چرا روند کاهشی فرزندآوری در ایران شدید است؟/ 4 دلیل علمی برای کاهش جمعیت کشور
به گزارش خبرنگار حوزه جوانان و خانواده گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، یکی از شاخصهای اصلی موضوع جمعیت، نرخ فرزندآوری کل(TFR) است، یعنی برای آنکه مشخص شود وضعیت کیفی و کمی جمعیت یک کشور چگونه است، نرخ فرزندآوری کل سنجش بسیار تعیینکنندهای محسوب میشود. نرخ فرزندآوری کل، از تقسیم تعداد فرزندان به دنیا آمده در یک سال مشخص به همه زنان از سن 15 تا 49 سال کشور در آن سال به دست میآید.
چند سالی است که نرخ فرزندآوری کل در ایران به شدت پایین آمده است و حدود 2 دهه میشود که این عدد به زیر خط جانشینی(2.1 فرزند به ازای هر زن) رسیده است. اگر سیاستهای جمعیتی ایران تغییر نکند و با همین روند پیش برود، مطابق با پیشبینیهای بینالمللی در آیندهای نه چندان دور بحران جمعیتی در انتظار جامعه ایرانی خواهد بود.
نمودار1- نرخ باروری کل ایران
منبع: اداره جمعیت سازمان ملل متحد(UNFPA)
در نمودار مشاهده میشود که از سال 1950 تا 2015، میزان نرخ باروری کل در ایران از 6.91 به 1.75 فرزند به ازای هر زن کاهش یافته است.
همانطور که در نمودار مشخص است، از سال 1365 روند کاهشی نرخ فرزندآوری کل در ایران سرعت زیادی به خود گرفته است؛ اتفاقی که در دنیا بی سابقه بوده است.
ولی سؤال این است که چرا چنین مسئلهای با این شدت در ایران اتفاق افتاد؟
علت کاهش نرخ فرزندآوری در ایران
نرخ باروری کل در ایران از سال 1361 تا 1381 و در حدود دو دهه از رقم 6.5 به زیر نرخ جانشینی رسید. علل کلان کاهش شدید نرخ باروری کل متأسفانه هنوز به شکل تجربی و مستند بررسی نشده است. هرچند اقدامات و برنامههایی چون تصویب و اجرای قانون برنامه اول توسعه در سال 1368 و قانون تنظیم خانواده در سال 1372 به عنوان علت کاهش نرخ باروری در ایران در نظر گرفته میشوند؛ اما هیچ پژوهش تجربی تأثیر این برنامهها را ارزیابی نکرده است.
بهویژه آنکه باید توجه کرد روند کاهش نرخ باروری از سال 1362 آغاز شده بود، درحالیکه برنامه اول توسعه 6 سال بعد (1368) و قانون تنظیم خانواده 10 سال بعد (1372)، به تصویب رسید. آیا اگر این قوانین تصویب و اجرا نمیشدند این روند کاهشی متوقف میشد؟ آیا این قوانین روندی را که ازپیش آغاز شده بود، تشدید کردند؟ وانگهی همه اینها به شرط حُسن اجرای این قوانین بود که خود نیازمند بررسی است؛ بنابراین رسیدن به علل کلان واقعی کاهش نرخ باروری به شدت نیازمند پژوهشهای تجربی و مستند است.
اما در مجموع، فرضیههای علمی و تحلیلهای مهم و معنیداری در این خصوص میتوان طرح کرد که اثبات یا نفی آنها نیازمند پژوهش تجربی است:
1- فرضیه قانون:
تصویب و اجرای برخی قوانین و مقررات موجب کاهش نرخ باروری شدند.
- تصویب و اجرای قانون تنظیم خانواده از دهه هفتاد(1372)
- هدفگذاری برای کاهش نرخ باروری در برنامه اول توسعه(1368)
- اقدامات تکمیلی دولت، بهویژه مسائل مرتبط با وام بانک جهانی برای کاهش نرخ باروری از حدود سالهای 1373
2- فرضیه اقتصادی - معیشتی:
مشکلات معیشتی مانند:
- بیکاری
- تورم
- افزایش هزینه مسکن
- قطع پرداختهای اقتصادی دولت که مبتنی بر جمعیت خانوار بوده است مانند کوپن و واگذاری زمین
این اقدامات باعث شد تا والدین از آوردن فرزندان بیشتر پرهیز کنند. این مشکلات با بالا رفتن سن ازدواج، تأثیر غیرمستقیم بر نرخ زاد و ولد داشتهاند.
3- فرضیه فرهنگی:
تحولات فرهنگی، افزایش فردگرایی خودخواهانه و تغییر سبک زندگی به سمت اولویت موفقیت تحصیلی و حرفهای باعث شده تا پرورش و تربیت فرزند در قالب اولویتهای بعدی جوانان مطرح شود، بنابراین زوجهای جوان حداکثر به یک یا دو فرزند بسنده کرده یا آنکه اساساً سراغ فرزند نمیروند.
از عوارض این طرز تفکر، تأخیر در ازدواج است که خود از علّتهای مستقیم کاهش نرخ باروری است. در اولویت قرارگرفتن تحصیلات در میان دختران تأثیر بیشتری در کاهش نرخ باروری دارد.
4- فرضیه اجتماعی:
شیوه زندگی به گونهای تغییرکرده است که به والدین اجازهی داشتن فرزندان زیاد را نمیدهد. از جمله اینها افزایش اشتغال زنان است که حضور در محل کار و مشکلات آن وقت کافیبرای نگهداری از فرزندان را از آنها میگیرد.
یکی از دلایل جدی افزایش این نوع شیوهی زندگی، افزایش نرخ شهرنشینی در دهههای اخیر است. شهرنشینی برای افراد گرفتاریها و اشتغالاتی فراهم کرده که امکان داشتن فرزندان بیشتر را از افراد میگیرد. هر فرزند، علاوه بر هزینه، گرفتاری نیز دارد، یعنی والدین برای نگهداری از فرزندان به سختی میافتند. هر فرزند نیاز هایی مانند مدرسه ، پزشک، لباس ، تفریح و ... خواهد داشت.
در روستاها و شهرهای کوچک پیش از این اوقات فراغت فرزندان در کوچه و خیابان و طبیعت بود، اما اکنون باید کلاسهای ورزشی و هنری برای فرزندان مهیا کرد که به وقت و هزینه زیادی احتیاج دارد. به این ترتیب نگهداری فرزند در شهرها، نیازمند هزینه و زمان بیشتر است و بنابراین والدین فرزند کمتری میآورند.
جمعبندی
نرخ باروری در ایران از اواسط دهه 60 شمسی شروع به کاهش کرد و در کمتر از دو دهه به زیر نرخ جانشینی (2.1) رسید. این عدد همچنان کمتر از نرخ جانشینی است.
به طورکلی دلایل کلان محتمل این موضوع را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
1. قوانین و مقررات تصویب شده در دهه هفتاد
2. وضعیت اقتصادی و معیشتی
3. تغییرات فرهنگی
4. تغییرات اجتماعی. متأسفانه روی این عوامل مطالعات تجربی و مستند به اندازه کافی انجام نشده است و به همین دلیل در خصوص دلایل کاهش نرخ باروری در ایران نمیتوان با دقت و اطمینان سخن گفت. بررسی تجربی این عوامل میتواند سهم هرکدام را در کاهش باروری در ایران استخراج کرده و به سیاستگذاران کمک کند نقطه ثقل اقدامات و برنامههای خویش را تعیین کنند.
* بهزاد خلیلی
انتهای پیام/4076/
انتهای پیام/