جمعیت
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا-محمودرضا زارع؛ کلیدواژه «جمعیت» اینروزها یکی از پرکاربردترین و پرتکرارترین کلمات در خبرها و فضای مجازی است و مباحث بسیاری حول این موضوع شکل میگیرد. مقام معظم رهبری هم به این موضوع اشاره داشتند و در بیانایت فرمودند «خبرها و گزارشهای متقن به ما میگوید که کشور ما به سمت پیر میرود که خبر بسیار دهشتناکی است و از جمله مواردی است که بعداً آثار آن مشخص میشود»
رهبر معظم انقلاب نیز بارها در این مورد هشدار داده و توصیههایی درباره فرزندآوری و افزایش جمعیت که مبتنی بر نظرات کارشناسی و دیدگاههای دقیق و کلان است، داشتهاند.
همچنین این موضوع برای رسانهها به حدی از درجه اهمیت برخوردار بود که سعی کردند آن را موضوعی بیاهمیت یا غلط جلوه دهند و آن را به حاشیه ببرند و یا در یک اقدام غیرحرفهای و با عملیات روانی رسانهای و استفاده از واژگان مبهم به صورت مستقیم رهبر انقلاب که یکی از مشوقان این امر است را مورد تخطئه قرار دهند و با غیرواقعی و غیرکارشناسی خواندن سیاستهای جمعیتی ایران و بدگمان کردن عامه مردم نسبت به طرح چنین موضوعی، طرح افزایش جمعیتی ایران را مورد تخطئه جدی قرار دهند.
گزارش اخیر بیبیسی فارسی پس از انتشار بیانات رهبری در دیدار با زوجهای جوان است. عنوان گزارش مذکور این چنین است: «آیتالله خامنهای با اشاره به آمار آمریکا خواهان افزایش جمعیت ایران شد». بیبیسی در ادامه نوشت: «آیتالله خامنهای در بخشی از سخنانش گفته است: در آمریکا هر خانواده 15 بچه دارد، 20 بچه دارد و از این قبیل، تشویق میشوند و هیچ کس مذمتشان نمیکند. اما نوبت به کشور ما که میرسد، این طرف قضیه تشویق میشود، کمفرزندی و مانند این». این رسانه در ادامه تأکید میکند: بر پایه آمار منتشر شده در آمریکا، خانوادههای آمریکایی کمتر از دو فرزند دارند.
اما حقیقت ماجرا چیست؟!
رهبر انقلاب چندی پیش در دیدار با زوجهای جوان فرمودند: «افزایش فرزند باید به صورت یک فرهنگ دربیاید. در بعضی از کشورهای غربی مثلاً آمریکا خانوادهای هست که حتی ۱۵ بچه دارند، ۲۰ بچه دارند...». تفاوت این روایت بیبیسی با حقیقت کلام رهبری و تحریف صورت گرفته کاملاً مشخص است. در واقع در این خبر، رسانه بیبیسی تلاشی مذبوحانه برای کماطلاع یا دروغگو خواندن رهبر انقلاب داشته است.
===================
بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله انگلیس، حمایتهای خوبی برای تشویق خانوادهها به فرزندآوری و افزایش جمعیت میشود. دولت انگلیس که از اقتصاد سالمندی رنج میبرد علاوه بر افزایش سن بازنشستگی با جذب نیروهای متخصص و جوانان تحصیلکرده دیگر کشورها و نیز اعطای مشوقهایی نظیر دادن مرخصی زایمان به مادر و پدر نوزاد، پرداخت هزینه مهد کودک فرزندان خانوارها و نیز ارائه مسکن متناسب با تعداد اعضای خانوار، درصدد است بر شمار تولدها و جمعیت جوان بیفزاید که این موضوع دروغ و تناقض رسانه بیبیسی را به خوبی آشکار میسازد.
=============
جمعیت کل کشور در سال ۱۴۳۰ هجری شمسی بر اساس پیشبینی پژوهشکده آمار، درصورت افزایش میزان باروری کل به۱۱۲ میلیون و ۴۷۵ هزار و ۴۵۸ نفر میرسد.
با استفاده از مجموعه فرضیه ها و تجربیات کارشناسی در پیش بینی های جمعیت کشور، پیش بینی های فرض جمعیت سازمان ملل، روندهای جاری، تجربه های بین المللی و مهم تر از همه تغییرات سطح باروری در دهه اخیر در کشور و زیر مجموعه های استانی، شهری و روستایی آن، می توان به دیدگاه زیر در مورد تغییرات سطح باروری در آینده رسید و در قالب چهار گزینه مطرح شده به آینده نگری جمعیت کل کشور به تفکیک مناطق شهری و روستایی به شرح زیر پرداخت:
فرض اول: افزایش سطح باروری کل و رسیدن به حدود ۲.۶ فرزند در سال ۱۴۳۰ (فرض خوش بینانه)
فرض دوم: تثبیت سطح باروری کل از سال ۱۳۹۵ به بعد یعنی ۲.۱۱ فرزند تا سال ۱۴۳۰
فرض سوم: کاهش سطح باروری کل با شیبی تند به زیر سطح جانشینی ۱.۵ فرزند در سال ۱۴۳۰ (فرض بدبینانه)
فرض چهارم: کاهش سطح باروری کل با شیبی ملایم تا به زیر سطح جانشینی ۱.۹ فرزند در سال ۱۴۳۰
بر اساس بررسی حاضر در صورت تحقق سناریو اول یعنی افزایش میزان باروری کل، جمعیت کل کشور در سال ۱۴۳۰ هجری شمسی برابر با ۱۱۲ میلیون و ۴۷۵ هزار و ۴۵۸ نفر، با فرض ثابت ماندن میزان باروری کل، برابر با ۱۰۴ میلیون و ۱۷ هزار و ۵۸۸ نفر و با سناریوهای سوم و چهارم یعنی کاهش شدید و کاهش ملایم باروری به ترتیب برابر ۹۵ میلیون و ۳۱۷ هزار و ۴۶۴ و ۱۰۱ میلیون و ۳۹۲ هزار و ۳۲۰ نفر خواهد بود.
بر اساس نتایج سرشماری ۱۳۷۵ متوسط رشد سالانه جمعیت دوباره روند کاهشی به خود گرفت به طوری که به ۱.۹۶ درصد رسید؛ این روند کاهشی تا سال ۱۳۹۵ ادامه داشت.
به این ترتیب، در دوره ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ متوسط رشد سالانه جمعیت کشور به ۱.۲۴ رسیده است.
==============
میانگین سن در اولین ازدواج زنان از ۱۸.۴ سال در سال ۱۳۴۵ به ۲۳.۴ سال در سال ۱۳۹۰ افزایش و در سال ۱۳۹۵ اندکی کاهش یافت.
این شاخص در میان زنان از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۰ همواره افزایشی بود و برای نخستین بار در سال ۱۳۹۵ اندکی کاهش مشاهده شد. برای مردان این شاخص در سال ۱۳۴۵ از ۲۶.۵ به ۲۷.۴ سال در سال ۱۳۹۵ رسید.
نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال ۱۳۹۵ نشان می دهد هنوز ۱۲ درصد جمعیت ۲۵ ساله و بیشتر ایران هرگز ازدواج نکرده اند. این نسبت برای مردان حدود ۱۴ درصد و برای زنان حدود ۱۰ درصد بوده است.
===============
سخنگوی وزارت بهداشت در صفحه توییتری خود نوشت:
در سال ۱۳۹۴ یک میلیون و ۵۷۰ هزار تولد؛ سال ۹۵، یک میلیون و ۵۲۷ هزار تولد؛ سال ۹۶، یک میلیون و ۴۸۰ هزار و در سال ۹۷ یک میلیون و ۳۶۶ هزار تولد ثبت شده است.
سال گذشته، سال ۱۳۹۸ یک میلیون و ۱۹۶ هزار و ۱۳۵ نفر متولد شدند؛ و از سال ۹۰ به بعد وارد فاز میانسالی جمعیت شده ایم.
===========
کمیته مطالعات و پایش سیاستهای جمعیتی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی:در سال ۱۳۹۷ میزان موالید کشور نسبت به سال قبل با کاهش بیش از ۸ درصدی مواجه شده است که در دو دهه اخیر بیسابقه بوده است، ضمن آنکه در ۶ ماهه اول امسال(۱۳۹۸) نسبت به ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۷ این تعداد با ۱۳ درصد کاهش مواجه بوده که کاهش بیش از ۹۲ هزار تولدی را به همراه داشته است.
در این گزارش آمده است که تخمین زده میشود در پایان امسال میزان تولد کشور به رقم به یک میلیون و ۲۰۵ هزار و ۹۵۴ تولد برسد که کاهش بیسابقهای نسبت به سالهای گذشته داشته است. اما طبق آمار رسمی سخنگوی وزارت بهداشت حتی به این عدد هم نرسیدیم و این یعنی بسیاری از امارهای این دبیرخانه هم خوشبینانه بوده و وضعیت بدتر از آن است که تصور میرود.
تعداد تولدهای سال ۱۳۹۷ در مقایسه با سال ۱۳۹۴ نشان دهنده کاهش ۲۰۳ هزار و ۷۱۰ نفری است. همچنین، میزان موالید از حدود ۲۰ در هر هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۹۴ با کاهشی محسوس به ۱۶,۷ در هر هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۹۷ رسیده و تخمین زده میشود که در سال ۱۳۹۸ نرخ زاد و ولد با ۱۴.۵ تولد به ازای هر هزار نفر جمعیت به کمترین حد خود در طی ۵۰ سال گذشته رسیده باشد.
جمعیت در حال حاضر به حدود یک درصد رسیده است؛ ضمن آنکه پیشبینی میشود در سالهای آینده با کاهش بیشتر نرخ رشد جمعیت مواجه باشیم.
که
- یعنی من با قدرت اعلام خطر میکنم و اگر حاکمیت به موضوع توجه نکند، زیانهایی خواهد دید که قطعاً از همه زیانهای سیاسی و اجتماعی و حتی امنیتی هم بالاتر خواهد بود. یعنی منهای این وضعیت که ما بگوییم همین الان آمریکاییها با یک طیاره آمدهاند بالای سرمان باید الان یک کاری بکنیم، اگر بگوییم پنج سال دیگر یک کاری دارند، واجبتر از آن این موضوع جمعیت است. منتهی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد، آدمهای مخلص و عالم میخواهد و حتماً باید نفاق در آن شناخته شود، حتماً باید شاخصهای علمی به خوبی در آن تبیین شود. شاخصهای علمی را همه باید یاد بگیرند. مردم در درجه اول، صدا و سیما که دانشگاه ماست در درجه دوم، همکاران محترم تهیهکننده، مجریان ارجمند باید با این مؤلفهها در حدی آشنا باشند که توان مدیریت موضوع را به نفع مردم و به نفع نظام مقدس جمهوری اسلامی داشته باشند. بله، وضعیت جمعیت شاید مؤلفه اصلیاش بحث فرزندآوری باشد که حالا عندالمورد راجع به آن صحبت میکنم، ممکن است سالمندی باشد، بحثهای اساسی جانبی دارد، بحث اشتغال، اقتصاد، سیاست و امنیت دارد. شاخصهای مختلفی وجود دارند که ما یک مقداری دیر جنبیدیم و در حقیقت یک مقدار هم گول خوردیم. یعنی در همین صدا و سیما اعلام کردند سطح جانشینی برای شما 2.1 است. در مدارک رسمی جمهوری اسلامی به تمام دنیا اعلام کردند. یک حرف غلط غیرعلمی، کتاب نوشتند، برایش جایزه گرفتند.
چه کسی این حرف غلط را در رسانه مطرح کرد؟
- متخصصان امر جمعیتی که خیال میکردند متخصص هستند. برایش کتاب نوشته و جایزه گرفتند اما واقعیت این است که بحثها خیلی علمیتر از این حرفهاست و نبایستی این فضاها را ما آلوده کنیم، یعنی ساختارهای اجتماعی خود را گول بزنیم. ساختار اجتماعی باید قدرتمندانه توجه کند به واقعیتهای علمی و روی آن برنامهریزی کند. بالاخره جمعیت، سرمایه است. همه وجود ما به این است که مردم هستند. اگر مردم
(انتهای فایل اول)
یعنی از این طرف هم هیچ اقدامی نشده؟! یعنی عزمی نیست؟ خدای نکرده عمدی در کار است؟
- من معتقدم دو قضیه وجود دارد. یکی موضوع جهل است. یعنی حریم و حرمت مسئله درک نشده است. شما ببینید تنها مقامی که حداقل از سال 90، سال 92 دیگر به طور رسمی اعلام خطر کردند و فرمودند وقتی من به یاد جمعیت میافتم (یعنی به این مضمون) بدنم میلرزد، رهبری بود. آیا هیچ مقام مسئول دیگری نباید بدنش بلرزد؟! اصلاً خبری هست؟ نیست؟ ما امسال 170 هزار بچه کمتر به دنیا آوردیم. سال 97، 120 هزار بچه کمتر به دنیا آوردیم. یعنی نزدیک به 300 هزار نفر در این دو سال از مردم ایران زمین کم شده. شما تا حالا هیچ وقت در این صدا و سیمایتان سروصدایش را درآوردید؟! اصلاً سؤال کردید چی شده؟! اگر دو نفر از یک پشتبام بیفتند پایین، که کار درستی میکنیم، ما همه به هیجان میآییم که چرا این اتفاق افتاد؟ چرا دو نفر از ملت ایران کم شد؟ اما قریب 300 هزار نفر در طول دو سال کم میشوند، هیچ اتفاقی نمیافتد.
در بحث سیاستهای تشویقی، اصلاً دولت بودجهای را به دستگاههای مربوطه اختصاص داده است؟
- هیچ خبری نیست! گاهی اوقات من بعضی از کارها را کلمة الحق میدانم ولی نگرانم یُرادُ بِهِ الباطل باشد. بعضی فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) خیلی اعجابآور است! حرفهای حقی بزنیم اما خیلی نیت حق نداشته باشیم. الان شلوغش کردیم برای ازدواج؛ این کار درستی است اما دنیا شلوغش کرده برای فرزندآوری. فرزندآوری ماحصل این کار است. یعنی وقتی تو میخواهی فرزندآوری را تشویق کنی، معلوم است که باید ازدواج کنی. نکته اساسی این است که در این کشور، فرزندآوری بر مبنای ازدواج نکاحی است، این را یادمان باشد. ازدواج نکاحی ما قریب 70
(انتهای فایل دوم)
کمتر و کمتر بچه به دنیا بیاوریم، پس فقط اقتصاد نیست، او هم گرفتاری دارد که بچه به دنیا نمیآورد. آن گرفتاریها را باید حل کنیم. آن حرفها را باید یکجوری درستشان کنیم و واقعاً خیلی پیچیدگی دارد اما دل اگر بسوزد و قبول کند که این مسئله علمی است، بحمدلله آدمهای عالم و خوب در این کشور هستند که توانمندند برای اجرای همه مسائل مرتبط با این موضوع، هم در حوزه سلامتش که بخش وزارت بهداشت است، هم در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و روانی. مثلاً تکفرزندی را ما یک بلا میدانیم در یک جامعه. یک بلا برای خود آن بچه بیچاره که اصلاً چه موجودی خواهد شد، یک بلا برای پدر و مادرش و یک بلا برای اجتماع. تکفرزند بسیار کار سختی است که یک آدم تکفرزندی، متعادل و بزرگ تربیت شود. طبیعتاً اینها همه یک حساب و کتابی دارد و باید فکرهای دیگری برای آن شود. همه اینها هم برنامههایش هست. حالا خوشبختانه مجلس حساسیت نشان داد. این طرح را اعلام وصول کرد. إنشاءالله به حرفهای برادران ما گوش میدهد و آن تکههایش را کوچک و لاغر کند که خیلی روشن و بَیّن بیاید در صحن و قابلیت اجرایی داشته باشد. دولت هم باید، حتی من معتقد نیستم ما باید طرح بدهیم، که دولت باید یک لایحه ببرد مجلس! مگر این مشکل همه ما نیست؟ خب دولت باید یک لایحه تدوین کند و ببرد مجلس که شاید الان پختگی به حدی رسیده است که واقعاً این کار را میشود کمتر از دو هفته انجام داد.
آخرین جلسهای که در سطح کلان دولت برای همین دغدغه شما؟
- هرگز ندیم جلسهای تشکیل شود!
تشکیل نشده!
- خیر!
44 سال پیش طرح «هنری کسینجر» برای کاهش جمعیت جهان چه هدفی را دنبال میکرد؟
اگر حدس زدهاید، پس با بهانه خبریاش هم آشنا شوید که البته خبرچندان تازهای نیست. برخی خبرگزاریها، دیروز از طرحی به نام «مطالعه امنیتی شماره 200» نوشتند که 44 سال پیش از سوی «هنری کسینجر» ارائه شد. همین اول مطلب، توجهتان را به این نکته جلب میکنیم که هدف از اجرای این طرح «کاهش چشمگیر جمعیت جهان» بود نه جلوگیری از افزایش آن!
■ امنیت ملی
«کسینجر» را آن جور که پیشتر در همین صفحه معرفی کردیم، خوب میشناسید. سیاستمدار یهودی الاصل آمریکایی، فراتر از سیاستمدار یا دیپلمات بودن برای آمریکاییها یک نظریه پرداز بزرگ بود. در سال 1974 آمریکاییها به قول و ادعای خودشان احساس کردند افزایش جمعیت در بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان، خطر ناامنیهای مدنی و بیثباتی سیاسی را بالا میبرد و این نابسامانیها لابد برای امنیت ملی آمریکا ضرردارد! بنابراین دست به دامان نظریه پرداز سرشناس شان یعنی «کسینجر» شدند تا «طرح امنیت ملی شماره 200» را بنویسد. شما فکر میکنید افزایش جمعیت کشورهایی چون هند، بنگلادش، پاکستان، اندونزی، تایلند، فیلیپین، ترکیه، نیجریه، مصر، اتیوپی، مکزیک، کلمبیا و برزیل چگونه و در چه صورتی میتواند امنیت ملی آمریکا را به خطر بیندازد که برای جلوگیری از آن مجبور میشوند نه یک طرح صد درصد علمی بلکه یک پروژه امنیتی و مخفیانه را به اجرا بگذارند؟
■ کاهش شدید
«کسینجر» و دستیارانش در این طرح نوشته بودند: «اکنون جهان غرب، به واردات صادرات مواد معدنی از کشورهای در حال توسعه وابسته است. رشد جمعیت این کشورها دسترسی آمریکا به مواد معدنی و دیگر مواد خام در این کشورها را به خطر میاندازد و این تهدیدی برای امنیت سیاسی و اقتصادی ماست... آمریکا باید برای اینکه به منابع و سرمایههای زیرزمینی این کشورها دست یابد جمعیت آنها را به طور چشمگیری کاهش دهد». «کسینجر» در طرحش یادآوری میکند که مشکل رشد جمعیت در کشورهای کمتر توسعه یافته، برای ما بیشترین اهمیت را دارد و بعد تأکید میکند که حتی جلوگیری از افزایش جمعیت یا کاهش آن در دراز مدت هم، کارساز نیست! نظریه پرداز آمریکایی در این بخش از طرحش اصطلاح «کاهش شدید جمعیت» را به کار گرفته و یادآور شده بود:« مشابه چنین سیاستی در حال حاضر به وسیله کمک بینالمللی آمریکا که از سوی بانک جهانی ارائه میشود در برخی کشورها به کار گرفته میشود».
■ صندوق جمعیت سازمان ملل
طرح امنیتی آقای نظریه پرداز که تا سال 1989 محرمانه ماند، وقتی به مرحله اجرا میرسید، ظاهری بشردوستانه داشت و در راستای توسعه بهداشت و سلامت به اجرا گذاشته میشد. مجریان آن هم علاوه بر دولتمردان کشورهای مختلف، سازمانها و نهادیهای بین المللی بودند. مثلاً در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ 5000 زن در «پرو» به صورت اجباری عقیمسازی شدند. میگوییم اجباری یعنی اینکه در صورت مخالفت با برنامه کنترل جمعیت از مزایای اجتماعی گوناگون محروم میشدند! در بولیوی نیز مشابه این طرح به اجرا گذاشته شد.
در سالهای اخیر گزارشهایی از وقایع مشابه در کشور «بولیوی» نیز مشاهده شده است. در هند هم، همه چیز وقتی لو رفت که دهها زن در کمپهای عقیمسازی جان خود را از دست داده بودند! آنها در ازای دریافت مزایای اجتماعی و در اجرای یک طرح بشر دوستانه، اقدام به این کار کرده بودند؛ طرحی که از سوی «صندوق جمعیت سازمان ملل»، با کمک دولتهای آلمان، نروژ، انگلیس و البته سرمایه گذاری آمریکاییها به اجرا در آمده بود.
■ خانم فرمانفرماییان
لابد تا اینجای مطلب متوجه شدهاید که بحث «کنترل جمعیت» خیلی واژه عجیب و غریب و تازهای نیست. حتی ممکن است به ذهنتان رسیده باشد که بی دلیل داریم، طرحهای بینالمللی و بشر دوستانه نهادهای جهانی را به آمریکا و مسائل امنیتیاش ربط میدهیم! دلیلتان هم برای این مسئله ممکن است اقدامهای کنترل جمعیتی باشد که در طول سه یا چهار دهه گذشته، به دست دولتمردان و دانشمندان خودمان در کشور اجرا شده است. البته خیلی از پژوهشگران، سیاستمداران و یا علمای دینی خودمان هم از من و شما بیشتر در این زمینه تحقیق کردهاند و هم به ماجرا بدبینتر هستند. آنها به طور خاص از پروژه عقیم سازی و یا «تهدید نسل ایرانیان» حرف میزنند که در راستا و ادامه همان طرح «کسینجر» در ایران نیز به اجرا گذاشته شد. یعنی حتی پیش از انقلاب که مشکلات سیاسی میان ایران و آمریکا به وجود بیاید، سال 1341، مأمور سازمان ملل -سَتّاره فرمانفرماییان- به دستور شورای جمعیت (زیرمجموعه بنیاد راکفلر)، به ایران آمد و در پوشش انجمنهای خیریه مشغول ترویج بحث تنظیم خانواده شد. چهار سال بعد شورای عالی تنظیم خانواده در وزارت بهداری و زیر نظر کارشناسان شورای جمعیت آمریکا تشکیل شد. در سال 1346 نیز در اعلامیه تهران بیان شد که تنظیم خانواده از مصادیق اساسی حقوق بشر است!
■ انفجار جمعیت
سیاستهای تنظیم خانواده البته در ایران دهه 40 و 50، توفیق چندانی پیدا نمیکنند و ایران آن زمان هم لابد نه موی دماغ سیاستهای آمریکا در خاورمیانه است و نه افزایش جمعیتش، تهدیدی برای منافع ملی آنها به شمار میرود، اما از سال 1365، ورق بر میگردد. مدیر کل اجرایی صندوق جمعیت سازمان ملل، زنی پاکستانی و مسلمان به نام «نفیس صدیق» است که به ایران میآید و با وزیران امور خارجه، بهداشت، آموزش و پرورش و همچنین رئیس سازمان برنامه و بودجه دیدار میکند و مژده میدهد که سازمان ملل قرار است تنها برای اجرای یک طرح کاهش رشد جمعیت در ایران، چهار میلیون دلار بودجه اختصاص دهد! همان سازمان مللی که هیچ کدام از نهادهای آن در دوران جنگ حاضر نشدهاند، حتی یک دلار به مردم ایران کمک کنند. از سوی دیگر با انتشار نتایج سرشماری، موجی میان مسئولان به راه میافتد که از انفجار جمعیت و خطرات آن حرف میزنند. کارشناسان بشدت مشغول فعالیت میشوند تا مسئولان و علما را هم در رابطه با خطرات این انفجار و رسیدن جمعیت کشور در چند دهه به یک میلیارد نفر توجیه کنند! رهبر انقلاب در باره خاطرات آن زمان میگویند: «... اول کار، سال66 شروع شد. پیش من آمدند و تصویر هولناکی را ارائه کردند و ما متقاعد شدیم که باید کنترل کرد...».
■ ژنهای دستکاری شده
بقیه ماجرا و اتفاقی که میافتد را خودتان میدانید. یعنی خودمان تا همین چند سال پیش، دانسته و نادانسته مجری طرحی بودیم که کارشناسان امروزه معتقدند تنها با هدف کاهش جمعیت و نه جلوگیری از افزایش آن طراحی شده بود. البته ماجرا هنوز ادامه دارد. یعنی هستند کارشناسان و تحلیلگرانی که معتقدند فراتر از پروژههایی که به دست نهادیهای بینالمللی وآشکارا انجام میشوند، طرحهایی نیز مخفیانه و نیمه مخفیانه، هنوز که هنوز است، کاهش جمعیت زمین را با اهداف سیاسی و نه انسانی دنبال میکنند. اگر به یاد داشته باشید 5 یا 6 سال پیش همه جا صحبت از پروژه «یوژنیکس» بود. یوژنیکس یا طرح «علم به نژادی»، به دنبال عقیم سازی مردم جهان و کنترل زاد و ولدها و یا مدیریت آن بود. خبرهایی که در باره این پروژه در رسانهها میآمد، مدعی بود چند شرکت فرا ملیتی که سرمایه گذارانش مرتبط با اسرائیل هستند، با توسل به یافتههای جدید علمی دارند همان طرح « کسینجر» را به صورت جدیتر و پیشرفتهتر اجرا میکنند. ابزار دست آنها در این کار دستکاری ژنتیکی محصولات است!
■ باور کنید یا نکنید...
بقیه ماجرا را هم که خوانده یا شنیدهاید. «انبار بذر قیامت» هم که با هزینههای سنگین ساخته شد و نمونه سه میلیون بذر در آن نگهداری میشد، بر اساس ادعاهای جدید، هدفش این بود که دانشمندان بتوانند به مرور بذرهای مختلف را جمعآوری کرده و نمونههای دستکاری شده آن را جایگزین کرده در اختیار کشورهای کمتر توسعه یافته قرار دهند. این بذرها در صورت تولید میتوانستند مردم یک سرزمین را به مرور عقیم کرده یا بلاهای دیگری را به سرشان بیاورند. میتوانید همه این خبرها و گزارشها را باور کنید، و میتوانید باور نکنید! شاید بذرهای عقیم ساز، پروژه «هارپ» که همه زلزلههای اخیر را به گردنش انداختهایم، خشکسالیهای عجیب و خیلی از طرحهای مشابه که شنیدهایم و خواهیم شنید، واقعیت نداشته باشند، اما یادمان باشد، «هنری کسینجر»، طرح امنیتی شماره 200، انبار بذر قیامت، کاهش جمعیت ایران در سالهای 66 تا امروز و... واقعیتهایی هستند که هنوز جلوی چشممان قرار دارند!
انتهای پیام/