مختصات پازل ضد مقاومت در پساکرونا
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، مصطفی غنی زاده طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: آمریکا و برخی از متحدان منطقهای و فرامنطقهای در بیش از یک سال گذشته طرحی حرفهای و خطرناک را برای منطقه خاورمیانه پیگیری و اجرا کردند. یک پازل کامل که هدف آن نابودی محور مقاومت و پایان دادن به منازعات ضدآمریکایی در منطقه بود. بخش های رسانهای، اقتصادی، سیاسی، نظامی و شبه نظامی، این پازل را به یک جنگ هیبریدی یا ترکیبی علیه عناصر مقاومت تبدیل کرده بود. گرچه ایجاد نارضایتی و اغتشاش در ایران، بیدولت سازی در عراق و لبنان و ایجاد تفرقه در بین عناصر این محور و ترور سران آن تا حدی با موفقیت پیش رفته بود اما به نتایج نهایی خود نرسید. از طرف دیگر پیشرفتهای محور مقابل آمریکا در یمن و سوریه و همچنین شکست های سیاسی در منازعات بین المللی بخش های دیگر، این پازل را با مشکل مواجه ساخته بود.
در این میان به وجود آمدن بحران کرونا در عرصه جهانی، ترمزی بود برای سرعت غیرقابل کنترل تحولات خاورمیانه؛ اتفاقاتی که مانند برق طرفهای مختلف را به گوشه رینگ می برد یا دوباره بر موضوعات سوار میکرد، زیر خاکستر قرنطینه رفت. سقوط قیمت نفت نیز رگ حیاتی برخی دولت های منطقه برای دمیدن در آتش منازعات را خاموش یا حداقل معتدل کرد. در همین ایام تهدیدات و نمایش های نظامی در عراق توسط دوطرف درگیر برای انجام حملات علیه یکدیگر در زمانی که جایگاه نخست وزیری بدون صاحب مشخص سرگردان بود، ادامه داشت.حالا و پس از گذر از دوره اوج کرونا به نظر میرسد که طرف آمریکایی مجدد به فکر پیگیری پازل قبلی خود با توجه به شرایط جدید منطقه افتاده است.
پازلی که قطعات رسانهای آن در زمان کرونا به شکل جدی تداوم داشت و به اشکال مختلف حتی زمانی که دولت های منطقه به ویژه ایران نتایج موفقیت آمیزتری در کنترل بیماری نسبت به دول غربی داشتند، پیگیری میشد. ایجاد اختلاف، ناامید سازی، تغییر جبهه دشمن و دوست، تمسخر، ایجاد تردید، بی اعتماد سازی، دروغ و فریب و... از عناصر این جبهه علیه اذهان مردم منطقه بود. در کنار این امر امید داشتن طرف غربی به نتیجه فشارهای اقتصادی محتمل در منطقه به ویژه بر کشورهای عضو در محور مقاومت یعنی ایران، عراق، سوریه و لبنان بخش مهم دیگراین پازل است. آمریکاییها در آغاز بحران کرونا سعی داشتند به شکل کنترل شده، برخی معافیت های حداقلی در تحریم را به ایران اعطا کنند تا از فروپاشی ساختار ظالمانه تحریم ها بر اثر فشارهای بین المللی در موضوع کرونا جلوگیری کنند اما در مقابل اصل فشار حداکثری را حفظ کردند تا باتوجه به سقوط قیمت نفت و کاهش فروش آن، اقتصاد ایران را در تنگنای بیشتری قرار دهند. موضوعی که به نظر میرسد فعلا موفقیت آمیز بوده، به ویژه این که فشارهای هزینهای کرونا و رکود اقتصادی آن فشارها را چندین برابر کرده است. بنابراین در عرصه اقتصادی بخش سابق پازل مذکور هنوز پرقدرت خود را به پیش میبرد. از طرف دیگر افزایش فشار به کشورهای غربی برای تروریستی اعلام کردن عناصر مقاومت به ویژه حزب ا... میتواند مقدمهای برای فشار بیشتر یا ترور اعضای بلند پایه آن باشد.در عرصه سیاسی در عین حال فشل بودن قدرت چانه زنی آمریکا در فضای جهانی باقی است. پمپئو از طرحی سخن به میان آورده که میتواند آمریکا را به انزوای بیشتر در عرصه بین المللی بکشاند. «بودن در توافقی که خروج از آن افتخار دوسال اخیر ترامپ است»، خلاصه این طرح برای تداوم تحریم تسلیحاتی ایران است. باید دید کشمکش های جهانی در این موضوع به کجا خواهد رسید.
در عرصه نظامی اما موضوعات متعددی در جریان است. سلسله حملات صهیونیستها به سوریه ادامه دارد و به نظر میرسد با جسارت بیشتری پیگیری میشود. در عراق نیز داعش دوباره سربرآورده و حملاتی را تدارک دیده است؛ مواردی که میتواند به مشروع سازی تداوم حضور آمریکاییها در عراق منجر شود. آمریکایی ها نیز با تجمیع نیروهای خود در عین الاسد آرایش تدافعی گرفته اند. آرایشی که تا دو هفته پیش کاملا تهاجمی بود اما به نظر میرسد رفتار و پیغام های طرف محور مقاومت و همچنین گسترش کرونا در تمامی پایگاه های منطقهای آنان موجب عقب نشینی آمریکا شده است. این شکل تهاجمی در شش ماه گذشته و با انجام رزمایش های متعدد در جنوب خلیج فارس میرفت که شکلی خطرناک به خود بگیرد اما این کرونا بود که ترمز تحولات نظامی در طرف آمریکایی را کشید. در سوریه نیز وضعیت فعلا سفید است تا زمانی که ارتش دوباره عزم فتح ادلب کند. این بار اما مشخص نیست که واکنش ترکیه چه خواهد بود. عنصر مهم دیگر در بخش نظامی فعال شدن جدی گزینه ترور سران محور مقاومت در منطقه است. پس از به شهادت رساندن راس این جریان یعنی سردار سلیمانی، به نظر میرسد که طرف مقابل از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار است.
این عناصر نشان میدهد که پازل آمریکاییها و هم پیمانان غربی و عربیاش هنوز در جریان است. اما شکل های جدیدی به خود گرفته و روندهایی با توجه به وضعیت جدید برای آن طراحی شده است.در این میان عناصری نیز وجود دارد که کارکردی بودن این پازل را در وضعیت کنونی به چالش میکشد. تضعیف جدی نیروهای آمریکایی پس از گسترش کرونا در پایگاه های خاورمیانه واقعیتی است که دایره فعالیت های دولت ترامپ در عرصه نظامی را به شدت محدود میسازد. این تضعیف در عرصه سیاست داخلی و خارجی ترامپ پس از کرونا نیز میتواند عملکرد پازل مذکور را با مشکلات جدی مواجه سازد. دولتی که دو ماه است به شکل جدی درگیر یک بیماری ویروسی شده و حالا با احتمال تک دورهای شدن نیز بیش از پیش مواجه شده است. در عرصه سیاسی فشارها برای از بین بردن توافق برجام کارساز نبوده و حالا احتمال برداشته شدن تحریم تسلیحاتی ایران بیش از هر زمان دیگری است. موضوعی که ایران را با یک پرش در عرصه واردات و صادرات سلاح مواجه میسازد و توازن قوای نظامی در منطقه را دستخوش تغییر میکند. وضعیت هم پیمانان منطقهای آمریکا نیز چندان خوب نیست.
انزوای سعودی پس از شروع جنگ نفتی با روسیه بیشتر و حالا پس از سقوط قیمت نفت با مشکل رفع و رجوع حداقل های هزینههای اقتصاد نفتی خود مواجه شده است. اختلافات عربی در جنوب خلیج فارس همچنان ادامه دارد. علاوه بر این عربستان واقعا نمیداند باید با بحران یمن چه کند، به ویژه این که روند پس گرفتن زمین توسط انصارا... آغاز شده است. در اسرائیل نیز پس از چند دوره رای گیری هنوز مشکل تشکیل دولت باقی مانده است. همچنین موضوع افغانستان با وجود امضای توافق نامه با طالبان هنوز حل نشده و دو نفر خود را منتخب مردم میدانند؛ دو نفری که هیچ کدام مورد تایید طالبان نیستند.خلاصه این که پازل قبلی به شکل جدی و البته با روش های جدید پیگیری میشود اما سدهای قابل توجهی در مقابل آن قرار دارد. بنابراین هوشمندی بسیار دقیقی در این موضوع لازم است. حفاظت از سران مقاومت، حفظ اتحاد عناصر مقاومت، عقب راندن طرف مقابل در عرصه نظامی، افزایش فشار بر هم پیمانان طرف مقابل، تدبیر سیاسی برای بهره مندی از دوستان جهانی در عرصه بین الملل، تشدید راهکارهای برون رفت از رکود اقتصاد و جریان سازی هوشمند رسانهای، بخشی از راهبردهای کلان لازم در این عرصه است.
انتهای پیام/
انتهای پیام/