مردم همان مردم حماسههای تشییع هستند/ صداقت نجاتبخش است حتی اگر بهانهای شود برای سواستفاده
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، چشمانمان را باز کنیم، روزهای عجیبی است، لحظات نفسگیری است، انگار تاریخ پیش چشمانمان روی دور تند دارد ورق میخورد، آنچه از سحرگاه شوم 13 دی از آن ذبح عظیم تا امروز به چشم دیدهایم هر کدام رخدادهایی است که هضمش ماهها و بلکه سالها زمان میبرد اما همه در یک دوره فشرده به ما رخ نشان داده تا تاریخ قدرتنمایی کند. چنین حس توامان و درهمتنیده سوگ و حماسه و غم و غرور و دوباره سوگ را شاید تابهحال هیچ ملتی اینقدر نزدیک، نزدیکتر از رگ گردن در یک بازه کوتاه لمس نکرده باشد و این حال غریب این روزهای ماست.
قاسم از دولت عشق تو سلیمانی شد
سحر 13 دی وقتی نوادگان عموسام سردار را ناجوانمردانه زدند مبهوت بودیم، به بزدل کاخ سفید گفته بودند اینها معترضند، سردارشان را، عباسشان را، آرششان را هم بزنی کَک کسی نمیگزد. بزدل زد، بد هم زد، نامردی هم زد. به بزدل دروغ گفته بودند، معترض بودیم اما حساب اعتراضها از حب دین و وطن جدا بود، فرق خادم و خائن را میدانستیم، بعد از سردار، خیابانها قیامت شد، پیکر قاسم و یارانش زیارت دوره رفت، رفت کاظمین و کربلا و نجفاشرف.
مردم عراق قدر ازالهکننده داعش را میدانستند، چون نگین در برش گرفتند و طواف کردند، عراق دیگر عراق دو ماه پیش نبود، آنها که جلوی هم سنگر گرفته بودند بعد از حاج قاسم، همسنگر شدند و خروج یانکیها را در پارلمان سند زدند. به ایران که رسید، اول اهواز غوغا شد. خوزستان عزیز که به مردمش کم بیمهری نشده قیام کرد، قیامت اهواز به مشهد رسید و از آنجا به غوغای تهران تبدیل شد و بزرگترین اجتماع 30 سال اخیر رقم خورد.
همه آمده بودند، دختران سردار هم بودند، همانها که میگفت اگر بیحجاب هم هستند دختر من هستند. چشمها گریان بود و دلها پرخشم، خشم از بزدل به نمایندگی از شیطان بزرگ. سیل جمعیت به قم و کرمان هم رسید، سوگمان داشت تبدیل به حماسه میشد اما یک سوال مهم هنوز بیپاسخ بود؟ با بزدل چه کنیم؟ روضه تن بیدست علمدار جواب نمیخواهد؟ وقتی توئیت زد که اگر جواب بدهید 52 نقطه مملکتتان را شخم میزنم عدهای گفتند و نوشتند که جوابی ندهیم چون جنگ میشود، اما عاقلترها و دنیادیدهترها چیز دیگری میگفتند، میگفتند اگر نزنیم جنگ میشود. بحث فقط یک بغض نبود، فقط احساسات نبود.
ماجرا امنیت ملی بود، باید چه میکردیم؟ تصمیم سخت بود، تاریخی بود، 80 سال در دنیا هیچکس به شیطان نگفته بود بالای چشمت ابروست و حالا صحبت از انتقام سخت بود، کسانی که باید تصمیم نهایی را میگرفتند کار مشکلی داشتند. کدام تصمیم منفعت ملی را تامین میکند؟ کدام تصمیم این همدلی شکلگرفته حول حاج قاسم را حفظ میکند؟ تصمیم گرفته شد، پایتخت آمریکا در عراق یعنی عینالاسد موشکباران شد، بزدل به لانه رفت و 19 ساعت را به سکوت گذراند، بعد آمد و زیر توئیت تهدیدآمیز قبلی زد و از همکاری با ایران گفت!
سوگمان به حماسه تبدیل شده بود، تصمیم سخت کار خودش را کرده بود، بزدل سیلی خورد و عقب نشست و خبری هم از جنگ نشد، امنیت ملی حفظ شد، بازار آرام گرفت و نفس راحتی کشیدیم. اما بازی روزگار ادامه داشت؛ این پایان ماجرا نبود، داستان تراژیکتر و پیچیدهتر از این حرفها بود؛ سوگ دیگری در راه بود.
داغ بیپایان پرواز ناتمام
درست وقتی خبرهای حمله به عینالاسد در رسانهها دست به دست میشود، بوئینگ 737 در فرودگاه امام در حال تیکآف است؛ پروازی که قرار است سفیر شادی برای چندصد خانواده ایرانی و غیرایرانی باشد اما در یک تراژدی اشکبار تبدیل به گاهواره مرگ میشود. تعداد زیادی از مسافران نخبگان دانشگاههای تهران هستند که راهی کانادا میشوند. هواپیما سقوط میکند، همزمانیاش با عملیات بزرگ مقداری شکبرانگیز است اما بقیه شواهد نشان میدهد سقوط دلایل فنی دارد، این را رئیس سازمان هواپیمایی میگوید. رسانهها خبر دیگری ندارند اما برخی اخبار از احتمال اصابت موشک میگویند، گمانه سختی است، اثباتش به این راحتیها نیست، از شامگاه جمعه احتمال برخورد موشک و غیرطبیعی بودن قوت میگیرد، اما رسانهها همچنان بیاطلاع هستند.
شوک بزرگ صبح شنبه
بیانیه رسمی ستادکل نیروهای مسلح شوک خبری صبح شنبه است، اطلاعیه مهم خبر از یک اشتباه بزرگ میدهد. پدافند هوایی هواپیمای مسافربری را با موشک کروز آمریکایی اشتباه گرفته و شده است آنچه نباید میشد. شوک بزرگ اما فقط این اشتباه نیست، عصبانیتها ناشی از یک بیخبری بزرگ است. سردارحاجی زاده، همان که چهارشنبه صبح سیلی را در عینالاسد به گوش آمریکاییها زده بر صحفه تلویزیون حاضر میشود، اشتباه را گردن میگیرد و از جزئیات مساله میگوید، خودش را مقصر اصلی میخواند و از همه عذرخواهی میکند. سردار سوگمندانه در پیشگاه ملت برای خود آرزوی مرگ میکند. گفت از همان روز که فهمیدم چنین جنحهای رقم خورده مسئولیت کار را گردن گرفتم و به مسئولان اعلام کردم. حاجیزاده مسئولیت را گردن گرفت. نه ریشخند زد و گفت من هم مثل شما خبر نداشتم، نه نمک به زخم مردم پاشید و گفت که الحمدلله مسافران بیمه بودند...
تصمیم سخت دوم در یک هفته
اگر بگوییم تصمیم اعلام مسئولیت سقوط هواپیما از تصمیم پاسخ دادن به ترامپ سختتر بوده بیراه نگفتهایم، مسئولان کشور و تصمیمگیران حتما از هزینههای سنگین اجتماعی و سیاسی چنین تصمیمی مطلع بودند. اعلام شجاعانه چنین تصمیمی را نه میتوان به فشار سیاسی خارجی ربط داد نه چیز دیگر. جمهوری اسلامی اتفاقا نشان داده است در مواردی که فشار خارجی میخواهد خود را موثر نشان دهد سرسختتر میشود، این تصمیم حتی اگر دیرهنگام گفته شده باشد -که شده- تصمیم مهمی بوده است، صداقت با مردم ولو اینکه دیروقت باشد نجاتبخش است، این را حسینبنعلی (ع) میگوید، صداقت نجاتبخش است حتی اگر بهانهای شود برای سواستفاده جماعتی که نشان دادهاند خیرخواه این ملک نیستند.
مردم همان مردم حماسههای تشییع هستند
مردم این روزها عصبانی هستند، هم از اشتباه سهوی در نشانه رفتن هواپیما به جای موشک دشمن و هم از اشتباه بزرگ نادیده گرفتن افکار و آرای عمومی، اما مردم همان مردم هستند؛ همان مردمی که بخشی از آنها از اوضاع معیشت ناراضیاند، گاهی صورت با سیلی سرخ میکنند و گاهی اعتراضکی در شبکههای اجتماعی یا حتی کف خیابان دارند اما خاک ایران را سرمه چشمانشان میکنند. مردم امروز عصبانیاند از بهت یک سوگ بزرگ اما این مردم همانهایی هستند که هفته قبل در همان تندخوانی بزرگ تاریخ قهرمانشان را، اسطورهشان را در بر گرفتند و با حاج قاسم و یارانش شهر به شهر حماسه خلق کردند. مردم همان مردمند، مردم همانند، مردم خلوص و صداقت میخواهند.
رسانهها را نکُشیم
یک ماه و چند روز قبل از حوادث آبان 98 یعنی اعتراضهای به اغتشاش کشیده شده، در خبری فرحبخش اعلام شد روحالله زم دستگیر و آمدنیوز رسانه اصلی پوششدهنده آشوب در سنوات قبلی منهدم شده است، اما حوادث آبان در شدتی خشنتر از دی 96 تکرار شد، همان زمان گفتیم و نوشتیم که غیر از بستر اعتراضی حوادث آبان که اهمیت فوقالعادهای داشت، عقیمسازی رسانههای رسمی و از مرجعیت انداختن آنها هم در آن حوادث موثر است، گفتیم که نوع نگاهها به رسانه، آمدنیوزساز و فیکنیوزساز است و رسانههای رسمی را میکشد. آن زمان فقط حوادث بنزینی و نامحرم انگاشتن رسانههای رسمی را دیده بودیم و خیال میکردیم آنجا آخر خط کشتار رسانههاست چون اوضاع این روزها را ندیده بودیم و نمیدانستیم قرار است در این جنگ نرم موشکهای نقطهزن رسانهای را به دست خودمان دپو کنیم. چون نمیدانستیم که قرار است در مقابل کارگران روزمزد رسانهای پمپئو در بیبیسی و ایراناینترنشنال و... خلع سلاح بشویم.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
انتهای پیام/