جرائم سازمانیافته و قاچاق مواد در افغانستان
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا از کادراس، بهطورکلی جرائم سازمانیافته متشکل از سازمانها و جرائمی است که دارای دوام، سلسلهمراتب و مشارکت در بسیاری از فعالیتهای جنایی هستند. درک دقیق از طبیعت و تکامل جرائم سازمانیافته در هر جامعه باید با تکیهبر ویژگیهای ضروری و منحصربهفرد همان جامعه بهدست آید. تنوع بازیگران و سازمانهای جنایی در سرتاسر جهان در تکتک کشورها و مناطق جهان ارائه تعریفی جامع از جرائم سازمانیافته را سخت میکند. گفته میشود، گروههای درگیر با جرائم سازمانیافته و حوزههای مختلف جرائم سازمانیافته، مانند: تجارت مواد مخدر، تجارت سلاح، قتل، فساد اداری، رشوه و پولشویی، دارای یک ویژگی مشترک هستند و آن استفاده سیستماتیک از خشونت و فساد است. [۱]
مذاکرات و نشستهای گسترده سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱، علیه سازمانها و گروههای مرتبط با جرائم سازمانیافته به یک تعریف واحد از موجودیت و عملکرد این گروهها نرسید، اما بر سر این موضوع توافق کرد که یک گروه وابسته به جرائم سازمانیافته، گروهی است که تعداد آنها از سه نفر بیشتر است و برای یک دوره مشخص با هدف رسیدن به سود مالی و مزایای مالی گسترده، مرتکب یک یا چند جنایت برنامهریزیشده و دارای هدف میشوند. [۲]
سازمانهای جنایتکار در افغانستان که بزرگترین تهدید برای این امنیت و ثبات این کشور است بهدقت بهصورت سلسلهمراتب جنایی سازمانیافتهاند که هدف آنها حکومت بر «همه هستی» بر اساس دیدگاههای افراطی ایدئولوژیک است. بر این اساس گروههای جنایتکار در افغانستان همواره برای ادامه فعالیت خود یک کارتل جنایی تشکیل داده و در آن چارچوب همکاری میکنند و تأثیر بسیار زیادی بر قاچاق مواد مخدر و ایجاد شبکههای گسترده پولشویی دارند.
نکته مهم در مورد جرائم سازمانیافته در افغانستان این است که گروههای مرتبط با این بر ای رسیدن به سود سرشار مالی اغلب در یک مورد خاص تخصص دارند. به همین دلیل است که این گروهها در حوزههایی که نهادها و سازمانهای دولتی حضور دارند به دلیل فساد گسترده اداری، پدیده پولشویی و رشوه فعالیت گسترده دارند.
در رابطه با تاریخ ظهور و رشد گسترده جرائم سازمانیافته در افغانستان باید گفت که پیش از آغاز جنگ یعنی از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، افغانستان کشوری ضعیف با دولتی ضعیف بود. ابن دولت برای تأمین بودجه عمومی خود از منابع خارجی استفاده میکرد؛ تأمین مالی جهت ایجاد زیرساختهای اولیه مانند: شبکه ملی جادهها، نیروی پلیس و ارتش مدرن بسیار سخت بود. و نکته مهم این است که جمعیت روستایی در افغانستان کاملاً جدا از دولت و وابسته به تولیدات کشاورزی خود بر ای ادامه زندگی بودند. از اواسط ۱۹۷۰ گزارششده است که کشت خشخاش در نیمی از استانهای افغانستان بهشدت در حال افزایش بوده است و از سال ۱۹۷۸ که زمینه قدرت گرفتن نیروها و جریانات سیاسی داخلی فراهمشده است تا کودتا و اشغال این کشور توسط شوروی، با رشد کشت خشخاش و ظهور گروههای مرتبط با جرائم سازمانیافته روبرو است. درواقع گسترش جرائم سازمانیافته در افغانستان از پیامدهای افزایش کشت مواد مخدر بهویژه تریاک در این کشور است.
از سال ۲۰۰۵ به دنبال حضور نظامی آمریکا در افغانستان شاهد گسترش و از سوی دیگر تکامل جرائم سازمانیافته بودهایم، بهگونهای که دولت قادر به کنترل آنها در اکثر مناطق کشور نیست. یک ارزیابی اولیه نشان از رشد جرائم سازمانیافتهای در افغانستان دارد که در انحصار افراد و گروههای مختلف مشغول در دولت مرکزی است؛ هدف اصلی این گروهها استفاده از فساد گسترده، رشوه و پولشویی برای کنترل تجارت مواد مخدر و رسیدن به سود سرشار مالی است.
ارزیابیهای اخیر از قاچاق مواد مخدر در افغانستان نشان از این تحول مهم دارد که صنعت تولید تریاک و قاچاق آن هر روز به سمت ادغام عمودی عمیق با جرائم سازمانیافته در حرکت است؛ حتی تجارت بین مرزی قاچاق تریاک با قاچاق انسان در حال گسترش است. در سالهای اخیر برای تسهیل در امر ارزیابی تحول جرائم سازمانیافته در افغانستان پنج محور مهم در نظر گرفتهشده است:
- کاهش تعداد و قدرت گروههای جنایی خرد شامل (افراد، شبکهها یا گروههای کوچک) و در عوض، ظهور و قدرتیابی تعداد محدودی از گروههای بسیار بزرگ و شبکهای در ارتباط با جرائم سازمانیافته.
- در افغانستان هنوز خطر شکلگیری و قدرتیابی گسترده گروههای جنایتکار آنچنان حس نشده، زیرا بهجای شناسایی گروههای مرتبط با قاچاق مواد و جرائم سازمانیافته، تنها به شناسایی افراد بهعنوان قاچاقچیان مواد بسنده میشود.
- وجود یک رابطه همزیستی بین دولت و گروههای جنایی و شرکتهای مالی وابسته به این گروهها (در چارچوب عملیات پولشویی) از طریق کسبوکار و افزایش درآمد مالی.
- خروج گروههای کوچک مرتبط با جرائم سازمانیافته و تجارت مواد مخدر در حوزه پولشویی، قاچاق انسان، قاچاق مواد مخدر، فساد مالی، فساد اداری و غیره، متعاقب به وجود آمدن گروههای بزرگتر و ایجاد سطح بالایی از عملیات تروریستی و جنایتکارانه محرمانه بهمنظور تأثیر بر قوانین رسمی و ایجاد شبکه گسترده فساد.
- ظهور صنعت حفاظت از مکانیسمهای سیستماتیک جنایی گروههای مرتبط با جرائم سازمانیافتهای که در ارتباط مستقیم با بازیگران کلیدی در بازارهای جنایی جهان هستند.
چندین تحول کلیدی به شکلگیری گروههای مرتبط با جرائم سازمانیافته در افغانستان کمک کرده است:
- از سال ۲۰۰۳ تاکنون، بیشترین کمکهای خارجی در جهت تقویت بنیه نظامی افغانستان جهت مقابله با گروههای تروریستی و قاچاق مواد مخدر بوده است، در حال که به نظر میرسد نهتنها این کمکها باعث تقویت بنیه نظامی افغانستان نشده بلکه کمکها بیشتر به دست نیروهای شبهنظامی رسیده است. درواقع میتوان گفت در افغانستان جدال فرماندهان مختلف نظامی و غیرنظامی برای ایجاد سرپوشی بر فعالیتهای گسترده غیرقانونی در دولت که در ارتباط با جرائم سازمانیافته هستند، بسیار روشن است.
- وجود شبکهای از نفوذ در فرایند نظام سیاسی که با فعالیتهای غیرقانونی ازجمله تجارت مواد مخدر همراه است، پروژه دولتسازی را در این کشور مختل کرده است.
- افزایش عناصری در وزارت کشور و پلیس افغانستان در حفاظت از بازارهای جنایی باعث شده تا فعالیتهای غیرقانونی این گروهها افزایشیافته و به دنبال آن با ایجاد شبکه گسترده فساد و نفوذ، کنترل ساختار پلیس در استانهای مختلف به دست این گروهها امری آسان باشد.
- افزایش فشارهای بینالمللی در جهت ایجاد نظام سیاسی متمرکز و فشارهای انتخاباتی داخلی، به صنعت تجارت غیرقانونی مواد در افغانستان این قدرت را بخشیده تا به یک نیروی زیرزمینی قدرتمند در مقابل دولت تبدیل شود که در ارتباط نزدیک با بسیاری از افراد و گروههای در قدرت است.
پینوشتها:
[۱] Brannen, Julia (1988. (“The Study of Sensitive Subjects”. Sociological Review, Vol 36, No 3, pp. 552-563
[2]http://siteresources.worldbank.org/SOUTHASIAEXT/Resources/Publications/44881311646513727 04/UNDC_Ch7.pd
انتهای پیام/4106/
انتهای پیام/