چین قطب اقتصاد جهانی را از آمریکا خواهد ربود/ حیات رو به زوال صهیونیستها
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، «عبدالحی زلوم»، تحلیلگر برجسته امور نفت و اقتصاد در گزارشی که روزنامه فرامنطقهای رأی الیوم منتشر کرده است، نوشت: تغییرات قرن بیستم بیش از کل تغییرات از زمان خلق زمین تا آغاز این قرن است. شاید مهمترین این تغییرات در وسایل ارتباطی و انتقال از دوره مسافرت با اسب به عنوان سریعترین ابزار آن دوران به هواپیماهای دارای موتور جت، موشکها، اکتشافات فضایی، اختراع وسایل دیداری، شنیداری و شبکههای ارتباطاتی و اجتماعی است.
بیشتر بخوانید:
اثرات منفی «ویروس کرونا» بر اقتصاد چین و اروپا
آیا جنگ تجاری آمریکا و چین، جهانی خواهد شد؟
وی مینویسد: تغییرات قرن بیستم جهان را به یک دهکده تبدیل کرده است. شاید هر دهه از این قرن را بتوان موازی با همه متغیرهای قرن بیستم ازجمله تحولات مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ارزیابی کرد.
آینده صنعت نفت حاشیه جنوبی خلیج فارس
در مطالعات صندوق بینالمللی پول که فوریه سال جاری (اسفند 1398) با عنوان «آینده صنعت نفت و ثبات مالی» برای اعضای شورای همکاری خلیج فارس منتشر شد، آمده است که ثروت اقتصادی و مالی منطقه ممکن است تا سال 2034 به طور کامل تخلیه شود و کشورها برای جلوگیری از کاهش قیمت نفت و کاهش تقاضا به استقراض متوسل شوند.
این گزارش میافزاید: کشورهای حاشیه جنوبی خلیج (فارس) جز تنوع دادن به منابع درآمدی و تسریع در روند اصلاحات اقتصادی پیشنهادی از سوی صندوق بینالمللی پول چارهای ندارند، زیرا نفت 70 تا 90 درصد از درآمد کل این کشورها را تشکیل میدهد. پیشنهاد اصلاحات این صندوق بر تسریع در تنوع دادن به منابع اقتصادی منحصر نیست و این روند باید با کاهش هزینههای دولتی و افزایش مالیات همراه باشد. کشورهای حاشیه جنوبی خلیج (فارس) همچنین باید هزینههای مصرفی خود را هدفمند و بخشهای بزرگ خدمات شهری را اصلاح کنند و صورتحساب درآمدهای عمومی را که بالاتر از استانداردهای جهانی است، کاهش دهند.
این تحلیلگر حوزه نفت و انرژی در ادامه گزارش خود نوشت: در تحقیقات فوق محرمانه وزارت انرژی آمریکا که 24 اکتبر 1984 به وزارت امور خارجه ارائه شد، آمده است که سیاست واشنگتن باید این باشد که به سمت کاهش 30 الی 40 درصدی قیمت نفت حرکت کند تا وضعیت اقتصاد آمریکا بهبود یابد. همچنین در تلگراف محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا که در 1985 میلادی به سفارتخانهاش در لندن ارسال شده بود، تأکید شد که وزیر امور خارجه (وقت آمریکا) بهشدت خواهان بررسی سریع روند تأثیر افت قابل توجه قیمت نفت است. بررسیها نشان داد که قیمتها از میانگین 26 دلار در هر بشکه در زمستان 1985 به کمتر از 10 دلار در هر بشکه در سال 1986 کاهش یافته بود.
ارزیابیهای این تحلیلگر حوزه نفت نشان میدهد کشورهای نفتخیز جهان عرب که 20 درصد از کل نفت مصرفی جهان را تأمین میکنند، قدرت بازسازی اقتصاد جهانی را دارند و میتوانند در صورت بازیابی حاکمیت اقتصادی خود و تصمیم جمعی در زمینه میزان تولید نفت با قیمت مورد توافق میان خود، قدرت تخریب گستردهای داشته باشند و این به آن معنی است که ائتلافهای خرد کنونی که از قدرت حاکمیت آنها میکاهد، کشورهای عربی را به ورطه سقوط سوق خواهند داد.
مطالعات انجامشده نشان میدهد که اتخاذ چنین سیاستهایی به قیامهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس منجر خواهد شد.
زلوم در گزارش خود در زمینه ادامه تبعیت اعراب از آمریکا و گردیدن در محور واشنگتن نوشت: قیمت نفت این روزها از حدود 75 دلار در هر بشکه کاهش یافته و به حدود 20 دلار در هر بشکه رسیده است. این به چه معناست؟ یعنی اینکه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج (فارس) روزانه 400 میلیون دلار یا سالانه حدود 150 میلیارد دلار از دست میدهند. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا این کشورها باید برای رفاه اقتصادی آمریکا شهروندان خود را با مالیاتهای سنگین زیر فشار قرار دهند؟
جغرافیای سیاسی جدیدی در حال شکلگیری است
جیمی کارتر، رئيسجمهور اسبق آمریکا در سخنرانی خود در کلیسایی در ایالت جورجیای آمریکا اعلام کرد که تجربیات خود درباره چین را در نامهای با دونالد ترامپ به اشتراک گذاشته است.
کارتر ۹۴ ساله در این گردهمایی تصریح کرد: ترامپ در تماسی تلفنی به این نامه پاسخ داد و گفت هدف اصلی از تماس تلفنی این بود که به صورت صریح بگوید چینیها در بسیاری از جهات از آمریکا پیشی گرفتهاند.
جیمی کارتر، رئيسجمهور اسبق آمریکا
کارتر در ادامه افزود: من هم به ترامپ گفتم که آمریکا در سالهای گذشته چندین هزار میلیارد دلار صرف جنگ کرده؛ درحالی که چین این پولها را در پروژههایی مثل خطوط راه آهن پرسرعت سرمایهگذاری کرده است.
امپراتوری آمریکا در سراشیبی سقوط قرار دارد، زیرا کمتر از یک درصد مردم مالک بیش از نیمی از ثروت آمریکا هستند و اینکه این جمعیت اندک مالکیت خیابان وال استریت و مؤسسات امنیتی، صنعتی و نظامی را در اختیار و کاملا بر سیاستهای دولت نظارت دارند.
وی افزود: در واقع آنها هستند که برنامههای خود را بر نهادهای دولتی آمریکا دیکته میکنند و غالباً منافع خود را مدنظر دارند، نه منافع مردم آمریکا. واشنگتن بهشدت جنبشهای مخالف همچون «اشغال وال استریت» یا جنبشهای ضد سرمایهداری را سرکوب میکند و بسیاری از این مردم كارگران مهاجری هستند که از مکزیک، آمریكای لاتین و ... به آمریکا نقل مکان کردند.
این تحلیلگر حوزه اقتصاد بینالملل عنوان کرد: تا سال 2030 جهان سیر صعودی خواهد گرفت که محوریت آن را چین، روسیه، ائتلافهای منطقهای و بسیاری از کشورهای دارای منافع مشترک برعهده خواهند داشت که بیشترشان منتقد فزون خواهی آمریکا و متحدانشان هستند. در دنیایی که بازدارندگی متقابل و جنگهای نسل پنجم و ششم که عمدتاً به اقتصاد، هوش مصنوعی، وسایل ارتباطی و رسانه وابسته است، حرف نخست را میزند، شاهد افول هژمونی آمریکا هستیم.
امروزه ارتدوکسها 20 درصد از جمعیت سرزمینهای اشغالی را تشکیل میدهند که به صهیونیسم و یهودیت اعتقادی ندارند و از خدمت در ارتش رژیم صهیونیستی خودداری میکنند. همچنین اختلاف میان آنها و سکولارها در حال افزایش است.
وی افزود: در دهکده جهانی مدرن، غیرممکن است که کشوری بتواند به دور از دیگر کشورها و ائتلافهای منطقهای و جهانی نوظهور گام بردارد. هرچه آمریکا خود را از این سیر صعودی بازدارد، بیشتر خسارت خواهد دید.
عمر رژیم صهیونیستی به یک قرن نمیرسد
نتیجه تحقیقات UNFPA (یکی از مؤسسات وابسته به ملل متحد) در سال 2016 نشان داد که جمعیت غزه که امروز حدود 2 میلیون نفر است، در سال 2030 دو برابر خواهد شد و به 3.9 میلیون نفر خواهد رسید. همچنین جمعیت کرانه باختری و قدس به 6.9 میلیون نفر افزایش خواهد یافت و این یعنی جمعیت کرانه باختری، قدس و غزه سال 2030 حدود 10 میلیون نفر خواهد شد. این در حالی است که تنها جمعیت کرانه باختری و قدس در سال 2050 به 10 میلیون نفر خواهد رسید.
عبدالحی زلوم نوشت: اسرائیل پس از جنگ 1967 در هیچ جنگی پیروز نشد، زیرا جنگهایی که با دیگر طرفها به راه میانداخت، مبنای ایدئولوژیک داشت و برای گسترش قلمرو نبود و آنها همه آن جنگها را واگذار کردند. درواقع میتوان گفت که مبنای راهبرد ارتش این رژیم شکست خورده است، زیرا آنها با گروههای مقاومت مردمی مواجه هستند که در ساختار ایدئولوژیک آنها ماشینهای نظامی، بمب و سلاح اتمی تأثیری ندارد.
وی افزود: فرماندهان اسرائیلی اعتراف میکنند كه اقدام اين رژیم در به راه انداختن هرگونه جنگ در آینده به مرگ آنها منجر خواهد شد. قدرت محور مقاومت روند رو به رشد دارد و در مقابل، اسرائیل و متحدانش ازجمله آمریکا رو به افول گذاشتهاند و محورهای چین روسیه و دیگر کشورها با یکدیگر متحد شدهاند.
مبنای راهبرد ارتش رژیم صهیونیستی شکستخورده است، زیرا آنها با گروههای مقاومت مردمی مواجه هستند که در ساختار ایدئولوژیک آنها ماشینهای نظامی، بمب و سلاح اتمی تأثیری ندارد.
بهتازگی و در اقدامی که نمیتواند آخرین آن باشد گروههای مقاومت در غزه توانستند معادلات را برهم بزنند و در مقابل اسرائیل قدرت بازدارندگی ایجاد کنند. در حال حاضر سرزمینهای اشغالی به زندان بزرگی برای صهیونیستها تبدیل شده است.
انتهای پیام/4106/4033/پ
انتهای پیام/