دلنوشته پرستاری که داوطلبانه به صف سپیدپوشان مبارزه با کرونا پیوست
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ مانند آن سه سالی که فلج بودم و معلولیت داشتم، راهرفتن تند آرزویم بود، تندراهرفتنی که 26 سال با من بود و من هیچگاه آن را به رسميت نشناخته بودم.
نمیدانم... کرونا هم بالاخره بساطش را جمع میکند و میرود؛ نه از ایران که از این کره کوچک خاکی.
کرونا بیش از هر چیزی یاد ما انداخت که این دنیا چقدر کوچک است و خوشی و ناخوشیهای ما آدمها تا چه اندازه وابسته بههم.
کرونا بالاخره میرود. نمیدانم هزینه درسهایی که به ما داد، جان چند نفر از مردم عزیز و سپیدپوشان غیور میهنم را خواهد گرفت، اما من درس خودم را گرفتم. قدر این زندگی نازدانه را بدانیم، قدر احساس قشنگ پرستارانی که بیمنت از جانشان مایه مینهند را بدانیم.
زندگی هیچگاه راحت نبوده، جنگها، نرسیدنها، چشم درآوردنها و تجاوزها... شاید به روی خودمان نیاوریم، اما زندگی را حتی با تمام تلخیها و سختیهایش دوستش داریم...
گر نگهدارِ من آن است که خود میدانم، شیشه را در بغلِ سنگ نگه میدارد...
خدای من مراقب همه ما باش تا بتوانیم خالصانه و صادقانه خدمت کنیم.
#کرونا را شکست میدهیم
نرگس لطیفینیا دانشآموخته دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول و پرستار شاغل در مرکز آموزشی درمانی شهید آیتالله مدنی خرمآباد
لطیفینیا شاغل در مرکز آموزشی درمانی شهید مدنی داوطلب خدمت به بیماران کرونا بود که به جمع پرستاران خدمترسانی در بخش بیماران کرونایی بیمارستان شهدای عشایر پیوست و اکنون در حال خدمت به بیماران است.
او بهدلیل شرایط خاص و ضعف عضلانی که هنوز با خود دارد و فقط کار اداری انجام میدهد با این وجود درخواست عاشقانه و داوطلبانهاش برای خدمت به بیماران کرونایی پذیرفته شد.
لطیفینیا دانشجوی پرستاری بهمن سال ۱۳۹۴ واحد دزفول بر اثر حادثه تصادف (در حالی که سه روز از ترم ۷ او گذشته بود) دچار ضایعه نخاعی و فلج کامل اعضای تحتانی شد. وضعیت جسمانی و مشکلات روحی لطیفینیا موجب شد که او مدت دو سال نتواند به تحصیل ادامه دهد.
وی با لطف خداوند و تلاش و پشتکار خود توانسته سلامتیاش را بازیابد و پس از بهبودی به تحصیل در رشته مورد علاقه خود که از آن بازمانده بود بازگردد و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد دورود فارغالتحصیل شود و بعد از گذراندن دروس عملی در ترم ۸ فارغ التحصیل و وارد عرصه خدمت به مردم شد.
انتهای پیام/4062/
انتهای پیام/