روابط مستحکم ایران و افغانستان؛ خاری در چشمان انگلیس آمریکا و ارتجاع منطقه/داغ کردن تنور تفرقه در رسانههای معاند
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، «محمد حنیف اتمر»، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان چندی پیش به تهران سفر کرد و گفته میشود رایزنیهایی میان طرفهای افغانستانی و ایرانی در زمینه ماجرای ادعایی غرقشدن برخی مهاجران افغان در رود مرزی هریرود یا اصابت گلوله نیروی انتظامی یزد به خودروی حامل گروهی از مهاجران افغان، چپ کردن و آتش گرفتن آن مطرح شد. موضوع اختلافات بهوجودآمده که ناشی از برخی سوءتفاهمها و نیز ادعاهای واهی است، در حال رایزنی و حل شدن بود که بوقچیان غربی و رسانههای معاند همچون بیبیسی خطی خبری با محوریت بر هم زدن روابط میان ایران و افغانستان را در دستور کار خود قرار دادند.
بیشتر بخوانید:
افغانستان نظارت بیشتری بر مرزهایش انجام دهد
برای بررسی این موضوع و سایر تحولات افغانستان و روابط کشورمان با دولت کابل در عرصههای مختلف گفتگویی با سید جعفر قنادباشی، کارشناس امور بینالملل انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
آنا: در ماجرای ادعایی انداختن چندین تبعه افغان به داخل رودخانه هریرود و کشتهشدن آنها بهوسیله مرزبانان ایرانی، شاهد موجسواری رسانههایی همچون شبکه بیبیسی و شبکههای معاند برای برهم زدن روابط میان دو کشور دوست و برادر، ایران افغانستان بودیم. به نظر شما هدف غایی رسانههای معاند از اینگونه اقدامات تفرقهافکنانه و منافی صلح چیست؟
قنادباشی: اقدام رسانههای معاند در تفرقهافکنی میان ایران و افغانستان، انتشار گزارشهای متنوع و تبلیغ مداوم این خط و محور تبلیغاتی، حاصل جمعبندی کشورهای غربی، یعنی آمریکا و انگلیس، ارتجاع منطقه و برخی از طرفهای ضد ایرانی در افغانستان است. البته بیشتر انگلیسیها، آمریکاییها و ارتجاع منطقه درصدد هستند تا چنین محوری به صورت بسیار پررنگ دنبال شود و هر اتفاقی رخ دهد که بتوان از آن سوءاستفاده کرد، برای داغتر کردن تنور تبلیغات با هدف ایجاد تفرقه کلید میزنند.
آنها مترصد وقوع هرگونه حادثهای در ایران، افغانستان یا در هر جای دیگری از دنیا هستند که نشانههایی مبنی بر تفرقه میان ایران و افغانستان داشته باشد، تا آن را بزرگ و بهطور سریالی دنبال کنند. اینطور نیست که تنها موضوع مرزبانها مطرح باشد، بلکه موضوعات گوناگونی را در دستور کار قرار دادهاند و یکی از محورهای در دستور کار آنها اخبار ایجاد تفرقه بهوسیله تولید برنامه در رسانههای انگلیسی و مجموعه تیمهایی است که در اینترنت و فضای مجازی مشغول هستند.
آنا: این جمعبندی چگونه در غرب به وجود آمده است؟
قنادباشی: این موضوع به نقش بسیار تأثیرگذار و حیاتی ایران بر افغانستان و افکار عمومی این کشور بازمیگردد؛ یعنی خوشبینی بسیار جدی، دائمی و پایدار و عمیق میان افغانها نسبت به ایران وجود دارد؛ چه اینکه از سال 1358 که شوروی به افغانستان حمله کرد، حدود 3 میلیون افغان به ایران مهاجرت کردند و حدود 3 میلیون نفر یا بیشتر نیز به پاکستان کوچ کردند و آواره این کشور شدند. مهاجران افغان که ابتدای جنگ در سال 1358 وارد ایران شدند، زمینههای ورود نسلهای دیگری را به کشورمان باز کردند، بهتدریج با ایرانیها اُنس گرفتند و با سفر به کشورهای دیگر متوجه شدند مهربانترین، باانصافترین و متعهدترین ملتها نسبت به افغانها مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی هستند.
گرچه متأسفانه درصد بسیار کمی از آنها در برخی از پروندههای تبهکاری، قاچاق مواد مخدر، قتلهای ناموسی و ... مشارکت داشتند، ولی دولت، قوه قضائیه و وزارت کشور بسیار مهربانانه با آنها برخورد کردهاند و لذا محبوبیتی بسیار جدی و پایدار در میان افغانها برای ایرانیها به دست آمده؛ موضوعی که نگرانی انگلستان، آمریکا و ارتجاع منطقه را که هزینههای زیادی برای ترویج وهابیت و حرکتهای ضدشیعی در افغانستان میکنند، موجب شده است. زمانی که آنها میبینند شکست خوردهاند، دلیل شکست را محبوبیت ایران در میان افغانها میبینند و لذا درصدد هستند که از سویی بر این محبوبیت سرپوش بگذارند و از سوی دیگر محبوبیت را به خشم و نفرت تبدیل کنند.
هدف بعدی آنها این است دستکم محبوبیت ایران را که میتواند زمینهساز پیوند دو کشور در عرصههای مختلف باشد، زمینههای خروج آمریکاییها را از کشور فراهم کند و زمینهساز مخالفت عمومی با گروههای تکفیری باشد، کمرنگ کنند. بنابراین طبیعی است آنها نگران باشند، زیرا ایران در عراق توانست با کنگره اربعین، خصومتی را که بر اثر جنگ هشت ساله به وجود آمده بود از میان ببرد و میان دو ملت پیوند ایجاد کند. همچنین با اتباع افغانستان حتی بیشتر از عراقیها مجالست و تبادل نظر کردند، زیرا حضورشان در ایران بیشتر بوده است. آنها در بسیاری از صنایع، کارهای عمرانی و حتی تجاری ما حضور دارند و این حضور سبب پیوندی شده است که غربیها را نگران میکند و آنها درصدد هستند تا این پیوند را از میان ببرند.
آنا: ناظران بینالمللی توافق صلح افغانستان را «توافق آمریکایی» ارزیابی میکنند و موضع جمهوری اسلامی ایران مداخله نکردن در چنین وضعیتی است و ایران تنها توافق و تحولات جاری در افغانستان را دنبال میکند. در این توافق شاهد میانجی شدن قطریها هستیم و پازل بعدی که موضوع را پیچیدهتر میکند، بیتمایلی طالبان و دولت کابل برای نشستن پشت یک میز و توافق جامع داخلی است. ارزیابی شما از تحولات داخلی افغانستان چیست؟
قنادباشی: از زوایای گوناگون میتوان به توافق میان آمریکا و طالبان نگاه کرد. اولاً آمریکاییها و طالبان به این نتیجه دست یافته بودند که توافق بعد از به بنبست رسیدن جنگ در افغانستان راهکار مناسبی است و طالبان نمیتوانست با جنگ در عرصههای سیاسی حضور داشته باشد. علاوه بر این، پیدایش داعش مشکلاتی را در افغانستان ایجاد کرد، زیرا داعش را آمریکاییها از میان نیروهای طالبانی در افغانستان به وجود آوردند؛ البته طالبانیها تحت تأثیر پاکستان هستند، یعنی سازمان اطلاعات پاکستان، زمانی که دولت پاکستان توافقی با آمریکاییها انجام دهد یا مخالفتی با مذاکرات نداشته باشد، آنها نیز با سازمان اطلاعات پاکستان همسو میشوند، لذا طالبان به این نتیجه دست یافت که شاید بتوانند با مذاکره، نتیجه عملیات نظامی را که طی چند سال انجام شده بود، تغییر دهند.
آمریکاییها نیز به این نتیجه دست یافته بودند که بهترین راهکار این است تا وارد عرصه مذاکرات با طالبان شوند، زیرا عواید زیادی برایشان داشت. نخست، اینکه چهره خود را صلحطلب جلوه میدادند و بر رویه جنگی خود در افغانستان سرپوش میگذاشتند. از سوی دیگر آمریکاییها فکر میکنند که با مذاکرات میتوانند در میان نیروهایی که در آینده افغانستان حضور دارند، نفوذ و اطلاعاتی از آنها کسب کنند.
سومین و شاید مهمترین دلیل این است که با مذاکرات شدت حملات به نیروهای آمریکایی در افغانستان کاهش مییابد. آمریکاییها بهتازگی مورد حملات متعدد طالبان قرار میگرفتند و طالبان حتی هواپیماهای حامل نظامیان آمریکایی را که قصد وارد شدن به حریم هوایی افغانستان داشت، ساقط کردند و واشنگتن ناگزیر شد وارد مذاکرات شود.
آمریکاییها میخواهند از ترفند مذاکرات برای کاهش نیروهای خود در افغانستان سود جویند. ترامپ، معتقد است لشکرکشیهای آمریکا در غرب آسیا بسیار هزینهبر است و خروج آنها از افغانستان میتواند این هزینهها را تا حد زیادی کاهش دهد، بهویژه هزینههای انسانی و مشکلاتی را که در اداره افراد اعزامی به افغانستان داشتند؛ لذا آمریکا و طالبان به این نتیجه دست یافتند که نیازمند مذاکره با یکدیگر هستند. البته زمانی که طالبان وارد مذاکرات شد، خواستار این بودند زمینه حضورشان در عرصه سیاسی و آن هم در رأس هرم قدرت افغانستان فراهم شود.
چیزی که در توافقنامه آمده، این است که آمریکاییها از طالبان تعهد گرفتند از خاک افغانستان به نیروهای آمریکایی حمله نشود. این تعهد را طالبان در توافقنامه جای داد و آمریکاییها نیز توافق کردند نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند. اما تعهد طالبان برای استفاده نکردن از خاک افغانستان برای حمله به نیروهای آمریکایی و تعهد آمریکاییها برای خروج نیروهایشان از افغانستان در چهار ماه گذشته تاکنون عملی نشده، زیرا بیاعتمادی میان دو طرف وجود دارد و آمریکاییها علاقهمند نیستند بهطور کامل از افغانستان خارج شوند و طالبان نیز نمیخواهد اهرم حمله به نیروهای آمریکایی را برای پیشبرد مقاصد خود، از دست دهد.
تعهد طالبان برای استفاده نکردن از خاک افغانستان برای حمله به نیروهای آمریکایی و تعهد آمریکاییها برای خروج نیروهایشان از افغانستان در چهار ماه گذشته تاکنون هیچگاه عملی نشده است، زیرا میان دو طرف دیوار بلندی از بیاعتمادی وجود دارد.
این توافق به نوعی ناقض اعتبار دولت کنونی نیز هست، زیرا اگر جهتگیریاش در راستای حذف دولت کنونی و تشکیل دولت بعدی با ریاست طالبان باشد، طبیعتاً دولت و همه عناصری که در قدرت هستند، مخالف توافقنامه خواهند شد و این موضوع عامل سست شدن توافقنامه است. این طنز است که آمریکاییها برای امنیت افغانستان و عراق آمده باشند، ولی الان دچار ناامنی هستند که باید نیروهای داخلی عراق و افغانستان امنیت آمریکاییها را حفظ کنند و این موجب خفت آمریکاییهاست.
آنا: برگردیم به موضوع روابط تهران-کابل. ایران و افغانستان چندین دور رایزنیهای فشرده در تهران و کابل انجام دادند، کارشناسان معتقدند دو طرف دیر وارد چنین مذاکرهای شدند و باید خیلی زودتر تکلیف نواحی مرزی و مسئولیتپذیری دولت افغانستان مشخص میشد. نظر شما دراینباره چیست؟
قنادباشی: متأسفانه وزارت امور خارجه در دولتهای یازدهم و دوازدهم بخش قابل ملاحظهای از وقت خود را صرف موضوعات مربوط به برجام کرد و در عرصه همکاریهای منطقهای بسیار ضعیف ظاهر شد، چه اینکه تا چندی قبل سفیری برای بسیاری از سفارتخانههای ما در کشورهای منطقه انتخاب نشده بود. وزارت امور خارجه متأسفانه در عرصه منطقهای در زمینه کارشناسی و شناخت وضعیت کشورها، دیپلماسی و ایجاد زمینههایی برای تبادل نظر و در زمینههای اقتصادی تحرک لازم و حتی در حد متعارف از خود نشان نداد، درحالیکه باید تحرکی بسیار جدی، فشرده و برجسته از خود نشان میداد.
دولت کابل زیرنظر غربیها و آمریکاییهاست و هرگونه نزدیکی روابطش با ایران از سوی آنها منع میشود. نگاه دولت افغانستان به واشنگتن و لندن است که آیا از روابطشان با ایران خشنود هستند یا خیر؛ لذا با ناخشنودی لندن و آمریکا تمایلات خود را برای تبادل نظر کاهش یا افزایش میدهند. موضوع تأثیرگذار بعدی نقش عربستان است. اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان در چند وقت اخیر بارها به عربستان سفر کرده است. سفرهایش به عربستان و پیوندهایی که با سعودیها دارد، دلارهایی که احتمالاً عربستان در افغانستان هزینه میکند، پیوندهایی را به وجود آورده است که کابل علاقهمند نیست با گسترش روابط و تبادل نظر با ایران، عربستانیها را از خود ناخشنود کند.
آنا: تبعات چنین رویکردی را طبعاً در امور مرزی شاهدیم.
قنادباشی: درباره امور مرزی ایران و افغانستان باید به چند نکته توجه کنیم؛ نخست، اینکه مرزهای ایران و افغانستان بسیار پرتردد، پرتحرک و بسیار حساس برای هر دو کشور است و میتواند نقطه آسیبپذیری برای ایران و افغانستان باشد، زیرا بزرگترین محمولههای قاچاق مواد مخدر در جهان میتواند از این مرزها رفتوآمد کنند و طبق گزارش سازمان ملل متحد، متأسفانه بعد از حضور آمریکاییها تولید مواد مخدر در این کشور 39 برابر افزایش یافته است. طبیعی است عواملی همچون مواد مخدر و مسلح بودن باندهای قاچاق مواد مخدر و اینکه از به شهادت رساندن مرزبانهای ایرانی ابایی ندارند، مرزهای کشورمان با افغانستان را به یکی از حساسترین مرزهای بینالمللی تبدیل کرده است.
موضوع دیگر، نفوذ گروههای داعشی و تکفیری است که علاقهمند هستند در پوششهای مختلف از قبیل نیروی کار، قاچاق و ... در ایران حضور یابند یا از مسیر ایران عبور کنند که این موضوع مرز کشورمان با افغانستان را به مرزی حساس تبدیل کرده است. استفاده گروههای مرتبط با صهیونیستها از قبیل منافقین میتواند بر اهمیت نظارت بر مرزها بیفزاید.
موضوع رود هیرمند بسیار مهم است. رودی که در سالیان دراز به دریاچه هامون میریخته و مردم زابل و اطراف آن بر مبنای کشاورزی مبتنی بر آب رود هیرمند زندگی میگذرانند. چند سال پیش بعد از ساختن سد بر روی هیرمند، کمبود باران سبب شد دریاچه هامون خشک شود و آب رود هیرمند به ایران سرریز نشود که مشکلاتی برای مردم منطقه به وجود آورد و نگرانیهایی را موجب شد.
آنچه در ورای این ماجرا قرار دارد و میتواند تأثیرگذار باشد، کوشش کشورهای غربی برای ایجاد بدبینی میان ملتهای افغانستان و ایران است که طبیعتاً بر نیروهای مرزبانی دو کشور و نیروهایی که در منطقه حضور دارند، تأثیر دارد. تبلیغات زیادی علیه ایران انجام شده و به خصومت دامن زده میشود و ریاض، لندن و نیویورک نگران محبوبیت پایدار مردم ایران و تأثیر ایرانیان بر قلوب مردم افغانستان هستند. شاهد بودیم افغانها در عرصه سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) در قالب تیپ فاطمیون نقشآفرینی کردند؛ لذا آنها برای اینکه ریشه همکاری دو کشور را بخشکانند، بهدنبال تخریب نیروهای فعال در عرصه مبارزه با صهیونیسم، مبارزه با داعش و تکفیریها هستند.
با همه موارد مذکور طبیعی است شاهد تنشهایی در مرزهای مشترک با افغانستان باشیم، زیرا عرصه تبلیغاتی و شستشوی مغزها در افغانستان به خصوص درباره نیروهای مرزبانی بهشدت ادامه دارد و حتی برای این موضوع هزینه میشود و ممکن است نیروهایی با لباس مرزبانی به آنجا آمده و اقداماتی انجام داده باشند.
وزارت امور خارجه، مردم و رسانهها باید هوشیار باشند و بدانند آنچه رخ میدهد، کوششی برای سرپوش گذاشتن بر محبت عمیق میان ایران و افغانستان و تلاشی برای از میان بردن آینده دو کشور است؛ آیندهای که اگر روند طبیعی خود را طی کند و کارشکنیهای ریاض و آمریکا و انگلستان در میان نباشد، طبیعتاً شاهد همکاریهای بسیار گسترده در میان دولتهای ایران افغانستان و افغانستان خواهیم بود، همانطور که این همکاری میان ایران و عراق وجود دارد.
انتهای پیام/4106/4033/پ
انتهای پیام/