صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تندیس‌های غریبه از چهره‌های آشنا/3 | شمسی‌زاده در گفتگو با آنا عنوان کرد؛

مجسمه‌سازی به مرحله فاجعه رسیده است/ شهرداری نباید هم سیاست‌گذار و هم مجری باشد/ وقوع بحران ساخت تندیس در شهرستان‌ها!

یک استاد و هنرمند مجسمه‌ساز از وضعیت نامطلوب طراحی و اجرای تندیس مشاهیر و مفاخر در کشور می‌گوید.
کد خبر : 503518

 گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی؛ در سال‌های اخیر، برخی تندیس‌ها و مجسمه‌هایی که از چهره‌ها و مشاهیر ساخته‌شده هیچ شباهت خاصی با چهره صاحبان آن ندارد.


آسیب‌شناسی این روند یکی از موضوعاتی است که گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا در قالب یک پرونده به آن خواهد پرداخت. در قسمت اول این پرونده و در قالب یک گزارش، به این موضوع پرداخته شد. در قسمت دوم نیز نمونه‌هایی از این موارد به صورت یک گزارش تصویری مختصر ارائه گردید.


در ادامه این پرونده، نظر یکی از اساتید و هنرمندان رشته مجسمه‌سازی را دراین‌باره جویا شده‌ایم. روح‌الله شمسی‌زاده ملکی، هنرمند و مدرس رشته مجسمه‌سازی است. در سابقه کاری او علاوه بر تدریس در دانشکده هنر دانشگاه ارومیه و دانشگاه تهران، عضویت در هیئت‌مدیره انجمن مجسمه‌سازان ایران، عضویت در شهرک هنرمندان سیته پاریس (Cité internationale des art Paris)، سردبیری نشریه مجسمه، مدیر اجرایی ششمین سمپوزیوم بین‌المللی مجسمه‌سازی تهران (۱۳۹۳)، طراحی و اجرای تندیس‌ها و یادمان‌های شهری و حضور در ده‌ها نمایشگاه انفرادی و جمعی در داخل و خارج از کشور دیده می‌شود.


شمسی‌زاده در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا با تأکید بر این‌که باید مجسمه‌سازی را علاوه بر یک هنر، یک دانش در نظر گرفت افزود: موضوع ضرورت شباهت یک تندیس با نمونه واقعی آن یک بحث تخصصی است؛ اما به صورت کلی می‌توان گفت در کنار شباهت باید روحیات و هویت آن چهره فاخر هم در اثر دیده شود. 


 دقت‌نظر و تأمل، عنصر مفقوده هنرمندان امروز


وی اظهار کرد: شما اگر به موزه کارهای «اگوست رودَن»، مجسمه‌ساز مشهور فرانسوی در اواخر قرن نوزدهم بروید، خواهید دید که چیزی در حدود بیست اتود از «انوره دوبالزاک» نویسنده هموطنش طراحی کرده است. یعنی در نسخه‌های مختلف، بالزاکِ نشسته، بالزاک ایستاده، بالزاک در حال تفکر، در حال مطالعه و... را می‌بینیم که در نهایت از بین این نسخه‌های مختلف یک نمونه انتخاب می‌شود که در آن اثر روحیات درونی و شخصیت این نویسنده هم منعکس است. این نمونه به مرحله اجرا می‌رسد و تبدیل به یک مجسمه برنزی شد و در فضایی که پیش‌بینی‌شده بود قرار گرفت.



 شمسی‌زاده افزود: این یک پروسه کاملاً مشخص و حاصل دقت‌نظر و حوصله هنرمند است. چیزی که امروزه بین هنرمندان خیلی‌کم داریم. یک شتاب‌زدگی عجیب‌وغریب می‌بینیم که منجر به این اتفاقات نامطلوب می‌شود که در سطح شهرها می‌بینیم.


 تخیّل را بهانه نکنیم!


وی در پاسخ به این موضوع که برخی مجسمه‌سازان عدم شباهت اثر خود با چهره واقعی شخصیت‌ها را ناشی از دخالت دادن تخیل خود می‌دانند نیز گفت: ما در هنر و به‌صورت ویژه در مجسمه‌سازی اصلی را داریم به عنوان پاستیش (به فرانسویPastiche) که بر مبنای آن هنرمند دقیقاً آنچه را که می‌بیند در اثر خود بازنمایی می کند. یعنی درواقع یک طبیعت‌گرایی محض است. این یک مفهوم هنری پذیرفته شده است. اما در مجسمه‌سازی «شباهت» فقط یکی از مؤلفه‌ها است. بله؛ موضوع بسیار مهمی است و جایگاه خودش را دارد، اما شخصیت‌پردازی هم مهم است.



 بسیاری از تندیس‌های شهری، علاوه‌ بر این‌که شباهتی با نمونه واقعی ندارد، فاقد شخصیت‌پردازی و تخیل هنرمندانه نیز هست!



این استاد مجسمه‌سازی افزود: دست هنرمند برای این تخیّل و شخصیت‌پردازی باز است. اما این شخصیت‌پردازی، بسیار پیچیده‌ بوده و یک تیغ دولبه است. ممکن است برخی بگویند بله این اثر حاصل تخیّل و شخصیت‌پردازی من است، حالا اشکالی ندارد؛ شبیه هم نشد، نشد! اما مسئله اینجاست که شما شخصیت‌پردازی هم نکرده‌اید! یعنی علاوه بر این‌که شباهت وجود ندارد فاقد شخصیت‌پردازی و تخیل هنرمندانه نیز هست.


وی عنوان کرد: این تخیل و ذوق هنری نباید محملی برای فرار از مسئولیت و توانمندی هنری باشد.  شخصیت‌پردازی هوش و سواد هنرمند را می‌طلبد. یعنی مثلاً یک مجسمه‌ساز که می‌خواهد تندیس فردوسی را بسازد، حتماً باید با ادبیات حماسی آشنایی داشته باشد، محتوای شاهنامه را بداند و از زندگی و زمانه حکیم ابوالقاسم فردوسی مطلع باشد.


شمسی‌زاده اظهار کرد: در جریان ساخت مقبره برای برخی بزرگان ادبیات فارسی که نیاز به انتقال اجزای باقیمانده پیکر آن شخصیت بوده، زنده‌یاد «ابوالحسن صدیقی» خودش را به آن محل می‌رسانده و استخوان‌بندی چهره آن شخصیت را بررسی می‌کرده تا بعدها در طراحی مجمسه از آن بهره بگیرد.


وی تصریح کرد: یعنی این تخیّل برای طراحی چهره‌ای که از آن تصویری نداریم نیز بدون مبنا و دلبخواهی نیست، چه برسد به چهره‌های معاصر که همگان نمونه واقعی آن را دیده‌اند و در خاطر دارند.


شمسی‌زاده افزود: شما تندیس معروفی را که استاد صدیقی از سعدی طراحی کرده و مبنای همان تصاویر معروف سعدی قرار گرفته است را ببینید. رندی، آن نگاه تیزبینانه و طنز شیرین و گاه گزنده‌ای که سعدی در آثار خود دارد،در این پرتره منعکس شده است.یعنی مجسمه‌ساز کاملاً به آثار و شخصیت سعدی تسلط دارد و آن رندی صورت و چشم‌ها را از دل اشعار شیخ اجل بیرون آورده است؛


وی تأکید کرد: یک منطق پژوهشی پشت این کار وجود دارد که منجر به خلق اثر می‌شود. یک برداشت تخیلی ساده نیست و به پژوهش و مطالعه درباره پیشینه آن نیاز دارد تا بتوان از دل آن یک پرتره خوب را بیرون آورد. برای همین است که بین مجسمه خیام، سعدی و فردوسی این همه تفاوت می‌بینیم. چون بر اساس آن کاراکتر و شخصیت این مجسمه ساخته شده و ارجاعاتی به زمینه های تاریخی و شخصیتی دارد.


مجسمه‌ها، نگین انگشتر شهر هستند


این مجسمه‌ساز ادامه داد: علاوه بر این، نامرغوب بودن مواد اولیه یا محدودیت زمان و عجله نهاد سفارش‌دهنده هم در نهایت یک توجیه است. همه چیز باید سر جای خودش باشد. همانطور که گفتم، مجسمه‌سازی یک دانش است و استفاده از مواد اولیه هم ضوابط و اصول علمی خود را دارد. این که مجسمه در فضای داخلی قرار می‌گیرد یا محیط بیرونی، مخاطبان عمده آن چه کسانی هستند، شرایط آب و هوایی و دمای محیط و این که اصولاً شما اثر را برای چه مدت زمانی خلق کرده‌اید در این قضیه تأثیرگذار است.


وی گفت: بار معنایی و شخصیتی یک اثر از جنس برنز یا سنگ با یک اثر فایبرگلاس کاملاً متفاوت است. مثل این است که نگین یک انگشتر از پلاستیک فشرده باشد یا یاقوت و زمرد. مجسمه هم نگین یک شهر است و با توجه به مواردی که در بالا اشاره کردم باید مواد اولیه مناسب برای آن استفاده شود.



شمسی‌زاده افزود: این‌ها ملزوماتی است که باید در نظر گرفته شود؛ گاهی صرفاً می‌خواهیم یک کاری را یک‌ماهه نمایش دهیم و اصلاً کار در خودش خراب شود. در مقابل، مجسمه میدان فردوسی را داریم که بیش از شصت سال قدمت دارد. جنس مجسمه‌های میدان «حُر» استاد رحیم‌زاده ارژنگ بتنی است، اما حدود هشتاد سال است که با همان هیبت و کیفیت پابرجاست؛ چون شناخت هنرمند از مواد اولیه و کارکرد اثر درست بوده در مقابل ده‌ها مجسمه بتنی را هم در همین شهر می‌بینیم که کیفیت بسیار پایینی دارند و به مجسمه‌های جاده مخصوصی معروف‌اند!


 مسئله‌ای به نام نهاد متولی برای مجسمه‌سازی


وی با اشاره به ضرورت وجود یک نهاد متمرکز و تخصصی برای تأیید و نظارت بر ساخت مجسمه‌ها و به‌ویژه تندیس مشاهیر افزود: در دوره پهلوی اول، سازمانی به نام انجمن مفاخر و آثار ملی تأسیس شد که تا سال‌ها متولی این امر بود. علاوه بر مجسمه‌سازی، بحث ساخت بناهای یادبود و مقبره برای مشاهیر فرهنگی و تاریخی هم مطرح شد. آثاری که استادانی همچون «هوشنگ سیحون» در حوزه معماری و «ابوالحسن‌خان صدیقی» از خود به جا گذاشتند مربوط به همین دوره است؛ مجسمه‌هایی به ابوالحسن‌خان صدیقی به عنوان شاگرد خلف کمال‌الملک سفارش داده می‌شد و ایشان هم با  توانمندی فوق‌العاده‌ای که داشتند آثار ماندگاری را خلق کردند که نمونه‌های آن را در سراسر کشور می‌بینیم.



مسئله ما فقط شهر تهران نیست و بحران اصلی مجسمه‌سازی در شهرستان‌ها رخ داده است



این استاد مجسمه‌سازی عنوان کرد: بنابراین، اتفاقی که در آن دوره افتاد، بر مبنای سفارش به یک استاد ماهر و شناخته‌شده بود.در سال‌های پس از آن و به‌ویژه پس از انقلاب، هم تقاضا برای این‌گونه آثار زیاد می‌شود و هم تعداد فارغ‌التحصیلان و هنرمندان به‌شدت افزایش می‌یابد،کارها بیشتر به سمت فراخوان‌های عمومی و مسابقه‌ای می رود.



                                                                    زنده‌یاد ابوالحسن صدیقی


وی افزود: از سوی دیگر، نقش انجمن آثار و مفاخر ملی هم کاملاً کم‌رنگ شده و سازمان زیباسازی در شهرداری‌ها متولی این موضوع می‌شوند. در حالی که شهرداری‌ها باید فقط مجری و تسهیل‌کننده مجسمه‌سازی شهری باشند و نه سیاست‌گذار. در اواسط دهه هفتاد، آیین‌نامه‌ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و مقرر شد کمیسیونی به‌عنوان نهاد تصمیم‌گیرنده برای تدوین ضوابط طراحی، ساخت و نصب آثار تجسمی در شهرها تشکیل شود.


شمسی‌زاده گفت: در این کمیسیون مقرر شده بود که نماینده شهرداری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و نماینده جامعه دانشگاهی کشور و انجمن آثار و مفاخر باشند، اما این مصوبه هیچ‌گاه اجرایی نشد. درنتیجه، شهرداری‌ها هم تصمیم‌گیرنده، هم سیاست‌گذار و هم مجری شدند. بخشی از این آشفتگی که شاهدش هستیم هم به همین خاطر رخ داده است. چون نهاد ناظری به صورت جدی در این بخش وجود ندارد که بر کار سازمان زیباسازی شهرداری نظارت کند و بگوید این کاری که شما انجام داده‌اید درست یا غلط است.


انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز را جدی بگیریم


این هنرمند مجسمه‌ساز در ادامه عنوان کرد: انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران یک نهاد مستقل و تخصصی در حوزه مجسمه‌سازی است. این انجمن حدود ششصد عضو از بین هنرمندان مجسمه‌ساز دارد، اما متأسفانه در هیچکدام از تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها نقشی برای آن در نظر گرفته نشده است. سازمان زیباسازی شهرداری به صورت موردی از این انجمن مشورت خواسته است، اما این موضوع هیچ‌گاه به صورت یک رویه قانونی درنیامده است.



 مجسمه‌سازی که می‌خواهد تندیس فردوسی را بسازد، حتماً باید با ادبیات حماسی، محتوای شاهنامه و زندگی و زمانه حکیم ابوالقاسم فردوسی آشنا باشد



وی افزود: همکاری‌ها، موردی و معمولاً در سطح تعارف بوده‌اند. همکاران من در هیئت‌مدیره در ادوار مختلف تلاش کردند تا این قضیه را جا بیندازند که اگر می‌خواهید کاری را نصب کنید، حتماً مشاوره‌ای از انجمن بگیرید. انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران از سوی شهرداری به‌عنوان یک شخصیت حقوقی تأثیرگذار در نظر گرفته نمی‌شود؛ درصورتی‌که هر وقت مشورت صورت گرفته، نتیجه مثبتی داشته است. چون این انجمن از ظرفیت‌ها و ظرافت‌های مجسمه‌سازی ایران آگاه است و می‌تواند علاوه بر پیگیری مشکلات صنفی و معیشتی هنرمندان، نهاد سیاستگذار برای طراحی و ساخت تندیس های شهری باشد، اما جایگاه حقوقی آن تعریف نشده است.


شمسی‌زاده گفت: متأسفانه از مجسمه‌سازی حمایت لازم صورت نمی‌گیرد. نهادی که به صورت صنفی به دنبال پیگیری منافع و شخصیت اجتماعی هنرمندان این حرفه باشد را نداریم. در این شرایط سخت اقتصادی، ما فارغ‌التحصیلانی را داریم که به این هنر به‌عنوان منبع معیشت و یک حرفه ‌نگاه می‌کنند اما حمایتی از آنها نمی‌شود. این آسیب بزرگی است و بخشی از این آشفتگی‌ها نیز به صورت غیرمستقیم به این موضوع بازمی‌گردد.


آثار غیراستاندارد و بحران مجسمه سازی در شهرستان‌ها


وی افزود: راستش، مسئله ما فقط شهر تهران نیست و بحران اصلی ما در شهرستان‌ها رخ داده است. بارها اتفاق افتاده که شهردار یا شورای شهر در این مناطق بدون کمترین شناختی نسبت به دانش مجسمه‌سازی، سیاست‌گذار و مجری می‌شوند و خودشان تصمیم می‌گیرند؛ سپس یک هنرمند محلی را انتخاب می‌کنند؛ آن فرد هم بدون درنظرگرفتن استانداردهای لازم کار را می‌سازد. مجسمه در شهر نصب می‌شود و آن اتفاقات عجیب و غریب می‌افتد که نمونه‌اش را در این چند سال در اخبار و فضای مجازی دیده‌ایم.


این استاد مجسمه‌سازی اضافه کرد: البته وضعیت شهر تهران باز خیلی بهتر است و سازمان زیباسازی شهرداری تهران در دوره‌های مختلف تلاش‌های خوبی در این حوزه داشته است. این اواخر عمارت عین‌الدوله به‌عنوان مرکز فعالیت‌های مجسمه‌سازی تهران انتخاب شد تا فعالیت هنرمندان به‌صورت تخصصی در آنجا دنبال شود. سمپوزیوم‌های پرتره و مجسمه‌سازی برگزار می‌شود و حداقل در پایتخت ضوابطی در این حوزه وجود دارد؛ اما مسئله ما بیشتر در شهرستان‌هاست و آن هم به همان نهاد  سیاست‌گذار در حوزه مجسمه‌سازی باز می‌گردد.


شمسی‌زاده اظهار کرد: ببینید، در کشور ما هر روستایی که می‌خواهد تبدیل به بخش شود یا  یک بخش که می‌خواهد تبدیل به شهرستان شود، اولین کاری که می‌کنند یک میدان درست می‌کنند و یک مجسمه وسط آن می‌گذارند. چرا؟ چون مجسمه،  نماد بیرونی مدنیت  و آن هویت و پیشینه آن منطقه است که پیش چشم مخاطبان قرار می‌گیرد.


وی افزود: پس این نیاز طبیعی آن روستا یا شهر کوچک است؛ اما چون دانش این قضیه وجود ندارد و سازمان متولی آن هم به درستی انتخاب نشده خروجی‌ آن کارهای بی‌کیفیتی می‌شود. در نهایت شاهد آثاری می‌شویم که اساساً هم به هنر مجسمه‌سازی ضربه زده و هم به شأن و فرهنگ آن منطقه آسیب می‌زند. معمولاً در این موارد مناسبات حرفه‌ای سفارش، اجرا و جانمایی اثر هم در آن رعایت نمی‌شود.


این هنرمند مجسمه‌ساز گفت: باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی یک نظام صحیح تصمیم‌گیری طراحی شود تا بتواند این فاجعه را حل کند چون مجسمه‌سازی ما واقعاً در برخی شهرها  و حتی  در برخی موارد در تهران به مرز فاجعه رسیده‌ایم و نباید پیامدهای منفی آن را دست‌کم گرفت.



 مجسمه‌ها رسانه شهری هستند


شمسی‌زاده عنوان کرد: اگر انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز در کنار شهرداری‌ها و با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی این موضوع شود می‌توان یک شبکه را طراحی کرد که در همه جای کشور امکان دسترسی به کارشناسان و هنرمندان این رشته فراهم باشد.


وی عنوان کرد: مجسمه‌سازی در پویایی شهرسازی نقش مهمی دارد. مجسمه‌سازی فقط یک شکل فیگوراتیو نیست؛ درک درست کنار هم قرار گرفتن عناصر شهری است؛ یک رسانه مهم شهری است که متأسفانه با یک نگاه تنگ‌نظرانه و حداقلی آن را محدود کرده‌ایم.



مجسمه نماد بیرونی مدنیت و هویت و پیشینه یک منطقه است که پیش چشم مخاطبان قرار می‌گیرد.



شمسی‌زاده اظهار کرد: باید هر مجسمه‌ای که ساخته می‌شود از فیلترهای تخصصی خودش عبور کند؛ همان‌طور که برای ساخت یک فیلم یا نگارش یک کتاب حساسیت داریم، باید برای تندیس‌هایی که از مفاخر و مشاهیر ساخته می شود هم این حساسیت وجود داشته باشد. یک مجسمه سال‌ها در منظر دید همه مردم با شرایط سنی و دیدگاه های فکری متفاوت قرار می گیرد و درنتیجه گاهی تأثیر آن از یک فیلم یا کتاب هم بیشتر می‌شود.


وی تصریح کرد: اگر این اثر مناسب نباشد، سلیقه  بصری و ذائقه زیبایی‌شناسی مردم را تنزل می‌دهد. مجسمه‌سازی یک محصول طولانی‌مدت فرهنگی است که مثل سرُم ذره‌ذره به کالبد جامعه تزریق می‌شود.


انتهای پیام/4104/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر