صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تندیس‌های غریبه از چهره‌های آشنا/4 | حمید شانس در گفتگو با آنا عنوان کرد؛

پرتره مشاهیر جای آزمایش و آموزش نیست/ تندیس شهدای ساخت «چین» را درک نمی‌کنم!

یک هنرمند مجسمه‌‌ساز عنوان کرد که ساخت تندیس‌ مشاهیر جای آزمایش و آموزش به جوانان نیست.
کد خبر : 505518

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - سید مرتضی حسینی؛ در سال‌های اخیر، برخی تندیس‌ها و مجسمه‌هایی که از چهره‌ها و مشاهیر ساخته‌شده هیچ شباهت خاصی با چهره صاحبان آن ندارد.


آسیب‌شناسی این روند یکی از موضوعاتی است که گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا در قالب یک پرونده به آن خواهد پرداخت. در قسمت اول این پرونده و در قالب یک گزارش، به این موضوع پرداخته شد. در قسمت دوم نیز نمونه‌هایی از این موارد به صورت یک گزارش تصویری مختصر ارائه گردید. «روح‌الله شمسی زاده» از هنرمندان مجسمه‌ساز نیز در گفتگویی با اشاره به این که مجسمه‌سازی در ایران به مرحله فاجعه رسیده است، عنوان کرد که شهرداری‌ها نباید در حوزه مجسمه‌سازی هم مجری و هم سیاستگذار باشند.


در چهارمین قسمت از این پرونده، نظر یکی دیگر از هنرمندان رشته مجسمه‌سازی را دراین‌باره جویا شده‌ایم. 


حمید شانس متولد 1334 کرمان و فارغ‌التحصیل رشته مجسمه‌سازی از دانشکده هنرهای تزئینی در سال 1359 است. او عضو هیئت مدیره انجمن مجسمه‌سازان ایران در سال‌های 69-1367 است.


این مجسمه‌ساز در نمایشگاه‌های داخلی و خارجی و دوسالانه‌های مجسمه‌سازی نیز فعالیت مستمری داشته است.



حمید شانس در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا گفت: مجسمه‌سازی که قرار است روی پرتره مشاهیر کار کند باید از مجموعه‌ای از دانش‌ها برخوردار باشد. آناتومی را بشناسند،کار فیگوراتیو بلد باشد، شخصیت‌پردازی بداند و با مجسمه‌سازی محیطی و شهری نیز آشنا باشد.


 سفارش پرتره مشاهیر موضوع حساسی است


وی اظهار کرد: در هر جای دنیا که بخواهند کاری را در حوزه مشاهیر سفارش دهند، حتماً پیشینه مجمسه‌ساز را در نظر می‌گیرند. شیوه‌های متنوعی برای سفارش کار وجود دارد؛ از سفارش دادن به یک شخص معین تا فراخوان خاص و فراخوان عام. گاهی می‌خواهیم یک اثر ملی داشته باشیم طبیعتاً به هر کسی سفارش نمی‌دهید.گاهی یک کاری هست که جنبه‌های بدیع در آن زیادتر است، معمولاً فراخوان منتشر می‌شود تا نوآوری‌های جریان مجسمه‌سازی هم در آثار منعکس شود.



ساخت تندیس مشاهیر، علاوه بر تخصص و مهارت، بینش هم می‌خواهد



این هنرمند مجسمه‌ساز در ادامه افزود: معمولاً در مجسمه‌هایی که قرار است با محوریت مفاخر و مشاهیر ساخته شود باید یک سری اصول رعایت شود که این اصول، شیوه سفارش را خواه‌ناخواه محدود خواهند کرد. شباهت و شخصیت‌پردازی دو اصل مهم در این حوزه است.


شخصیت‌پردازی درست،عنصر مهم در ساخت تندیس مفاخر


شانس عنوان کرد: شخصیت‌پردازی جنبه اصلی اثر را شکل می‌دهد بنابراین مجسمه‌ساز باید درک کافی از شخصیت فرد مشهور داشته باشد. هر هنرمندی در حد درک خودش از یک شخصیت مجسمه می‌سازد. یعنی یک ژست، فیگور و حالتی در ذهن هنرمند تثبیت می شود و برمبنای آن، مجسمه را می‌سازد. این به میزان توان ذهنی ما از موضوع و آن فرد مشهور باز می‌گردد.


وی تصریح کرد: بنابراین، از آنجایی که مجسمه مشاهیر باید کیفیت مناسبی داشته باشد تا بتوان آن را در محیط‌های عمومی و محل رفت و آمد مردم قرار داد، نمی‌توان ساخت آن را به هر کسی سفارش داد.



تندیس شهدا با طعم و رنگ و بوی چینی!


شانس افزود: چند سال قبل، سفارش ساخت تندیس تعدادی از شهدا را به چین داده بودند تا به صورت سری‌سازی بسازند. من از این افراد خصم چین و بیگانه‌ستیز نیستم، اما وقتی که مجسمه‌ها به ایران رسید نظر من را پرسیدند؛ گفتم شما اگر سفارش ساخت تندیس شهدا را به یک هنرمند بسیار فرهیخته و کاربلد خارجی حالا از چین یا از هرجای دیگر بدهید، نمی‌توانید خروجی مناسبی داشته باشید. چراکه او که تصوری از فرهنگ ما ندارد؛ با آموزه‌های مذهبی ما آشنا نیست و با نگاه خودش مجسمه می‌سازد، من تندیس شهید با طعم و رنگ و بوی چینی را نمی‌فهمم!


این استاد مجسمه‌سازی بیان کرد: ساخت تندیس مشاهیر، موضوع حساسی است و علاوه بر تخصص و مهارت، بینش هم می‌خواهد. این گونه آثار تلقی شهروندان از مشاهیر یک جامعه است و باید هنرمندی که آن‌ها را خلق می‌کند دارای یک هویت نسلی و اجتماعی تثبیت شده باشد.



اقتصاد مجسمه‌سازی، اقتصاد فعال و پویایی نیست



وی اظهار کرد: هنرمندی که تندیس مفاخر و مشاهیر را می‌سازد، باید از زمینه‌های تاریخی و جغرافیایی ما، از اعتقادات و ارزش‌های ما، از اشارت‌های ابرو و شیوه نگاه و آناتومی چهره ایرانیان مطلع باشد.باید با آن میراث تاریخی ژنتیک که در طول نسل‌ها در چهره ایرانیان ته‌نشین شده آشنا باشد؛ اینها همه دست به دست هم می‌دهند تا به کوچک‌ترین اتفاقات یک چهره معنی دهد.


این مجسمه‌ساز گفت: چهره‌های انسانی شبیه به هم و نزدیک هستند، اما شما می‌بینید که کار مرحوم ابوالحسن صدیقی برای فردوسی تثبیت‌شده و مورد پذیرش مردم قرار می‌گیرد. شما نمی‌توانید یک مجسمه فردوسی یا نقاشی از فردوسی قبل از استاد صدیقی پیدا کنید. به این علت که او توانسته تندیسی را بسازد که تجسم عینی فردوسی و عامل وحدت ملی ما باشد. وقتی شما به چهره تندیس فردوسی نگاه می‌کنید، باور می‌کنید که او شاهنامه را نوشته است و آن عزم و اراده، خرد، عدالت و مجموعه خصوصیاتی که شما در شاهنامه فردوسی می‌بینید در این تندیس منعکس شده است.


وی افزود: بنابراین یک اثر از مشاهیر و مفاخر برای اینکه جا بیفتد و با استقبال مواجه شود، به مجموعه جدی از شرایط زنده پویای تحول‌یابنده تاریخی نیاز دارد و ذهن هوشیاری را می‌خواهد که درکی از سفارش داشته باشد.


 آموزش مجسمه‌سازی، خُرد و حقیر تعریف شده است


شانس درباره کاهش کیفیت آثار مرتبط با پرتره مشاهیر بر عنصر «آموزش» تأکید کرد و افزود: مجسمه‌سازی در مملکت ما، خُرد، حقیر و کنترل‌شده تعریف شده است. چگونه است که ما در سال نزدیک پنج‌هزار دانشجوی نقاشی می‌گیریم، اما برای مجسمه‌سازی 70 نفر را هم به زور می‌گیریم؟! بیش از بیست سال است که ما درگیر ایجاد دوره‌های فوق لیسانس هستیم. دوره کارشناسی ما دوره بسیار مطلوب و خوبی است اما سال‌هاست امکانات دوره کارشناسی ارشد را نداریم. مگر بین ترم هشت و 9 چقدر فاصله است؟ واقعیت این است که جامعه مجسمه‌سازی کوچک و حقیر تعریف شده است.



وی عنوان کرد: در این عرصه آموزش درست نداریم، تعداد دانشجویان اندک است و شیوه کنکور و انتخاب و ارزیابی دانشجویان به گونه‌ای است که معمولاً بارزترین ذهن‌ها و مستعدترین‌ها به سمت رشته‌ای مثل مجسمه‌سازی نروند.


مجسمه‌سازی و اقتصادی که پویا نیست


این هنرمند مجسمه‌ساز افزود: اینها یک طرف قضیه است، اقتصاد مجسمه‌سازی هم به دلایل مختلف اقتصاد فعال و پویایی نیست. مجسمه‌سازی خیلی به معماری نزدیک است. گمان می‌کنم تمام گردش مالی مجسمه سازی در ایران زیر 100 میلیارد تومان باشد. در حالی که یک مهندس معمار در تهران با چند پروژه به این مبلغ می‌رسد. وقتی شما یک فعالیت هنری را از جنبه‌های اقتصادی محروم می‌کنید نمی‌توانید از آن عرصه انتظار کارهای بزرگ انتظار داشته باشید.


وی گفت: یک طرف دیگر قضیه هم سفارش‌دهنده‌ها هستند که از نگاه من در حد فاجعه است! علتش این است که سفارش‌دهندگان و کسانی که مدیریت حوزه مجسمه‌سازی کشور را در اختیار دارند، تقریباً هیچ‌گونه ذهن تعلیم‌یافته و دانشگاهی از قضیه ندارند. درک آنها از زیبایی نسبتی با فرهنگ و پیشینه ایرانیان ندارد و هالیوودی است. آن شکل از زیبایی است که از نیمه دوم قرن بیستم ظرف 50 سال گذشته برای مصرف کالایی و جنسیتی ساخته شده است. در حالی که معیار زیبایی در ایران متفاوت است.


وقتی پرتره مشاهیر بازیچه می‌شود!


شانس در ادامه اظهار کرد: بخش دیگر هم به سفارش‌دهندگان برمی‌گردد. نهادهای سفارش‌دهنده سمپوزیوم می‌گذارند برای پرتره مشاهیر؛ پرتره مشاهیر ظرف 15 روز، پرتره برای شوآف و برای این که مردم بیایند به مهارت دست هنرمند آفرین بگویند! آیا پرتره مشاهیر باید بازیچه این قضیه شود؟! آیا این‌گونه باید به بزرگان سرزمینمان احترام بگذاریم؟!



معنا و نتایج جوانگرایی در هنر متفاوت است. یک هنرمند گاهی در پنجاه سالگی به بازدهی کامل می‌رسد



وی افزود: از این بدتر، سمپوزیوم مجسمه سازی چهره‌های هنری و مشاهیر در قید حیات را با حضور هنرمندان جوان برگزار کردند. صاحبان پرتره‌ها را هم دعوت کردند؛ بعد که کیفیت کار هم خوب درنمی‌آید قبول نمی‌کنند و می‌گویند ما خواستیم به سمپوزیوم کیفیت آموزشی بدهیم! در حالی‌که جای آموزش در دانشگاه است. ما که نمی‌توانیم مفاخر کشور که معمولاً در سنین بالایی هستند را بنشانیم و بگوییم که می‌خواهیم از روی چهره شما آموزش بدهیم. مگر یک پزشک جوان می‌تواند عمل جراحی قلب را روی او آزمایش کند. باید بدانیم که پرتره مشاهیر جای آزمایش و آموزش نیست.


این استاد مجسمه‌سازی در ادامه آسیب‌شناسی کیفیت پایین مجسمه مفاخر در شهرها عنوان کرد: معمولاً سفارش‌ها در شهرداری صرفاً با چرتکه اقتصادی سنجیده می‌شود. آنها هنر میان‌مایه می‌خواهند، برای اینکه ارزان‌تر و توجیه مالی آن احتمالاً راحت‌تر است. 



 وی بیان کرد: من جوانگرایی در ورزش و اقتصاد را خیلی خوب می‌فهمم، اما هنر جایی است که باید گاهی بیست یا سی سال تجربه کنید تا ذهنیت شما تثبیت شود. اتفاقاً در ذهن هنرمندان، ذهن جوان از 50 سالگی به بعد شکل می‌گیرد. معنا و نتایج جوانگرایی در هنر متفاوت است. یک هنرمند گاهی در پنجاه سالگی به بازدهی کامل می‌رسد. باید از این دوره تا 75 یا 80 سالگی‌ استفاده کرد.


حمید شانس گفت: شهرداری‌ها باید جنبه‌های فرهنگی را در مدیریت شهری رشد دهند.ما نوعی خشونت در رفتار فرهنگی را شاهد هستیم. در این زمینه اجتماعی، آن چه‌که هنرمند خلق می‌کند و به جامعه انعکاس می‌دهد، خودش دچار آسیب است.


وی با اشاره به این که در همه جای دنیا جریان‌های تخصصی در سیاستگذاری و اجرای این‌گونه روندها نقش دارند افزود: انجمن مجسمه‌سازان سال‌هاست وجود دارد و تثبیت شده است، اما قدرت ندارد. مدیریت شهری در کشور ما اقتدارگرا است و فعالیت‌های هنری را جدی نمی‌گیرد و ما به هنر مشارکتی و تعاملی نیازمندیم. ما نیاز داریم که به جای غلبه نگاه مهندسی در شورای شهر و شهرداری افرادی از حوزه‌های جامعه‌شناسی و هنری در تصمیم‌گیری‌های شهری دخالت داشته باشند.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

برچسب ها: مجسمه مجسمه سازی
ارسال نظر