الحاق کرانه باختری باید منجر به تغییر کادر رهبری فلسطینیها شود/ تشکیلات خودگردان کارچاقکن صهیونیستها!
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی بهتازگی وعده داده که یازدهم تیرماه دره اردن و شهرکهای صهیونیست نشین کرانه باختری را به سرزمینهای اشغالی ضمیمه کند.
نتانیاهو از سپتامبر سال گذشته سخن از الحاق این مناطق به میان رانده و آن را «فصل شکوه انگیز دیگری در تاریخ صهیونیسم» توصیف کرده است.
برای آگاهی یافتن از واکنش احتمالی فلسطینیان به طرح الحاق و چشمانداز بحران فلسطین در چند سال آینده به سراغ رمزی بارود نویسنده مشهور فلسطینی-آمریکایی رفتیم که بیش از 20 سال است در خصوص تحولات خاورمیانه قلم میزند و سایت PalestineChronicle.com را بنیان نهاده است.
بارود معتقد است پاسخ فلسطینیان به طرح الحاق اسراییل ماهیت نبرد ضد استعمارگری اسراییل و آپارتاید را برای سالهای آینده روشن خواهد کرد. به گفته وی، فلسطینیان آماده عبور از تشکیلات خودگردان و لفاظیهای بینتیجه محمود عباس هستند تا نبرد خود برای احیای حقوقشان را احیا کنند.
آنا: چرا نتانیاهو اصرار دارد در شرایط فعلی دره اردن و شهرکهای صهیونیست نشین را به منطقه تحت کنترل رژیم صهیونیستی ضمیمه کند؟
بارود: نتانیاهو میداند که فرصتی تاریخی برای چنین اقدامی پیشآمده است، زیرا نیاز نیست برای اقدامات خود به کسی پاسخ بدهد و آمریکا حتی بهطور لفظی نیز وی را مورد نکوهش قرار نخواهد داد.
ماه فوریه امسال اسراییل امتیازی از آمریکا گرفت که کمتر از اعلامیه 1917 بالفور که زمینه تشکیل رژیم اسراییل را فراهم کرد نیست.
طرح معامله قرن ترامپ که در تناقض آشکار با قوانین بینالمللی است راه ضمیمه کردن مناطق اشغالی فلسطینی در کرانه باختری را هموار کرد.
در این طرح فلسطینیان بهطور علنی تهدید شدهاند که اگر همکاری نکنند بهسختی مجازات خواهند شد. البته آمریکا قبل از اجرای طرح هم فلسطینیان را بهسختی مجازات کرد و کمک به تشکیلات خودگردان و نهادهای امدادرسان که امکان ادامه حیات برای فلسطینیان آواره و فقیر را فراهم میکنند متوقف کرد.
تشکیلات خودگردان اکنون یک چماق و یک هویج روبهروی خود میبیند. ماه مارس سال گذشته، جارد کوشنر داماد ترامپ به فلسطینیان گفت که اگر به میز مذاکره با اسراییل بازنگردند (مذاکرات از سال 2014 متوقفشدهاند) آمریکا از الحاق کرانه باختری به اسراییل حمایت میکند.
در سه دهه گذشته و بهطور خاص از زمان امضای توافق اسلو در سپتامبر 1993، تشکیلات خودگردان هویج را انتخاب کرده است. اکنون آمریکا تصمیم گرفته که قواعد بازی را بهطورکلی تغییر دهد و محمود عباس با یک تهدید وجودی روبهرو است. او دو انتخاب بیشتر ندارد: یا مقابل کوشنر تعظیم کند یا باز به دنبال احیای راهکار دودولتی قبلی باشد؛ پارادایم سیاسی منسوخشدهای که آمریکا ایجاد کرد و خود آن را رها کرد.
اسراییل بهخوبی در جریان بحرانی که رهبران فلسطینی با آن روبهرو هستند قرار دارد. دولت ائتلافی جدید رژیم صهیونیستی که توسط نتانیاهو و رقیب سابق وی بنی گانتز تشکیلشده باور دارد که الحاق بخشهای بزرگی از کرانه باختری و دره اردن دیر یا زود باید اتفاق بیفتد.
آنا: نتانیاهو گفته فلسطینیانی که در دره اردن زندگی میکنند نخواهند توانست تابعیت اسراییل را اخذ کنند. این در حالی است که رژیم صهیونیستی قبلاً به ساکنان برخی مناطق فلسطینی نشین امکان اخذ تابعیت اسراییل را داده است و اکنون صدها هزار فلسطینی تابعیت اسراییل را دارند. هدف از اتخاذ این رویه جدید چیست؟ آیا صهیونیستها قصد دارند در آینده کل کرانه باختری را تصاحب کنند و فلسطینیان را از آن بیرون کنند؟
بارود: سیاستمداران اسراییلی مدتهاست از «بمب جمعیتی» فلسطینیها در اسراییل صحبت میکنند که منظور از آن پیشی گرفتن تعداد فلسطینیان از صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی است. هدف آنها این است که تمام سرزمینهای فلسطینی را اشغال کنند و حداقل تعداد فلسطینیان را باقی بگذارند تا با این بمب جمعیتی مواجه نشوند. توجه کنید دره اردن که قرار است به اسراییل ضمیمه شود جمعیت بسیار کمی را نسبت به دیگر نقاط کرانه باختری در خود جایداده است.
نتانیاهو نمیخواهد به حدود 50 هزار فلسطینی ساکن دره اردن تابعیت اسراییل را پیشنهاد دهد و با این کار میخواهد دو پیام بفرستد. پیام نخست برای فلسطینیان است. نتانیاهو میخواهد به آنها بفهماند این خیال که تحت رهبری صهیونیستها میتوانند در یک کشور با آنها زندگی کنند را از سر بیرون کنند چون فلسطینیها بعد از ضمیمه شدن محل زندگی خود به خاک اسراییل حق برخورداری از حقوق برابر بر اساس یک قانون جامع دموکراتیک را نخواهند داشت.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی
پیام دیگر نیز به اسراییلیهاست، بهخصوص حامیان نتانیاهو در حزب لیکود و دیگر احزاب ملیگرا و مذهبی. نتانیاهو میخواهد به آنها بگوید تهدید «بمب جمعیتی» فلسطینیها هیچوقت عملی نخواهد شد و شهروندان یهودی اسراییل همچنان اکثریت جمعیت را تشکیل خواهند داد.
آنا: ضمیمه شدن دره اردن و مناطق دیگر به مناطق اشغالی چه تأثیری بر کلیت بحران فلسطین خواهد گذاشت؟ آیا در آینده نزدیک شاهد قیامی از جنس انتفاضههای پیشین خواهیم بود؟
بارود: پیشبینی در مورد اتفاقاتی که بعد از الحاق میافتد دشوار است. یک علت مهم این است که فضای سیاسی میان فلسطینیان بسیار پیچیده است و اعراب نیز در این مقطع تاریخی همبستگی آشکار با فلسطینیان ندارند.
تشکیلات خودگردان مدتهاست نقش سپر امنیتی را برای ارتش اسراییل و شهرکهای صهیونیست نشین ایفا میکند.
توجیه بقای تشکیلات خودگردان در نگاه اسراییل، آمریکا و متحدان غربی آنها تأمین امنیت صهیونیستهاست.
همه مذاکرات قبلی در خصوص ایجاد کشور فلسطینی و حکمرانی خوب در پایان بینتیجه بودند. به نظر من غربیها هیچوقت واقعاً روند ایجاد یک کشور فلسطینی را تسهیل نکردند.
محمود عباس روز نوزدهم ماه می اعلام کرد تشکیلات خودگردان همه توافقها با اسراییل و آمریکا را لغو میکند. ما هنوز نمیدانیم این تصمیم چه نوع اقدامات عملی به دنبال خواهد داشت. تشکیلات خودگردان خود نتیجه این توافقهاست و کشورهای حامی کمک خود را به سمت عباس روانه کردهاند چون تشکیلات خودگردان را محصول توافقها میدانند، پس اگر توافقها لغو شود چرا تشکیلات خودگردان باید وجود داشته باشد؟ این تشکیلات چه نقشی ایفا خواهد کرد؟ منطقی نیست که بهجای تشکیلات خودگردان، جنبش آزادیبخش فلسطین که نماینده بخش بزرگتری از فلسطینیان بود احیا شود؟
شاید بتوان اینطور استدلال کرد که عباس همه توافقها را لغو کرده است اما اقدام عملی اتخاذ نمیکند و منتظر اعتراضات فلسطینیان بعد از الحاق حدود 30 درصد کرانه باختری و تمام دره اردن به خاک اسراییل است.
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین
وقتی فلسطینیان به خیابانها بیایند تا علیه اسراییل و آمریکا و اعراب ساکت و فریبکار شعار دهند آیا تشکیلات خودگردان و عباس را به خاطر اشتباهات بیشمار و شکستهای غیرقابلبخشش محکوم نخواهند کرد؟
عباس و دوستانش میخواهند خود را بخشی از فلسطینیان خشمگین نشان دهند. اما مردم فلسطین بهخصوص آنهایی که تحصیلکرده هستند و درک سیاسی دارند میدانند که اسراییل هیچوقت بدون کمک مستقیم عباس نمیتوانست اشغالگری خود را ادامه و شهرکهای یهودینشین را بهراحتی توسعه دهد.
اگر اسراییل بخشهایی از کرانه باختری را به سرزمینهای اشغالی ضمیمه کند و تظاهرات فلسطینیان پس از مدتی پایان یابند و هیچ تغییری در رهبری فلسطینیان پدید نیاید، نتانیاهو جسارت خواهد یافت تا گامهای دیگر بردارد و به سمت الحاق بخشهای دیگر سرزمین فلسطینیها برود.
طرح الحاق نتانیاهو روزی است که نتیجه سیاست چندساله طرفهای مختلف مشخص خواهد شد، نهفقط اسراییل که در حال تکمیل آخرین مراحل پروژه استعماری خود در فلسطین است و نهفقط دولتهای عربی و جامعه بینالمللی که استعمار اسراییل را نادیده گرفتند یا تسهیل کردند، بلکه فلسطینیان.
بیشتر بخوانید:
تشکیلات خودگردان در اندیشه لغو به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی
پاسخ تشکیلات خودگردان به درخواست دیوان بینالمللی کیفری
بارها اثباتشده است که فرمول سیاسی دودولتی که رهبران پیر و فاسد فلسطینی بخواهند آن را پیش ببرند نتیجهای برای فلسطینیان به دنبال نخواهد داشت.
مدتهاست میدانیم طرحهایی که محوریت مردم فلسطین چه آنهایی که داخل سرزمینهای اشغالی هستند و چه آوارگان را نادیده بگیرد بقا نخواهد داشت، چه برسد به اینکه منجر به صلح واقعی شود. توافق اسلو، ابتکار ژنو، ابتکار صلح عربی و طرح موسوم به نقشه راه بخشی از این طرحهای شکستخورده هستند.
پاسخ فلسطینیان به طرح الحاق اسراییل ماهیت نبرد ضد استعمارگری اسراییل و آپارتاید را برای سالهای آینده روشن خواهد کرد.
من به جد معتقدم فلسطینیان آماده عبور از تشکیلات خودگردان، لفاظیهای بینتیجه عباس، قبیله گرایی و تلاش بینتیجه برای جلب همبستگی اعراب هستند.
نتانیاهو احتمالاً فکر میکند پایان ماجرا نزدیک است، اما طرح الحاق ممکن است منجر به بازتعریف صحنه بازی سیاسی شود و مردم فلسطین بالاخره خود را به معادلات سیاسی تحمیل کنند.
پاسخ جمعی فلسطینیان به طرح الحاق چه منجر به انتفاضه شود و چه به شکل دیگری بروز کند، باید دانست بود که مردم فلسطینیان مدتهاست حاشیهنشین بودهاند و اکنون زمان احیای تلاش آنها برای احقاق حقوق خود رسیده است.
انتهای پیام/4106/
انتهای پیام/