صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۵ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۹
استاد دانشگاه سانتا مونیکای آمریکا در گفتگو با آنا -2:

افول آمریکا بسیار زودتر از آن چیزی که همه فکر می‌کردند آغاز شد/تنفس مصنوعی ترامپ به اقتصاد از رهگذر شغل‌سازی کاذب و بورس‌بازی

یک کارشناس روابط بین‌الملل با بیان اینکه افول آمریکا خیلی زودتر از آن چیزی که همه فکر می‌کردند آغاز شد، تأکید کرد: کاخ سفید صرفاً با تلاش برای ایجاد شغل‌های ساده و بازی با بورس سعی می‌کند به اقتصاد تنفس مصنوعی بدهد.
کد خبر : 511679

رضا یگانه شکیب، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ کالج سانتامونیکا در کالیفرنیای آمریکا، در مصاحبه با گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا معتقد است آمریکای 2020 قدرت رقابت با دیگر اقتصادهای نوظهور را ازدست‌داده و دولت صرفاً با تلاش برای ایجاد شغل‌های ساده و بازی با بورس سعی می‌کند به اقتصاد تنفس مصنوعی بدهد.


یگانه همچنین گفت که بحران اقتصادی که الآن گریبان‌گیر آمریکاست بدتر از رکود عظیمی است که بین 1929 تا 1939 اتفاق افتاد و احتمال فاجعه اقتصادی در سال‌های آینده وجود دارد.


مشروح این گفتگو در ادامه آمده است:


آنا: آیا اعتراضات اخیر آمریکا که در اعتراض به تبعیض نژادی شروع شد، این پتانسیل را دارد که موجب افول نظام آمریکا شود؟


یگانه: اگر تصویر بزرگ (Big picture) را در نظر بگیریم و بخواهیم ببینیم جهت‌گیری این وقایع به چه سمت‌وسویی است، باید گفت بله، ما شاهد روند افول آمریکا هستیم. هر امپراتوری زمانی ظهور کرده، جایی به نقطه اوج رسیده و بالاخره زمانی هم روند افول خود را آغاز کرده است. آمریکا هم از این قاعده مستثنا نیست. اما باید گفت روند افول این کشور خیلی زودتر از آن چیزی که همه فکر می‌کردند آغاز شد. اعتراضات نژادی در سال‌های اخیر شروع شد، اما این اعتراضات ریشه‌های اقتصادی دارد که به قبل از بحران کرونا بازمی‌گردد.


خب، بعضی‌ها این روند را می‌دیدند، منتهی معتقد بودند این روند افول آمریکا نیست! این نوع نگاه شاید ریشه در منافع سیاسی داشت. بالاخره در هر کشوری جناح‌های مختلف وجود دارند. یک جناح ممکن است بگوید ما حتماً باید با آمریکا وارد معامله شویم تا اوضاع خوب شود؛ بعد روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند و کمپین‌های انتخاباتی را روی آن استوار می‌کنند. اما اگر بخواهیم نگاه تحلیلی و نه جناحی داشته باشیم باید بگوییم که روند افول آمریکا آغازشده است.


در اعتراضات اخیر فقط یکی دو هفته اول مسئله معترضان تبعیض نژادی بود و اینکه چرا جرج فلوید را آن‌طور بی‌رحمانه کشتید. اما بعد، بحث تبعیض‌های دیگر به میان آمد، تبعیض‌هایی که اکثر آن‌ها تبعیض مالی هستند. مثلاً ترامپ خیلی از بخشودگی‌های مالیاتی را حذف کرد. اما بخشودگی کدام بخش جامعه؟ اقشار پایین. ترامپ می‌گفت من بخشودگی مالیاتی شرکت‌های بزرگ را حذف نمی‌کنم، چون این‌ها شغل ایجاد می‌کنند.


آنا: یعنی ترامپ به ضرر اقشار ضعیف عمل کرد؟ اما حداقل تا قبل از بحران کرونا آمارها از موفقیت نسبی ترامپ در حوزه اقتصاد حکایت داشتند.


یگانه: ترامپ زرنگ است. البته او فقط یک چهره یا یک ماسک است و منظور من طبقه جمهوری‌خواهِ تاجرمسلکِ پولدار است. این‌ها روی دو بخش سرمایه‌گذاری کردند و گفتند ما آرای دو بخش را لازم داریم.


بیشتر کسانی که به جمهوری‌خواهان رأی می‌دهند، کالج نرفته‌اند یا مهارتی ندارند. بسیاری از این‌ها افراد کشاورز روستایی هستند که روز یکشنبه به کلیسا می‌روند. این افراد معتقدند مهاجرانی که به آمریکا می‌آیند در حال از بین بردن کشور و مذهب آن‌ها هستند و لاتین‌تبارها از مکزیک می‌آیند تا کشور آن‌ها را خراب کنند. این در حالی است که اصلاً مهاجران رنگین‌پوست مخصوصاً لاتین‌تبارها عمدتاً کارهای بدنی سخت را به عهده‌ دارند و زحمتکش هستند. در مرکز شهر لس‌آنجلس حدود 59 هزار بی‌خانمان زندگی می‌کنند. شما میان آن‌ها بگردید یک نفر لاتین‌تبار پیدا کنید. پیدا نمی‌کنید‍! لاتین‌تبارها سخت‌کوش هستند و کار می‌کنند.



چین می‌گوید ما با همه می‌بندیم و به هیچ‌کس هم نمی‌چسبیم. الآن کشوری در آفریقا پیدا نمی‌کنید یا به‌ندرت پیدا می‌کنید که چین زیر 2 میلیارد دلار در آن سرمایه‌گذاری کرده باشد. با همه آفریقایی‌ها هم می‌بندد. در اروپا رقابت هست که چه کشوری بیشتر با چین ببندد.



ترامپ دو صنعت فروشگاه‌های زنجیره‌ای و صنعت غذا را انتخاب کرد تا برای گروه‌هایی که نه تحصیلات دارند نه مهارت کاری شغل ایجاد کند. اراده سیاسی بر این قرار گرفت که در این صنایع شغل ایجاد شود. در ادامه نرخ بیکاری در آمریکا پایین آمد.


خاطرم هست سال اول پیروزی ترامپ وقتی به آمارهایی که از طریق دانشگاه برای بازاریابی دانشجو می‌خریدیم نگاه می‌کردیم، می‌دیدیم که بیشترین تعداد ایجاد شغل مربوط به دو بخش صنایع غذایی و فروشگاه‌های زنجیره‌ای بود.


بعدازاین ترامپ گفت من ایجاد شغل کردم! این موفقیت به کمپین انتخاباتی ترامپ هم کمک کرد. اما آیا این روند در درازمدت به نفع اقتصاد آمریکاست؟ آیا این روند کمک می‌کند که آمریکا باز قدرت شماره یک دنیا باقی بماند؟ نه!


محو تدریجی دلار


آنا: یعنی شغل واقعی در اقتصاد ایجاد نشده است.


یگانه: بله. ترامپ علاوه بر این می‌خواهد با بورس‌بازی کند. شما که نمی‌توانید فقط با حرف، بورس را نگه دارید. باید پول تزریق کنید. مصرف‌کننده‌های آمریکایی اینجا هستند، بانک‌ها اینجا هستند، سرمایه‌دارهای بورس هم اینجا هستند. یعنی شما بین سه ضلع یک مثلث حرکت می‌کنید. این اقتصاد آمریکا به زبان ساده است.


سرمایه‌گذارها یک سری صندوق‌هایی دارند به نام صندوق پوششی (Hedge fund). منابع این صندوق‌ها صرف خریدوفروش سریع سهام می‌شود تا سرمایه اصلی دست‌نخورده بماند. بانک‌ها هم که بین این‌ها و مشتریان اصلی که تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان اصلی جامعه باشند در حال حرکت هستند. ضلع سوم هم مصرف‌کنندگان هستند که دوسوم تولید ناخالص داخلی آمریکا را تأمین می‌کنند. اقتصاد آمریکا سال گذشته یک‌سوم کل اقتصاد جهان را تشکیل می‌داد و این مصرف‌کنندگان دوسوم اقتصاد آمریکا را تشکیل می‌دهند.


خب، این اقتصاد دچار بحران شده و دولت باید یک‌جوری این سیستم را سرپا نگه دارد. این به بایدن و ترامپ هم ربط ندارد. یعنی بایدن هم بیاید همین بازی است. دولت گفته باید پول تزریق کنم. خب از کجا بیاورد؟ اوراق قرضه فروخته به دولت‌های دیگر. بیشترین مقدار اوراق قرضه آمریکا دست ژاپنی‌هاست، بعد چینی‌ها و بعد انگلیسی‌ها. کشورهای دیگر وقتی اوضاع کمی خراب می‌شود و سرمایه‌شان یک مقدار به خطر می‌افتد، شروع می‌کنند به فروختن اوراق قرضه. اینجا چه اتفاقی برای دولت آمریکا می‌افتد؟ هزینه قرض گرفتن برای دولت بالا می‌رود. چون اگر بهره اوراق قرضه تا امروز حدود پنج درصد در سال بود، الآن خریدار می‌گوید ریسک بالاست و باید بهره 10 درصد باشد. وقتی هزینه قرض کردن بالا می‌رود، دولت ترجیح می‌دهد پول چاپ کند و در جیب بانک‌ها بریزد.



اقشار مذهبی و روستایی معتقدند لاتین‌تبارها از مکزیک می‌آیند تا کشور آن‌ها را خراب کنند. در مرکز شهر لس‌آنجلس حدود 59 هزار بی‌خانمان زندگی می‌کنند. شما میان آن‌ها بگردید یک نفر لاتین‌تبار پیدا کنید. پیدا نمی‌کنید‍! لاتین تبارها سخت‌کوش هستند و کار می‌کنند.



بانک‌ها هم یک مقدار به سرمایه‌دارها می‌دهند و یک مقدار به مردم تزریق می‌کنند. دولت آمریکا برای پول چاپ کردن هم درواقع قرض می‌گیرد، چون می‌رود سراغ فدرال رزرو می‌گوید پول چاپ کن و من از تو قرض می‌گیرم. اکنون‌که داریم با هم صحبت می‌کنیم نسبت درآمد به قرض دولت فدرال آمریکا 103 درصد است. یعنی دولت آمریکا الآن مقروض‌ترین دولت دنیاست. البته مقروض بودن با ورشکسته بودن یکی نیست. شما می‌توانید مقروض شوید، ولی ورشکسته نشوید.


اما خروجی این فرآیند سقوط شدید ارزش دلار است. شما دارید پول چاپ می‌کنید و به بازار می‌دهید، پشتوانه‌اش چیست؟ هیچ! دلار از زمان نیکسون عملاً پشتوانه ندارد. الآن پشتوانه دلار اعتماد به دولت آمریکا است. حالا چه دولتی؟ دولتی که با یک توئیت سیاست خارجی خود را تغییر می‌دهد؟


آنا: کشورهای مختلف سرمایه‌های زیادی به دلار دارند. تکلیف آن‌ها چیست؟


یگانه: تقریباً نزدیک یک سال و نیم یا دو سال پیش آمارها نشان می‌داد 68 درصد کل تبادلات تجاری جهان - یعنی در اصل دلاری که دست مردم است و دارند با آن تبادل می‌کنند یا جزو ذخایر کشورهای مختلف دنیاست - به دلار آمریکا بود. اوایل بحران کرونا این عدد به 60 درصد رسیده بود. الآن را نمی‌دانم.


مسئله این است که شما وقتی‌ اوراق قرضه دارید، به این نگاه می‌کنید که این اوراق قرضه چقدر برای شما مسئولیت می‌آورد. اگر مسئولیتی بیاورد که هزینه بالایی داشته باشد، زیر بار آن نمی‌روید. دلار را تا وقتی نگه می‌دارید که مسئولیت بر گردن شما آن‌قدر نباشد که گردن را خرد کند. یعنی شما در طول 50 سال هم‌چنین چیزی را نمی‌بینید که مردم با این سرعت تلاش کنند خود را از شر دلار خلاص کنند. پیمان بریکس یعنی چه؟ یعنی ما بدون دلار باهم معامله می‌کنیم.



تبادل تجارت جهانی کشور روسیه و چین حدود 110 تا 120 میلیارد دلار در سال بود؛ اما تصمیم گرفتند از امسال بدون دلار این کار را انجام دهند. این به آن روبل بدهد و آن به این یوآن بدهد. البته واقعاً یوآن و روبل مبادله نمی‌شود، بلکه خط اعتباری باز می‌شود. مزیت این روش این است که هر چه گردش پول شما کمتر باشد، نقدینگی شما کمتر است. این‌ها گفتند امسال سطح تجارتمان را از 110 تا 120 میلیارد دلار به 200 میلیارد دلار در سال می‌رسانیم. جالب است که از این مقدار حجم تجارت، سهم عمده، مربوط به صادرات سلاح روسیه به چین است. انرژی هم هست اما قیمت انرژی پایین آمده است. این وضعیت آینده است. خب جو بایدن بیاید کجا را درست کند؟ چه‌کار می‌تواند بکند؟


کاری از دست دموکرات‌ها برنمی‌آید


آنا: بعضی آمریکاییها معتقدند نظام خیلی انعطافپذیری دارند و در قبال بحران‌ها به‌سرعت خودشان را بازیابی میکنند. پتانسیل انعطافپذیری آمریکا در برابر اعتراضات مردمی و بقیه بحران‌ها چقدر است؟


یگانه: باید به واقعیت‌ها نگاه کرد که چه‌کار می‌توان کرد. یک شعاری که آمریکایی‌ها همیشه می‌دادند می‌گفتند ما افتخار می‌کنیم که سیستم ما سیستم سرمایه‌داری است، چراکه سرمایه‌داری خودش را ترمیم و تصحیح می‌کند. اما تاریخ با این شعارها آشناست. خیلی از دستگاه‌ها با این «ایسم»‌ها آمده‌اند و از این شعارها داده‌اند و بعد از یک مدت رفته‌اند. کما اینکه سیستم کمونیسم شوروی هم کنار رفت. سیستمی که این‌قدر خشک بود و اصلاً راه را برای مالکیت خصوصی باز نکرد و این باعث ناکارآمدی صنایع، کسب‌وکارها و بانک‌ها شد.



خاطرم هست که سال اول پیروزی ترامپ وقتی به آمارهایی از طریق دانشگاه برای بازاریابی دانشجو می‌خریدیم نگاه می‌کردیم می‌دیدیم که بیشترین تعداد ایجاد شغل مربوط به دو بخش صنایع غذایی و فروشگاه‌های زنجیره‌ای بود.



اما چین را می‌بینیم که همان سیستم را دارد ولی تصحیح‌شده. چین سیستم کمونیستی دارد اما مالکیت خصوصی را پذیرفته است. البته مالکیت خصوصی از نوع گروهی. شرکت هوآوی مال خود کارگران، کارمندان و مهندسانی است که آنجا کار می‌کنند. بقیه شرکت‌های بزرگ هم همین‌طور هستند.


چین خود را اصلاح کرد، ولی آمریکایی‌ها به زبان عامیانه خودمان سوزنشان گیرکرده روی همان قضیه که ما هنوز بهترینیم. البته اینجا بعد مذهبی هم نقش دارد. بعضی اقشار مذهبی آمریکا منتظر هستند که مسیح در اسرائیل ظهور کند و کل دنیا بشود یک کشور و همه مسیحی شوند.


تلاش‌هایی برای تصحیح خود می‌کنند. اما فکر نکنید کارهایی که دارند می‌کنند در درازمدت معجزه می‌کند. نمی‌کند! در کوتاه‌مدت ممکن است کمی مفید باشد.


آنا: ممکن است پیروزی دموکراتها و اهمیت دادن دولت آمریکا به اقشار به حاشیه رانده‌شده اوضاع را تغییر دهد؟


یگانه: نه نمی‌تواند. دورنمای قرن بیست و یکم بسیار متفاوت است. جو بایدن که هیچ، رونالد ریگانی را که این‌قدر کاریزماتیک بود، از قبر دربیاورند بگذارند جای ترامپ، باز نمی‌تواند کاری کند. چون این افول واقعی است. در این دنیا دیگر آمریکا نمی‌تواند هر کاری دلش بخواهد به‌تنهایی انجام دهد. این آمریکایی است که اقتصاد، سیاست و ژئوپلتیک آن با کنشگرهای بسیار متفاوتی روی کره زمین درگیر است.


مثلاً رقیب قدری به نام چین را در نظر بگیرید. چین به‌تازگی قدرت جهانی نشده است. چین تمدنی دارد که از ایران هم کهن‌تر است. در تاریخ بخوانید سلسله شانگ 3 هزار سال قبل از میلاد چه کارهایی کرده‌اند. پس از زمانی که در ایران امپراتوری آشور حاکم بود، امپراتوری هن چین بزرگ‌ترین لشگر دنیا را حرکت می‌داد. بعد هم سلسله مینگ و بعد هم برای مدت کوتاهی چینگ به مدت 500 سال موتور اقتصاد جهان بودند. یعنی امپراتوری‌های عظیم دیگر جهان مثل امپراتوری اسپانیا اقتصاد خود را با اقتصاد چین حرکت می‌دادند و موتور اقتصاد اسپانیا هم اقتصاد چین بود. چینی‌ها دیروز از زیر سبد بیرون نیامده‌اند!


آمریکا قدرت رقابت ندارد


آنا: پس به این ترتیب، آمریکا قدرت رقابت واقعی با اقتصادهای برتر جهان را ندارد.


یگانه: بله. همان‌طور که گفتم دست‌وبالشان محدود و فوق‌العاده بسته است. دیگر نمی‌توانند با این کارها خود را سرپا نشان دهند. شما می‌توانید با خدماتی که هند و بنگلادش دارند ارائه می‌دهند رقابت کنید؟ شما می‌توانید با کالاهایی که چین و بقیه ارائه می‌کنند رقابت کنید؟


علاوه بر چین، کنشگرهای دیگری به وجود آمده‌اند. الآن دنیا دیگر از اینکه آمریکا بزرگ‌ترین است عبور کرده است. اکنون در دوره پساجهانی شدن به سر می‌بریم که کشورهای دنیا اقتصاد خود را با پیمان‌های دوجانبه و چندجانبه می‌گردانند. دوره اقتصاد آزاد و تجارت آزاد دیگر گذشت. اصلاً خود آمریکا با اعمال تعرفه بر واردات و خارج شدن از پیمان تجاری اقیانوس آرام (Trans-Pacific Partnership) فاتحه‌اش را خواند! آمریکا گفت ژاپنی که می‌آیی و ماشینت را به من می‌فروشی، 25 درصد باید تعرفه بدهی. قیمت ماشین در آمریکا بالا کشید. چینی که به من فولاد می‌فروشی، 25 درصد باید تعرفه بدهی. قیمت ماشین باز دوباره در آمریکا بالا کشید.


اکنون پیمان‌های دوجانبه و چندجانبه آینده دنیا هستند. ظرفیت‌های آمریکا را هم در اصل همین پیمان‌ها شکل می‌دهند. در شرایط فعلی با آمریکایی مواجهیم که قدرت رقابت در تولید کالا و ارائه خدمات را ازدست‌داده است. الآن در خدمات وب و پشتیبانی مشتری، هندی‌ها غول دنیا هستند. در تولید کالا چینی‌ها غول شده‌اند. بقیه هم هستند. مثلاً تولید منسوجات بنگلادش و پاکستان در حال سبقت گرفتن از خود هند است.


دو مثال برای شما بزنم. یکی پیمان اوراسیا که الآن روسیه، قزاقستان، ارمنستان و ... عضو آن هستند و ایران هم به‌عنوان عضو ناظر به این پیمان پیوسته است. یک پیمان دیگر داریم به نام پیمان بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی. 50 درصد کل GDP دنیا در جیب این کشورهاست. هند سومین قدرت خرید دنیا و پنجمین اقتصاد بزرگ را دارد. می‌گویند سال دیگر دو پله صعود می‌کند. شما الآن با این دنیا مواجه هستید.



پس بنابراین یک مقدار برای این صحبت‌ها که ما باید با آمریکا توافق کنیم دیر شده است. آمریکا خودش در سرازیری افتاده است. آمریکا قدرت رقابت را ازدست‌داده و باید تعرفه وضع کند. وقتی شما تعرفه وضع می‌کنید، طرف مقابل هم تعرفه وضع می‌کند و این روند موجب می‌شود شغل‌ها از آمریکا خارج شوند.


شما کمپانی هارلی دیویدسون را در نظر بگیرید که افتخار موتورسازی آمریکاست. یعنی یکی از چیزهایی که آمریکایی‌های ملی‌گرا به آن می‌نازند این است که سوار موتورهای یوغور هارلی دیویدسون بشوند و یک پرچم آمریکا هم دنبال موتورشان تکان بدهند. خب این شرکت علناً اعلام کرده ما می‌رویم چین، چون صرف نمی‌کند اینجا موتور بسازیم.


شرکت تسلا هم آمده حساب‌کتاب کرده گفته من فولادم را باید از چین وارد کنم، مشتریان من هم که بعد از آمریکا در چین مستقر هستند. تسلا مشتری اروپایی ندارد. اروپا‌یی‌ها همه دنبال ماشین‌های برقی کم‌مصرف ارزان هستند که بتوانند در کوچه پارک کنند. فقط چینی‌ها که جیب پرپول دارند می‌توانند تسلا بخرند. تسلا گفت ما در چین با فولاد چینی تولید می‌کنیم و 25 درصد تعرفه را نمی‌دهیم و همان‌جا هم ماشین را می‌فروشیم و صادرات هم می‌کنیم.


شما ببینید هوآوی فناوری 5G را تولید می‌کند و آمریکا که نمی‌تواند رقابت کند این شرکت را تحریم می‌کند. تیک‌تاک می‌آید و کم‌کم اینستاگرام را اوت می‌کند. آمریکا تهدید می‌کند که تیک‌تاک یا از آمریکا برود یا سهام خود را به یک شرکت آمریکایی بفروشد.




بیشتر بخوانید:


استاد دانشگاه سانتا مونیکای آمریکا در گفتگو با آنا: بحث اصلی در رقابت بین ترامپ و بایدن اثبات توانایی برای انجام امور روزمره است!/حاکمیت دیکتاتوری ۲ حزبی در آمریکا




آمریکا سیاست بین‌المللی خود را بر اساس آن چیزی که ما به‌عنوان استعمار یا امپریالیسم نوین از آن یاد می‌کنیم بنا کرد. امپریالیسم می‌آمد چپاول می‌کرد و غارت می‌کرد و می‌رفت. امپریالیسم نوین می‌آید دولت‌ها را هم عوض می‌کند، مثلاً پینوشه را در شیلی می‌گذارد یا زاهدی را در ایران می‌گذارد.


آلترناتیو، چین است. چین می‌گوید ما با همه می‌بندیم و به هیچ‌کس هم نمی‌چسبیم. الآن کشوری در آفریقا پیدا نمی‌کنید یا به‌ندرت پیدا می‌کنید که چین زیر 2 میلیارد دلار در آن سرمایه‌گذاری کرده باشد. با همه آفریقایی‌ها هم می‌بندد. در اروپا رقابت هست که چه کشوری بیشتر با چین ببندد. آخرین کشور اروپایی که پیمان بلندمدت تجاری با چین امضا کرد، ایتالیا بود. دلیل این است که بنادر اصلی جنوب اروپا به‌جز اسپانیا در ایتالیا واقع هستند. ایتالیایی‌ها واقعاً تاجرهای خیلی خوبی در اروپا هستند. ایتالیایی‌ها از بلژیکی‌ها و بقیه کشورهایی که در شمال اروپا هستند باج گرفتند و گفتند اگر بندرهای ما را می‌خواهید که کالاهای چینی وارد کنید باید دَمِ ما را هم ببینید! قرارداد ایتالیا طوری بود که صدای بلژیک و انگلیس درآمد که می‌گفتند چرا با چین این‌جوری قرارداد می‌بندید؟


اینجا رقابت وجود دارد و هرکسی می‌خواهد بیشتر به چین بچسبد. این به ضرر یکسری کشورها هم هست. مثلاً ایران با توجه به موقعیت ژئوپلتیک خود اگر قرارداد با چین داشته باشد تل‌آویو، ریاض و واشنگتن شاکی می‌شوند. پس بنابراین وظیفه این‌ها و عمله‌های رسانه‌ای آن‌ها در ایران اینترنشنال و من وتو است که هر پیمان تجاری درازمدت بین ایران و چین را بکوبند. نه ترکیه موقعیت ایران را دارد، نه پاکستان. بندر گوآدر را هرچقدر هم بسازید، باز بندرعباس ایران نمی‌شود، چون ما خط آهن و موقعیت مناسب و ... داریم.


آنا: پس شما معتقدید افول آمریکا یک واقعیت است.


یگانه: افول یک مسئله نسبی است نه مطلق. افول نسبت به چه؟ و نسبت به چه کشورهایی؟ آمریکایی که سال‌های سال یک بیمارستان نساخته، یک متر اتوبان نکشیده و یک فرودگاه درست‌وحسابی نساخته را مقایسه کنید با چینی که هرروز پروژه‌های عظیم افتتاح می‌کند که برق از سر انسان می‌پراند! حالا راه دور نرویم. جمهوری اسلامی که 40 سال پیش بعد از قضیه سفارت آمریکا تحت تحریم قرار گرفت، الآن در چه وضعیتی است؟ تولید هنوز جریان دارد و باسیاست‌هایی که اتخاذ کردیم توانسته‌ایم الحمدلله تحریم‌ها را مدیریت کنیم. این تحریم‌ها روی ونزوئلا هم هست. آن‌ها به چه وضعیتی دچار شدند؟ چون اقتصاد خام‌فروشی داشتند.



الآن متوجه می‌شویم چقدر آن شعارهای خودکفایی اول انقلاب ارزش داشت. من و امثال من که از خارج می‌آییم بهتر می‌بینیم.



الآن صادرکننده سیمان هستیم. بنزینی را که زمانی به خاطر آن دستمان مثل گدا دراز بود، الآن صادر می‌کنیم. برقی را که نیازمند آن بودیم، الآن صادر می‌کنیم. این یعنی یک جمهوری اسلامی ایرانی که 40 سال تحت تحریم است، تا این حد محکم ایستاده و محصولات مختلف را صادر می‌کند. نفت‌کش ما را انگلیس در تنگه جبل‌الطارق می‌گیرد، نفت‌کش آن‌ها را ما در اینجا می‌گیریم و تا جریمه‌اش را ندهند آزاد نمی‌کنیم. اقتدار یعنی چه؟



تحریم‌های فلج‌کننده را سال 2011 اوباما وضع کرد. یعنی تحریم‌هایی که ترامپ با آن امضای خرچنگ‌قورباغه برگرداند همان تحریم‌هایی بودند که سال 2011 اوباما گذاشته بود. انتظار ترامپ این بود که ایران خرد شود و بعد با کارت ایران در انتخابات بازی کند و بگوید که این‌ها راضی به مذاکره شدند. اما این به دلیل همان خودکفایی اتفاق نیفتاد.


یعنی کشوری که شما تمام توان خود را گذاشته‌اید پایین برود، بالا آمده و پایین نرفته است. برای شما چه اتفاقی افتاد؟ شما که به قول خودتان قطب صنعت و تکنولوژی دنیا و رهبر جهان آزاد هستید، درجا می‌زنید. پس افول را می‌توان این‌طور هم تعبیر کرد که شما در جای خودتان ایستاده‌اید، اما دیگرانی هستند که دارند بالا می‌روند.


قدرت عجیب لابی‌ها


آنا: در بحران کرونا هیچ‌کس باورش نمیشد که نظام سلامت آمریکا و اروپای غربی این‌قدر ضعیف باشد و بالعکس کشورهایی مثل ایران و ترکیه مجهزتر باشند. چرا کشورهایی که در دو دهه گذشته در اوج درآمدزایی بودند، با درآمدهای بالای مالیاتی به سمت تقویت خدمات عمومی نرفته‌اند؟


یگانه: حتی در نظام‌های سرمایه‌داری مثل آمریکا و انگلیس هم که ادعا می‌کنند همه‌چیز بر اساس قوانین اولیه بازار است، هیچ تغییر اقتصادی صورت نمی‌گیرد مگر اینکه اراده سیاسی پشت آن باشد. اراده سیاسی پیش‌فرض هرگونه تغییر اقتصادی است، ازجمله در نظام سلامت.


آمریکا گران‌ترین هزینه درمان دنیا را دارد. اگر خواستید من صورت‌حساب پزشکی خودم را به شما نشان می‌دهم که ببینید هزینه MRI و آزمایش خون و ... چقدر است.


اراده سیاسی چگونه شکل می‌گیرد؟ رأی‌دهنده می‌آید و رأی می‌دهد. حالا شما باید روی مغز رأی‌دهنده کار کنید. مثلاً حزب جمهوری‌خواه یکی از چیزهایی که به مردم قبولانده این است که سوسیالیسم یعنی بی‌خدایی. اگر مالیات را افزایش دهیم و بعد این مالیات را بین مردم تقسیم کنیم سیستم ما می‌شود مثل کمونیست‌های بی‌خدا. این می‌شود که دولت پول نمی‌دهد مردم با هزینه کمتری به کالج بروند و با هزینه کمتری درمان شوند. رأی‌دهنده می‌گوید من به ترامپ رأی دهم که اینجا خدای‌نکرده بی‌خدایی نشود!


شما یا باید در آمریکا زندگی کنید تا این‌ها را خوب لمس کنید یا از بیرون بدون هیچ حب و بغضی به این قضیه نگاه کنید که این موضوعات را متوجه شوید. چون این مسائل هیچ‌وقت در تلویزیون‌های فارسی‌زبان شنیده نمی‌شود.


در آمریکا کمپانی‌های بیمه و سلامت لابی‌های قدرتمندی دارند. کمپانی‌های دارویی بسیار قدرتمند هستند. می‌آیند یک دارویی را تولید می‌کنند، ثبت می‌کنند، حق انحصاری را می‌گیرند و شما دیگر جرئت نمی‌کنی آن را وارد کنی یا آنجا بسازی. اگر این کار را بکنید از شما شکایت می‌کنند و باید چند میلیارد دلار جریمه بدهید. چون حق انحصاری فلان دارو برای آن‌هاست.


یک مثال ساده برای شما بزنم. یک قطره آنتی‌بیوتیک چشمی چند میلی‌گرمی را چند وقت پیش 141 دلار خریدم. رسیدش را هم دارم.


آنا: در ایران 15 هزار تومن است، با نرخ دلار آزاد حدود 75 سنت!


یگانه: خب چرا؟ شما فکر می‌کنید هزینه تولید این یک دلار هم می‌شود؟ نه! پس بنابراین کمپانی که دارد این را می‌سازد.


آنا: پس داروهای خاص چه قیمتی دارند؟ یعنی آنجا مریض شدی باید بمیری؟!


یگانه: همین است! یا باید پول داشته باشید یا بمیرید. انتخاب دیگری آن وسط وجود ندارد. حالا طرفی که این‌قدر پول درمی‌آورد پایش می‌ایستد! لابی می‌کند! برای لابی خود در کنگره خرج می‌کند تا قوانینی تصویب بشوند که روند سوددهی ادامه داشته باشد.



وقتی یک صنعت سودده است، پایش می‌ایستید. بنابراین شما اراده سیاسی را با لابی‌گری شکل می‌دهید. نظام سلامت همین‌جوری دارد لابی‌گری می‌کند. لابی‌های دیگر مثل لابی‌های سلاح هم هستند که این‌ها اساساً جنگ راه می‌اندازند چون سود در آن است. آمریکایی‌ها متخصص ساختن سلاح‌های زیبا، کم‌دوام و غیردقیق هستند. برعکس روس‌ها که سلاح‌های بسیار زشت، بسیار دقیق و بادوام تولید می‌کنند. خب این هم یک صنعت است.


آنا: این عدم هزینه برای خدمات عمومی می‌تواند ریشه در توهم یکهتاز بودن و بیرقیب بودن داشته باشد؟ به‌خصوص بعد از فروپاشی شوروی این‌ها رقیبی در دنیا برای خود نمیبینند که بخواهند مردم را راضی نگه دارد و چهره خوبی از خود نشان بدهد. یعنی عدم رشد خدمات عمومی در اروپای غربی و آمریکا ممکن است تا حدی ثمره آن احساس بی‌رقیب بودن باشد.


یگانه: همین‌طور است. این مسئله ایدئولوژیک هم هست. یعنی همه‌چیز هم محاسبه نیست. آنجا بچه‌ای که به دنیا می‌آید در سرش این موضوع نقش می‌بندد که ما شماره یک هستیم. از آن کارتون باب اسفنجی که به خورد او می‌دهند تا آن کارتون میکی ماوس و ... این را در ذهن می‌نشانند. کمپانی والت دیزنی ذهن بچه‌ها را این‌طور شکل می‌دهد که شما برترین و بالاترین هستید. نگاه نکنید به این خیابان‌های درب‌وداغان که مرتب ماشین شما در چاله‌وچوله می‌افتد. هنوز شما شماره یک هستید!


این قسمت ایدئولوژیک قضیه است. قسمت منفعت مالی و نقش لابی را هم اصلاً دست‌کم نگیرید.


احتمال فروپاشی اقتصادی


آنا: با توجه به شرایطی که توصیف کردید، این احتمال وجود دارد که یک بحران بزرگ اقتصادی اتفاق بیفتد؟ چیزی شبیه بحران سال 1999 یا بحران سال 2008 و بدتر از آن‌ها؟


یگانه: اوضاع بدتر است. بحران اقتصادی که الآن گریبان‌گیر آمریکاست بدتر از آن رکود عظیمی است که بین 1929 تا 1939 اتفاق افتاد. آن موقع یک آمریکایی بود که تازه رو به بالا رفتن بود. یک موقعیت عالی پیدا شد به نام جنگ جهانی دوم. اینجا آمریکا با 400 هزار کشته جنگ را تمام کرد. روسیه 20 میلیون کشته داد. فرانسه چند میلیون کشته داد. آمریکایی‌ها طرح مارشال را پیاده کردند و در کشورهای اروپایی سرمایه‌گذاری کردند. هنوز که هنوز است دولت‌های اروپایی در جیب آمریکا هستند. الآن آمریکا چگونه می‌خواهد این کارها را بکند؟ این سیستم چگونه می‌خواهد خود را ترمیم کند؟! ما که نمی‌توانیم بنشینیم یک‌گوشه بگوییم آمریکا شماره یک دنیاست. آمریکا الآن آن ابزارها را در اختیار ندارد.


انتهای پیام/4106/4153/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر