صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۶:۰۹ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۹
یادداشت وارده/ مهدی عسگری

صدای شکستن استخوان‌های تمدن غرب به گوش می‌رسد!

امروز پنجاه‌ویکمین سالروز مرگ جلال آل احمد، روشنفکر و نویسنده بزرگ ایرانی است. وی یکی از تئوری‌پردازان نظریه غرب‌زدگی نیز است و البته بدون شک مهم‌ترینشان. او در کتاب غرب‌زدگی از خطر غربی شدن ایران نوشت.
کد خبر : 513235

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، تاریخ آشنایی ایرانیان با غرب به دو قرن پیش و دوران حکومت فتحعلی شاه قاجار و شکست‌های ایران به روس برمی‌گردد. در آن دوران ایرانیان اندکی برای تحصیل و البته سیاحت به اروپا سفر کردند. در دوران ناصرالدین‌شاه و با ورود اختراعات اروپایی به ایران و افزایش تعداد فرنگ‌رفته‌ها این آشنایی با غرب بیشتر شد. متأسفانه سوغات این فرنگ‌رفته‌ها برای هم‌وطنان خود سوغات خوبی نبود.


این نسل از فرنگ‌رفته‌ها را می‌توان به دودسته تقسیم کرد: گروه اول ساده‌لوحان و ظاهربینانی بودند که در حیرت مظاهر غربی مانده بودند، طوری که حتی نام کتابشان را «حیرت‌نامه» نامیدند.  این افراد که از ایرانی عقب‌مانده از غرب، به غرب سفر کرده بودند از زیبایی مظاهر (حتی خیابان‌ها و زنان!) غربی سخن راندند و از ایران و وطن خود به زشتی یاد کردند. دسته دوم متفکرانی بودند که بجای حیرت از مظاهر غربی به تمدن فلسفه غربی علاقه پیدا کردند و در کتبی که برای هم‌وطنان خود نوشتند تلاش کردند تا هم‌وطنان خود را به پیروی از تمدن بزرگ غرب تشویق کنند. از قانون گفتند و از اصالت بشر و آزادی و مشروطه (یا به قول خودشان کنستیتیون) و ... 


با زیاد شدن این افراد و تشویق آنها برای اروپایی شدن مردم، برخی از اندیشمندان ایرانی به مقابله این افراد برخاستند و چالش‌های تمدن، پیشرفت و فلسفه غرب را برای هم‌وطنان خود نوشتند. این اندیشمندان آنها را که دنبال اروپایی کردن مردم بودند، فکلی، فرنگی‌مآب و اروپایی‌گر نامیدند اما بدون شک بهترین عنوان را سید احمد فردید برای این افراد در نظر گرفت؛ «غرب‌زده».


در زمانی که در فرانسه بود این کلمه را اختراع کرد «وجود و زمان هیدگر را می‌خواندم و نمی‌فهمیدم خیلی (آثار) دیگر (هیدگر را) هم خوانده بودم و نفهمیده بودم، بالاخره هیدگر را فهمیدم، وقتی هیدگر را فهمیدم، غرب‌زدگی طرح شد برایم، در اروپا، در یک گوشه خمولی از غرب مطرح کردم».


فردید و صاحب‌نظران غرب‌زدگی پیش‌وپس از او (سید احمد کسروی، فخرالدین شادمان، جلال آل احمد، داریوش شایگان، سید حسین نصر، دکتر شریعتی) تلاش می‌کردند تا با انذارها و هشدارهایشان هم‌وطنان خود را از غرب‌زده شدن نجات دهند. در رادیو و تلویزیون سخن راندند، در مجلات و روزنامه‌های وقت قلم زدند و کتاب نوشتند تا شاید بتوانند هم‌وطنان خود را از افتادن از چاله «ایران عقب‌مانده» به چاه «تمدن و فلسفه غرب» نجات دهند. در مورد اینکه این افراد چقدر موفق بودند باید در فرصتی دیگر نوشت اما نکته جالب در مورد این افراد پیش‌بینی عجیب آنهاست. اکثر قریب به اتفاق این افراد معتقد بودند روزی غرب افول می‌کند و آقایی‌اش را از دست می‌دهد. شاید این پیش‌بینی در این زمان که مظاهری از زوال غرب نمودار شده است خیلی عجیب به نظر نرسد اما در سال 1346 که فخرالدین شادمان نوشت: «ستاره غرب طلوع کرد و غروب کرد و ما از آن غافل بودیم  ... فرنگ بیمار است و سخت گرفتار. » آوازه تمدن و فلسفه غرب بر جهان سروری می‌کرد و پیش‌بینی زوال آن کاری بسیار سخت بود.


در همان سال‌ها سید حسین نصر نیز معتقد به افول و زوال غرب بود؛ وی در دی‌ماه ۱۳۴۷ در مصاحبه با مجله تلاش گفت: «متفکری آلمانی به نام اشپینگلر در اوج قدرت تمدن اروپایی، انحطاط آن را پیش‌بینی کرد. کتاب افول غرب او در بدو امر، مردم را بیش از هر چیز به هیجان آورد و متعجب ساخت. » سید احمد فردید، مبدع واژه غرب‌زدگی نیر معتقد بود با پیروزی انقلاب اسلامی دوره افول غرب آغاز شده است. چند دهه بعد، شهید مرتضی آوینی نیز از افول غرب سخن گفت: «یقین دارم که نهیلیسم در سراشیب افول افتاده است و اگر این‌چنین باشد - که می‌دانم هست - بازنگری به دورانی که اگرچه افول خواهد کرد، اما هنوز آثار چندساله تعین و تحقق آن باقی است، می‌تواند یاری‌مان دهد در نظر کردن به تاریخ، آن‌سان که شاید.»


این تنها اندیشمندان ایرانی بودند که به افول غرب اشاره کردند اما در خارج از کشور نیز کم نیستند افرادی که از افول و زوال غرب و تجلی‌گاه تمدن غرب یعنی ایالات متحده آمریکا گفته و نوشته‌اند؛ آریانا هافینگتون نویسنده مشهور در کتابی با عنوان «آمریکای جهان سومی» به مشکلات عدیده تمدن غرب می‌پردازد. مایکل تی اسنایدر بلاگر و نویسنده مشهور در کتابی با عنوان «سر آغاز یک پایان» به موضوع افول آمریکا و مشکلات این کشور میپردازد. گابریل کولکو اندیشمند مشهور در کتابی با عنوان «جهان در بحران، پایان قرن آمریکایی» به افول ایالات متحده می‌پردازد.


همانطور که گذشت اندیشمندان و متفکران زیادی مدعی افول و زوال غرب شدند که با گذشت زمان می‌توان بر درست بودن این ادعاها صحه گذاشت. بطوری که امروزه خود مردم غرب هم معترف به افول و زوال غرب هستند؛ طبق نظرسنجی‌ها، امروزه 49 درصد آمریکایی ها معتقدند قدرت آمریکا افول خواهد کرد. 


این مکتوب را با متنی از مقاله آخرین دوران رنج شهید آوینی پایان می‌دهیم: «سخن از «افول» اکنون در افواه افتاده است و این خود شاهدی است بر صدق و صحت خویش، چرا که نیهیلیسم همواره در «اکنون» می زید و اجازه نمی دهد که فراتر از اکنون بیندیشد و همین که شده اند کسانی که با نحوی خود آگاهی تاریخی، اکنون را نسبت با تاریخ می نگرند، نوید آغاز مرحله ای دیگر است».


انتهای پیام/4082/


انتهای پیام/

ارسال نظر