تصحیح می‌شوند، باعث شد چند سال قبل برخی از محققان احساس کنند به یک سری استانداردهای رسمی نیاز است تا اطمینان حاصل شود که مطالعات و تحقیقات علمی منجر به اشتباهات فاحشی که جان بسیاری را به خطر می‌اندازد نخواهد شد. این مسئله چیز پنهانی نیست. برخی از مؤسسات بهداشتی بین‌المللی اذعان دارند که شواهد نشان می‌دهد تعداد قابل‌توجهی از مقالاتی که خصوصاً در زمینه پزشکی منتشر می‌شوند غیرقابل اتکا هستند.


در تابستان سال 2016، انستیتوی بهداشت ملی ایالات‌متحده (NIH) و سردبیران برخی از مجلات مهم علمی گرد هم آمدند تا مجموعه‌ای از استانداردهای کیفی را در ارتباط با مقالات علمی تدوین کنند. استانداردهای آنها به‌عنوان «تحقیقات پیش‌بالینی» هدف‌گذاری شد، به این معنی که استانداردها به‌عنوان اصولی برای سنجش آزمایش‌هایی که روی حیوانات انجام می‌شود طراحی شده بود. یکی از دلایل اصلی تمرکز بر تحقیقات پیش‌بالینی این بود که در حال حاضر، برخلاف آزمایش‌ها بالینی انسانی(که دارای مقررات گسترده‌ای است)، این دسته از آزمایش‌ها با استاندارد‌های نسبتاً رسمی کمی انجام می‌شوند. اما تجربه ثابت کرده است که تحقیقات پیش‌بالینی بسیار اهمیت دارند و نتایج غیردقیق آنها، یک مشکل جدی در مقالات علمی است، زیرا بر اساس مطالعاتی از این قبیل، برنامه‌های پرهزینه تولید دارو و آزمایش‌ها بالینی انسانی به اجرا درمی‌آید.



درنهایت پاییز 2016، انستیتوی بهداشت ملی ایالات‌متحده، دستورالعمل استاندارد خود را در رابطه با مقالات علمی منتشر کرد و از مراجع و ژورنال‌های علمی خواست تا آنها را بپذیرند و به رسمیت بشناسند.


برخی این کار را کردند. اما چندین ژورنال معتبر نیز مؤدبانه اما قاطعانه از پذیرش استانداردهای این انستیتو امتناع ورزیدند. سردبیر ژورنال بیوفیزیک در مورد عدم پذیرش این ژورنال توضیح داد که اگرچه با ماهیت چنین استانداردهایی موافق است، اما این دستورالعمل‌ها را مناسب و قابل‌استفاده برای علوم منتشرشده توسط این ژورنال، ارزیابی نمی‌کند.


فدراسیون انجمن‌های آمریکایی زیست‌شناسی تجربی (FASEB) یک سازمان عریض و طویل است و انجمن‌های عضو آن، ده‌ها مجله علمی را منتشر می‌کنند. رئیس این سازمان در نامه‌ای سرگشاده به NIH به‌صورت صریح‌تری مخالفت خود را ابراز داشت: FASEB این دستورالعمل‌ها را خام، فاقد انعطاف‌پذیری مناسب در کاربرد علوم بین‌رشته‌ای می‌داند. تبعیت از چنین استانداردهایی در برخی موارد به نتایج غیرموجهی می‌رسد.


سایر انجمن‌ها و مجلات مهم، ازجمله انجمن سلطنتی انگلستان و انجمن شیمی آمریکا نیز از تأیید این سلسله دستورالعمل خودداری کردند.


«نه» به استانداردسازی علمی


اما علت مخالفت‌ها با دستورالعمل‌های کنترل کیفیت NIH چه بود؟ حتی افراد کارشناس و خبره نیز اعتراف می‌کنند که در نگاه اول به نظر می‌رسد بحثی در مورد این دستورالعمل‌ها نیست و این استانداردها کاملاً کافی به نظر می‌رسند. برای مثال این دستورالعمل‌ها مشخص می‌کنند که ژورنال‌ها باید پیش از انتشار مقالات، صحت آماری آنها را بررسی کنند، همچنین اطمینان حاصل کنند که روش به‌کاررفته در آزمایش‌ها به‌طور کامل در مقاله توصیف شده باشد، ضمناً لازم است داده‌های منتشرشده به‌طور آزادانه به اشتراک گذاشته شود و یک نمونه ملموس (مثلاً ارزیابی داده‌های حاصل از پردازش تصویر و...) در مقاله آورده شود و تنها مسائل انتزاعی نباشند. این دستورالعمل‌های جدید، ژورنال‌ها را وادار می‌کرد سیاستی را اتخاذ کنند که مسئولیت صحت هر مقاله‌ای را که منتشر کردند برعهده بگیرند و اگر مقاله‌ای قدیمی توسط مقاله‌ای جدید رد شد، بلافاصله اثر جدید را منتشر کنند.



بی‌تردید بسیاری از مخاطبان نیز دست‌به‌قلم برده و مقالات علمی نوشته‌اند و بنابراین تصدیق می‌کنند که درعین‌حال که موارد فوق‌الذکر ایده‌های خوبی هستند اما درواقع، بیشتر ژورنال‌ها از قبل هم‌چنین سیاست‌هایی را در پیش گرفته بودند و بسیاری از این اصول را رعایت می‌کردند.


اما مشکل واقعی این دستورالعمل‌ها در پیاده‌سازی آن نهفته بود و نشان می‌داد که ایجاد استاندارد کنترل کیفیت در حوزه علوم بسیار دشوار است. برای مثال سردبیر ژورنال بیوفیزیک و رئیس FASEB هر دو متذکر شدند که به‌کارگیری این دستورالعمل‌ها در مورد تحقیقاتی که تحت عنوان گسترده "علوم زیست پزشکی" شناخته می‌شود، به‌درستی جواب نمی‌دهد.


این دستورالعمل‌ها در درجه اول به مطالعات آماری و بالینی و همبستگی میان داده‌ها می‌پردازند، که با انواع تحقیقات اساسی منتشرشده در بسیاری از ژورنال‌های علمی متفاوت است. نکته اصلی، تمایز بین تحقیقات اساسی که هدف آن کشف جدید است و تحقیقات پیش‌بالینی است که باهدف آزمایش داروها یا درمان‌های جدید انجام می‌شود. هرچند به نظر ساده می‌رسد اما در عمل، مرز تقسیم بین این دو حالت علمی مبهم است. رئیس FASEB در نامه خود به این ابهام اشاره می‌کند و استدلال می‌آورد که «چیزهایی که تحت پوشش این دستورالعمل قرارگرفته است، ناقص است. هرچند بسیاری از بندهای مندرج در دستورالعمل‌های NIH برای مطالعات پیش‌بالینی بسیار مهم هستند، اما برای مطالعات اکتشافی، غیرعملی یا کاملاً بی‌ربط هستند.»


به‌عنوان‌مثال، محققان حوزه بیمارهای سرطانی که در حال مطالعهِ اثربخشی داروهای جدید در موش‌ها هستند، باید از این دستورالعمل‌ها پیروی کنند و به‌طور تصادفی حیوانات را با داروهای مختلف محک بزنند تا در استفاده از این داروها روی انسان از بروز نتایج ناخواسته جلوگیری به عمل آید. اما همین دستورالعمل‌ها برای محققانی که در حوزه سرطان‌شناسی راجع به درک عملکرد یک جهش جدید سرطان تحقیق انجام می‌دهند بی‌معنا خواهد بود، شما به‌طور تصادفی نمی‌توانید تعیین کنید که سرطان در بدن یک موش جهش پیدا می‌کند یا نه.


درخواست از ژورنال‌ها و نهادهای علمی برای اتخاذ مجموعه‌ای از استانداردهای کنترل کیفیت که متناسب با روش‌های تحقیق مختلف نباشد، مثل مورد فوق، در بهترین حالت، یک بارِ کاریِ کورکورانه را وارد فرایند تولید علم می‌کند که امکان موفقیت آن همیشه نسبی است و حتی هرگز نمی‌توان روی نتایج آن حساب کرد!



درنهایت، باید پذیرفت استانداردسازی و کنترل کیفیت در تحقیقات علمی واقعاً به توانایی ذاتی علم در اصلاح خودش برمی‌گردد. بنابراین ژورنال‌های علمی و مجامع پژوهشی باید استانداردهای کیفیت خود را متناسب با کاری که انجام می‌دهند، تنظیم کنند. علی‌رغم باور موجود، استانداردسازی همیشه راه‌حل نیست و اندازه‌گیری کیفیت تحقیقات گوناگون که از جنبه‌های متعدد باهم تفاوت دارند تقریباً غیرممکن است و هیچ‌کس نمی‌تواند به‌طور صددرصدی ادعای چندانی درباره میزان صحت یا حتی کذب بودن مطالعات منتشر شده داشته باشد.


از این مهم‌تر، تشخیص اینکه روش‌های علمی دائماً در حال تغییر هستند بسیار مهم است. این بدان معناست که اگر هم روزی استانداردسازی صورت بگیرد  هم‌زمان با تکامل تحقیقات و تکنیک‌ها، این استانداردها نیز لازم است پیشرفت کنند.


انتهای پیام/4112/


انتهای پیام/

ارسال نظر