صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۳ - ۱۷ آذر ۱۳۹۸
پرده‌برداری از پشت صحنه اعتراضات عراق؛

لحظه «ملت» شدن مردم عراق / کاخ سفید درکی از نفرت به‌جا مانده از سیاست‌هایش ندارد

مردم عراق در تحولات اخیر ثابت کرده‌اند که از سیاست‌های آمریکایی نفرت دارند و نه به فکر ساقط کردن دولت‌ها بلکه در پی تغییرات اساسی برای یکپارچگی ذیل پرچمی واحد هستند تا به معنای واقعی کلمه، «ملت» شوند.
کد خبر : 448831

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا - ثمانه اکوان؛ کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی دوم و ترسیم خطوط مرزی برای کشورهای منطقه ازجمله عراق و سوریه به دنبال شکل دادن منطقه به شیوه دلخواه خود بوده و بر همین مبنا، در پی تبدیل کردن آن به یک آزمایشگاه بزرگ برای نظریات و نظریه‌های سیاسی بوده‌اند.


گاهی اوقات کشورهای غربی و به‌خصوص آمریکا از روی کار آمدن حکومت‌های دیکتاتور در منطقه و به‌خصوص این کشورها حمایت می‌کردند. در برخی موارد، آن‌ها را تشویق به کشورگشایی و یا حمله به کشورهای همسایه کرده و یا بعدازآن با نیروهای بین‌المللی به آن‌ها حمله و به فکر انتقال دموکراسی به آن کشورها می‌افتادند تا فصل نوینی در آزمایش‌های سیاسی خود به راه بیندازند. این آزمایش‌ها تاکنون در عراق، لیبی، لبنان و افغانستان با نتیجه موردنظر آمریکا همراه نبوده است و نظریه‌پردازان سیاسی را به این نتیجه رسانده که شاید اصلاً نباید به سراغ تزریق دموکراسی به این کشورها می‌رفتند؛ نظریه‌ای که خود نشان‌دهنده عدم شناخت دانشمندان علوم سیاسی غربی از محیط اجتماعی و سیاسی غرب آسیاست.


ریچارد هاس: عراق، محل پیشبرد پروژه جاه‌طلبانه آمریکا نیست


«ریچارد هاس» که خود از مشاوران «کالین پاول» وزیر دفاع اسبق آمریکا بوده، از سال 2003 تاکنون رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی است و در زمانی مشاور وزارت خارجه آمریکا نیز بوده است، به‌تازگی در صفحه توئیتر خود مطلبی منتشر ساخته که با بازتاب‌های متعددی همراه بوده است. او مطرح کرده که «عراق و دموکراسی به‌آسانی باهم همزیستی پیدا نمی‌کنند. تاریخچه، جمعیت‌شناسی، مذهب، فرهنگ سیاسی، نفوذ خارجی و مسائل دیگر نشان داده است که عراق مکان اشتباهی برای پیشبرد پروژه جاه‌طلبانه آمریکا برای تحول خاورمیانه بوده است.»



کالین پاول، وزیر خارجه اسبق آمریکا


این اعتراف دیرهنگام گرچه بر مبنای اشتباهی استوارشده اما نشان‌دهنده شکست برنامه‌های آمریکا برای تزریق کردن نظریات سیاسی غربی به‌جامعه‌ای است که هنوز ساختارهای سیاسی لازم برای اجرای این نظریات را ندارد و مهم‌تر از همه، هنوز جریان دولت – ملت‌سازی در آن به‌درستی شکل نگرفته است.



نظریه «ریچارد هاس» درباره همزیستی نداشتن دموکراسی و عراق به‌شدت اشتباه است اما به نظر می‌رسد مقارن با شکل‌گیری اعتراضات اخیر باید به این پرسش پاسخ داده شود که چرا دموکراسی‌های تجویزی و تزریقی در کشورهای غرب آسیا ازجمله عراق، لبنان و افغانستان که توسط کشورهای غربی و به‌خصوص آمریکا به آن‌ها تحمیل‌شده است، نمی‌تواند به ثمر بنشیند.



اختلافات عراق، حاصل دموکراسی تزریقی آمریکا!


شاید «ریچارد هاس» در مورد اینکه بزرگ‌ترین اشتباه آمریکا این بود که مسائل قومی، جمعیتی، اعتقادی، فرهنگی و سیاسی عراق را نادیده گرفت درست باشد. شاید هم او باید با صراحت بیشتری بیان می‌کرد که نفع آمریکا اتفاقاً در نادیده گرفتن این حقایق و اجرای اجباری قانون اساسی‌ای در عراق بود که بر اساس مسئله قومیت و مذهب شکل گرفته است. همان‌طور که در لبنان نیز این اتفاق افتاده و بر اساس نظریه‌های غربی به این نتیجه رسیده بودند که رئیس‌جمهور باید مسیحی باشد، نخست‌وزیر سنی و رئیس مجلس شیعه، در عراق نیز به این نتیجه رسیده بودند که رئیس‌جمهور باید کُرد باشد، نخست‌وزیر شیعه و رئیس پارلمان سنی. این نوع تقسیم‌بندی مردم و دولتی که بر آن‌ها حکم‌فرمایی می‌کند بر اساس قومیت و مذهب آن‌ها، به‌جای آنکه باعث شود صلح و پایداری برای نظام به وجود بیاید، بر اختلافات شیعه، سنی و کرد افزود. نه در لبنان دولتی قوی شکل گرفت و نه در عراق.



ریچارد هاس،  رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا


زمانی که در عراق این مسئله را با مسائل قومی نیز مخلوط‌کنیم که هر دولتی که بر سر کار می‌آید بر اساس قومیت و خاستگاه قبیله‌ای خود کارهای اداری و دولتی را نیز بین افرا قبیله خود تقسیم می‌کند و قبایل دیگر را از منافع اقتصادی دور می‌سازد، درنهایت به این نتیجه می‌رسیم که علی‌القاعده هر دولتی در عراق بیشتر از 6 ماه نمی‌تواند ادامه حیات داشته باشد. این مسئله باعث ایجاد نفرت عمومی و ایجاد شکاف در بین مردم شده و درنهایت کشور را به‌سوی جنگ داخلی پیش می‌برد. این مسئله را البته نباید در وکیوم و یا خلأ بررسی کرد. عراق همسایگان و البته کشورهای خارج از منطقه‌ای را هم دارد که سعی دارند نفوذ خود را در این کشور هر روز بیشتر و بیشتر سازند. این مسئله باعث ایجاد شدن مجموعه‌ای از مشکلات پیچیده و کلاف‌های سردرگمی می‌شود که هر چه بر باز کردن آن‌ها همت گماریم، بیشتر گره می‌خورند.


عراقی‌ها به کشوری یکپارچه تحت لوای پرچم واحد فکر می‌کنند


مردم عراق در اعتراضات اخیر خود به‌خوبی نشان داده‌اند به دنبال چه هدفی هستند. آن‌ها نه به دنبال ساقط کردن دولت عبد المهدی، بلکه به دنبال ساقط کردن کل نظام و قانون اساسی‌ای هستند که آن‌ها را در چنین موقعیتی قرار داده است. آن‌ها برای حقوق اولیه خود به میدان آمده‌اند و این بار برخلاف گسترش خشونت داعش و یا اختلافات قومی و قبیله‌ای، به عراق واحد تحت لوای پرچم واحد این کشور فکر می‌کنند. این بار دعوا بر سر کرد یا شیعه یا سنی بودن نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور نیست بلکه بر سر مردمی است که می‌خواهند «ملت» شوند و بعد «دولت» خود را به وجود بیاورند.



زمانی که از این دید به ماجرای اعتراضات عراق نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که چرا آمریکا یا متحدان منطقه‌ای‌اش سعی دارند این اعتراضات را با محاسبات اشتباه به سمت خشونت بیشتر و بیشتر پیش ببرند. منافع آمریکا از همان ابتدا تقسیم کل منطقه بر اساس طبقه‌بندی‌های مذهبی سنی و شیعه و یا طبقه‌بندی‌های قومی بوده است. ایالات‌متحده در طول چند دهه گذشته تنها از همین طریق توانسته بین کشورهای منطقه افتراق و اختلاف ایجاد کرده و با پروژه‌های شیعه هراسی و سنی هراسی دست به فروش اسلحه و مهمات به این کشورها بزند و به نظر نمی‌رسد ثبات داخلی عراق چندان هم برای این کشور محلی از اعراب داشته باشد.


نیاز مردم آمریکا به ملت شدن!


نکته جالب دیگر در اعتراضات لبنان و عراق و علت درک نکردن ریشه این اعتراضات در آمریکا نوع تفکری است که هم‌اکنون در کاخ سفید وجود دارد. دولت ترامپ که باعث ایجاد شکاف و تنفر نژادی در آمریکا شده و فاصله میان سیاه‌پوست و سفیدپوست و یا نژاد اروپایی با لاتین تبار و آسیایی و آفریقایی را زیاد کرده است، نمی‌تواند تصور کند این سیاست‌ها زمانی که در کشورهای منطقه‌ای دیگر عیناً به کار گرفته شود، چه میزان خشم و نفرت را به‌جا خواهد گذاشت. البته نتیجه این مسئله در آمریکا نیز به‌خوبی به نمایش گذاشته است. در اینجا می‌توان با صراحت اعلام کرد در مقابله با این پدیده، مردم کشورهایی مانند لبنان و عراق از نرم زمانی بسیار جلوتر از آمریکایی‌ها هستند.



گرچه اعتراضات امروز در کشورهای منطقه مشاهده شود اما مطمئناً اعتراضات به همین شیوه حکمرانی و تقسیم ساختارهای سیاسی بر اساس نژاد و قومیت و یا رفتار و استفاده از خدمات اجتماعی همگانی بر اساس این دسته‌بندی طی چند ماه یا چند سال آینده در خود ایالات‌متحده نیز به‌وضوح قابل‌مشاهده خواهد شد.



«توماس فریدمن» تحلیلگر معروف حوزه خاورمیانه در مقاله اخیر خود در روزنامه نیویورک‌تایمز بیان کرده است که می‌توان اعتراضات اخیر عراق و لبنان را لحظه «We the People» مردم این کشورها دانست.



توماس فریدمن تحلیلگر معروف حوزه غرب آسیا


از نظر او که آمریکاییست، این لحظه چند قرن پیش در زمان تصویب قانون اساسی آمریکا و با نوشتن شدن این جمله به معنای «ما مردمان» در ابتدای این قانون آغاز می‌شود و نشان‌دهنده این است که مردم عراق و لبنان به ملت تبدیل‌شده و به قانون اساسی جدیدی نیاز دارند. بااین‌حال به نظر می‌رسد این لحظه گرچه چند قرن پیش برای آمریکایی‌ها به وجود آمده بود اما با رویکردهای جدید دولت ترامپ و بیگانه کردن مردم آمریکا با واژه ملت، مردم آمریکا نیز مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه این روزها به لحظه «We the People» دیگری نیاز دارند.


انتهای پیام/4106/


انتهای پیام/

ارسال نظر