مدل سازی نرمِ مسئله غیرساختارمندِ کرونا
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، بیتردید پدیده بحران آفرین ویروس کرونای اخیر یا همان همهگیریِ کووید-۱۹، جهانِ پرطمطراق و مدّعی هوشمندی بالای امروزی را چنان تحت سیطره تاثیر خویش قرار داده است که در عمل، اکثرِ حوزههای موضوعی، عملکردی و نهادی دچار شوک و سردرگمی سنگینی بابت مواجهه با این مهمان ناخوانده، ناشناخته، مبهم و نادقیق شدهاند.
حقیقت امر آن است که جهان با یک ابَرمسئله چند وجهی در ابعاد سلامتِ (جسم، روح، روان و رفتار)، رسانه، آموزش، حملونقل، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، روابط بینالملل، مدیریت، سیاست و حکمرانی روبرو شده است که گریزی از آن نیست.
آنچهکه در این میان بسیار مهم است، نحوه رهبری و مدیریت این بحران بیسابقه جهانی است. بدیهی است که جوهره اصلی رهبری و مدیریت در هر سطحی و زیست بومی، مهارت کمّی و کیفی در تصمیم سازی و تصمیمگیری در هریک از ابعاد مذکور و نیز در سطح کلان سیستمها است و بدون آنها، مقوله رهبری و فرآیند مدیریت معنا ندارند.
همچنین نباید از نظر دور داشت که ابتنای ورود به فرآیند تصمیم؛ به ویژه تصمیم های سخت، به عنوان قلبِ رهبری و مدیریت یک سیستم، وجود مسئله (Problem) است. در ادبیات علوم تصمیم با سه نوع مسئله مواجه هستیم :
1- مسائل ساختارمند یا خوش تعریف یا کلاسیک
2-مسائل بدون ساختار یا غیرساختارمند یا پیچیده یا بد تعریف یا بدقلق
3- مسائل نیمه ساختارمند (مسائل ترکیبی)
در مسائل ساختارمند (مسائلی با فرمول کمّی) روابطی بنیادی ایجاد می شود؛ به نحوی که بتوان آنها را بر اساس اعداد یا نمادهایی که نهایتا تخمینهایی عددی را دریافت میکنند، بیان کرد.
چنین مسائلی را میتوان توسط مدلهای ریاضی کلاسیک توصیف کرد. تجزیه و تحلیل آنها با بکارگیری روش های استاندارد امکان پذیر خواهد بود.این نوع از مسائل به طور معمول با مدل سازی ریاضی کلاسیک در دانشِ تحقیق در عملیات سخت( Hard operations Research) فرموله و حل میشوند تا به جوابی بهینه یا رضایت بخش برسند.
لازم به یادآوری است که از دیر باز دو تفکّر آمریکایی و انگلیسی بر شاخه خاصی از علم مدیریت به نام تحقیق در عملیات (operations Research) یا پژوهش عملیاتی(Research Operational) حاکم بوده است. گرچه خاستگاه تحقیق در عملیات و پژوهش عملیاتی دانش ریاضی و علم آمار میباشد؛ اما تا دهه 70 میلادی با اصطلاح رایج تحقیق در عملیات شناخته میشد که اساس آن مدلسازی ریاضی به عنوان تجریدی از واقعیت یا مسئله بود.
تلاش تحقیق در عملیات سخت آن بود که مسئله یا واقعیت، آنچنان که هست، مدلسازی شود و «جوابی بهینه یا Optimal Solution» یا در شکل محافظه کارانه آن «جوابی رضایت بخش یا Satisfactory Solution» برای آن محاسبه شود. در این دیدگاه فرض بر آن است که مسئله، ساختارمند و خوش تعریف است و مدل ساز با کشف روابط آن می تواند مسئله را به صورت یک مدل ریاضی صورت بندی کند.
از همین رو این رویکرد، به «تحقیق در عملیات سخت (Hard OR)» معروف گشت. در روشهای تحقیق در عملیات سخت به دنبال نظاممند کردن و شناسایی جزء جزء مسئله و انطباق آن با مدل ها و اجزای تعریف شده هستیم. با قالب بندی مسئله دائما در حال صرف نظر از بخش های مختلف و دور شدن از واقعیت ها هستیم.
در این شیوه وظیفه تحلیلگر قالببندی مسائل و همسانسازی آنها به صورت مدل تعریف شده است. در این روش ها هیچ فرصت مذاکره ای برای سازمانها و تصمیم گیرندگان وجود ندارد. در حقیقت هیچ تعاملی در تعریف اهداف و وضعیت تعریف شده صورت نمیگیرد.
بسیاری از حقایق در این شیوه قربانی تعاریف ثابت و بدون تغییر خواهند شد. روابط بسیار مهم و تاثیرگذار و بسیاری از انگیزه ها و توانایی های افراد نادیده گرفته خواهد شد. دراین مدلها ضعف آگاهی از وقوع رخدادها در آینده، در مدل منعکس نمی شود. ممکن است شرایط پیش روی مسئله طوری رقم بخورد که منجر به یک جواب قطعی از پیش تعیین شده نشود و صورت مسئله به کلی تغییر یابد. شیوه های به کار گرفته شده، ممکن است از لحاظ ریاضی بسیار پیچیده به نظر آیند، اما از لحاظ محتوا و شمول ابعاد واقعی و متغیرهای بی شمار آن بسیار ساده اند. در تحقیق در عملیات سخت، تمرکز اولیه بر روی مسئله و مشکل خواهد بود و تمرکز ثانویه بر افرادی است که با مسئله درگیر هستند.
یافتن راه حل بهینه برای یک مسئله با استفاده از روابط ریاضی و به کمک نرم افزارهای رایانه ای چندان قابل قبول به نظر نمی رسد. زیرا مسئله در قالبی در آمده است که با واقعیت فاصله زیادی دارد و جواب بهینه یافته شده نمی تواند در دنیای واقعی کاربرد داشته باشد.
باید پذیرفت که در دنیای آشفته امروزین بسیاری از مسائل، مانند ابَرمسئله کرونا، از نوع بدتعریف، بدساختار یافته یا شاید ساخت نیافته و مملوّ از عدم اطمینان هستند؛ به طوری که پیچیده ترین دانش ریاضی و حرفه ای ترین عالمان تحقیق در عملیات قادر به صورت بندی ریاضی آنها نیستند؛ چرا که ساختار آنها نامشخص، و آمیخته به علایق و انگیزه های ذینفعان درگیر در موقعیت مسئله است.
مسائل بدون ساختار (مسائلی که به صورت کیفی بیان می شوند) تنها شامل توصیفی از مهمترین منابع، شاخص ها و مشخصات هستند. روابط کمّی بین آنها مشخص نیست. این مسائل را نمی توان توسط مدل های کمّی موجود توصیف و با بکارگیری روش های استاندارد تجزیه و تحلیل کرد. بدین سبب بود که نحله انگلیسی تحقیق در عملیات با نام جدید «تحقیق در عملیات نرم (Research Operational Soft یاSoft OR)» به جهان عرضه شد. به عبارتی می توان گفت تحقیق در عملیات نرم، مجموعه روش شناسی ساختاردهی به مسئله(PSM یا Problem Structuring Methods) می باشد. روش های تحقیق در عملیات نرم مجموعهای از رویکردهای مدل سازی مشارکتی هستند که هدفشان پشتیبانی از فعالان متعدّد برای بررسی یک مسئله چالشی است. این مسئله چالشی یک دغدغه جمعی محسوب میشود. واژه سخت به استفاده از ریاضیّات و فنون کمّی اشاره دارد که در تقابل با واژه نرم هستند که به طور عمده فنون کیفی را به کار میگیرد.
در علم تجزیه و تحلیل و مدیریت سیستم ها دو شکل تفکر سیستمی متمایزِ نرم و سخت مطرح است. تفکر سیستمی سخت فرض میکند که دنیا از سیستمهایی تشکیل شده است که می توان آن ها را به صورتی عینی مدل کرد. منظور از عینی این است که اهداف، مورد توافق طرفینِ درگیرِ مسئله هستند و به خوبی تعریف شده اند. وظیفه اصلی تفکّر سیستم های سخت تعیین اثربخش ترین یا کاراترین ابزارهای تحقّق اهداف عینی است. در مقابل، تفکّر سیستم های نرم می پذیرد که پیچیدگی بسیار زیاد دنیای واقعی را نمی توان مدلسازی و بهینه سازی کرد. این رویکرد می کوشد با استفاده از نگرش سیستمی برای موقعیتهای مسئله زا ساختار تفکّر و یادگیری را پی ریزی کند. هدف تفکّر سیستم های نرم، بحث و توافق بر سر ماهیّت مسئله و نه ارائه راه حل آن است. هدف تحقیق در عملیات نرم، ایجاد یک فهم مشترک میان تصمیم گیرندگان است.
این فهم مشترک به عنوان مبنایی برای اقدام توافقی است و این اقدام توافقی از طریق مذاکره به دست می آید و آن ها را برای اجرا آماده می کند. هرجا که مسئله پیچیده و ذی نفعان متعدّد درگیر باشند، می توان از تحقیق در عملیات نرم استفاده کرد. این روش ها تنها برای تعریف عینی و ملموسی از مسئله نیستند، بلکه به دنبال درگیری و مشارکت واقعی افراد در مباحث هستند و همچنین روی ادراکات خاصّ هر فرد از مسئله تاکید زیادی می شود. برای تعریف دقیق یک مسئله نمی توان فقط به دیدگاه های یک شخص اتّکا کرد، بلکه باید دیدِ جمعی و توافقی مد نظر قرار گیرد.البته در عمل با مسائلی روبرو هستیم که ما را متقاعد می کنند که از مزیّت های هر دو رویکرد در عمل استفاده کنیم.اینگونه مسائل در طیف میان دو سرِ مسائل ساخت یافته و بدون ساختار به به عبارتی گویاتر، مسائل نیمه ساختارمند، قرار می گیرند.
مسائل نیمه ساختارمند (مسائل ترکیبی) هم شامل عناصر کمّی و هم شامل عناصر کیفی هستند. با بررسی این مسائل، پارامترهایی کیفی، مجهول و ناقطعی ظهور پیدا می کنند. این مسائل بین مسائل ساختارمند و بدون ساختار قرار می گیرند. حل این مسائل مستلزم بکارگیری ترکیبی از روش های استاندارد و همکاری فعّال تصمیم گیرنده است.
در مسئله بحرانی، پیچیده،چند سطحی و غیرساختارمند ویروس کرونای اخیر،جهان با یک مسئله بسیار بزرگ و ساخت نایافته ای در ابعاد گوناگون رویرو شده است که لزوم مدل سازی نرم تصمیم گیری این پدیده نادر به منظور رهبری و مدیریتِ اثرات پروانه ای این مسئله جهانی را صدچندان می کند. به همین دلیل، با همه رنج و تلخیِ غیر قابل وصفِ این ابتلای جهانی،فرصتی کم نظیر برای محکِ آموزه های مدل سازی مسائل نیمه ساختارمند و غیر ساختارمند فراهم شده است تا سیاستگذاران و تصمیم گیران را در اتخاذ تصمیمات درست، بهنگام و عالمانه در این شرایط یاری دهند.
برای مدل سازی اینگونه پدیده های شناخته و نادقیق در پارادایم های متنوّع دانش تحقیق در عملیات؛یعنی،روش شناسی های مکتب علمی و فنّی تحقیق در عملیات ِسخت (Hard Operations Research School Methodologies)، روش شناسی های مکاتبِ علمی، اندیشهای و فلسفیِ پژوهش عملیاتی نرم،رهایی بخش،انتقادی،چندگانه و پست مدرن (Methodologies Soft/Liberation/Critical/Multiple/Postmodern Operational Research School)، روش ها و تکنیک های متعدّدی معرفی شده اند که از هریک از این مدل ها و تکنیک ها می توان به فراخورِ شرایط مسئله به منظور مدل سازی و ساخت دهی در امر تصمیم گیری های مدیریّتی بهره های فراوانی برد.
*مهدی حمزهپور، عضو هئیتعلمی گروه مدیریت صنعتی دانشگاه امام صادق(ع)
انتهای پیام/۴۰۸۴/
انتهای پیام/