صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۱۲ - ۲۹ بهمن ۱۳۹۸
امینی در گفتگو با آنا:

شعر بی‌معنی در روزگار ما به عنوان شعر پیشرو معرفی می‌شود/ کج‌فهمی از نظریه‌های ترجمه شده ریشه برخی شعرهای بی‌معنی است

یک شاعر و منتقد ادبی عنوان کرد: یکی از دلایل شیوع شعر بی‌معنی کج فهمی شاعران از نظریه‌های ادبی ترجمه شده است.
کد خبر : 472521

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، شعر از گذشته تا امروز با جان مردم سرزمین ما عجین شده است. اگر نگاهی به تاریخ ادبیات ایران بیندازیم، گنجینه عظیم شعر پیشینیان، شگفت زده‌مان می‌کند. اما به پشتوانه چنین گذشته درخشانی در شعر، امروز کجا ایستاده‌ایم؟ گفتگو و بررسی این سؤال مهم به شاعران و مخاطبان برای شناخت جایگاه دیروز و امروز و پیش‌روی در مسیر آتی بسیار حائز اهمیت است.




اسماعیل امینی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا، درباره وضعیت شعر امروز گفت: شعر بی‌معنی در روزگار ما به عنوان شعر پیشرو معرفی می‌شود و هیچ‌کس هم نمی‌گوید این شعر بی‌معنی است. این اتفاق کار شاعران جوان هم نیست و توسط بزرگترهای شعر رقم خورده است.


وی در تشریح شیوع شعر بی‌معنی بیان کرد: یکی از دلایل این اتفاق کج فهمی از نظریه‌های ادبی ترجمه شده است. فرض کنید در یک نظریه ادبی آمده است که شعر معنای واحدی ندارد، این به این معنا نیست که شعر بی‌معناست؛ یعنی معنای متکثر دارد قابل تأویل است؛ در تعامل با مخاطب معنای جدید برای آن ایجاد می‌شود. مثلاً ما شعر حافظ را داریم که در طول چند قرن مواجهه با مردم مخاطبان مفاهیم جدید از آن برداشت کردند.


این استاد دانشگاه افزود: نظریه‌ای می‌گوید «شعر معنا را به تأخیر می‌اندازد» نه به آن معنا که معنا را گم می‌کند؛ یعنی اینکه مخاطب برای دریافت معنا باید تلاش ذهنی بکند و معنا را در دسترس قرار نمی‌دهد. یا مثلا این نظریه که «زبان شعر ابهام دارد» این بدان معنی نیست که شعر گنگ یا بی‌معناست بلکه از مفاهیمی حرف می‌زند که آنها خودبه‌خود مبهم هستند. برخی احساس‌ها و دریافت‌های انسان اساساً مبهم‌اند و به زبان نمی‌آیند. حتی بعضی از تجربیات ساده مثل مزه میوه قابل تعریف و تشریح دقیق نیست؛ حال آنکه تجربه‌های عاطفی که شاعر با آنها سروکار دارد به مراتب پیچیده‌تر هستند.


امینی اظهار کرد: شاعران این نظریه‌ها را در ترجمه‌هایی که به غلط و یا با عجله ترجمه شده است خوانده‌اند و شعرهایی گفته‌اند که معلوم نیست چه می‌خواهد بگوید به هیچ تجربه انسانی اشاره ندارد.


این شاعر و منتقد ادبی خاطرنشان کرد: گونه‌ی دیگری از شعر که از شعرها‌ی بی‌معنی مضحک‌تر است و رایج شده است آثار شاعرانی هستند که تقلب می‌کنند. این کارشان هم نه از سر ناآگاهی نسبت به نظریه‌های ادبی بلکه کاملاً آگاهانه تقلب می‌کنند؛ یعنی شعر مجعول درست می‌کنند و منتشر می‌کنند.


وی اضافه کرد: گاهی این شاعران متقلب اینقدر شجاعت ندارند اشعار تقلبی را به نام خودشان منتشر کنند و آنها را به اسم دیگران و گاهی به نام شاعران برجسته مثل فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و ... منتشر می‌کنند. اینها دشمن شعر و ادبیات هستند؛ کار ضدفرهنگی می‌کنند و قصد ویرانگری دارند. تعداد این افراد زیاد است و در فضای مجازی پررنگ‌تر هم هستند.


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر