احمد موسی؛ نگارگر چیره دست کلیله و دمنه
به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ در مسیری که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد کاربرد بیشتری دارد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
نگارگری از هنرهای اصیل ایرانی است.در بعضی متون آن را برگرفته از هنر چینی می دانند، در حالیکه نمونههای فراوان بازمانده از دوران قدیم به ویژه عصر ساسانیان و گچ بری ها و فلزکاری های چشم نواز بازمانده از ادوار تاریخی ایران اسلامی نظیر غزنویان و سلجوقیان، حاکی از اصالت این هنر ایرانی است. بی شک این هنر در دوران ایلخانان و تیموریان به عناصری از هنر چینی آمیخته شد ولی این تأثیر تا بدان پایه نبود که بتوان هنر نگارگری ایرانی را یک هنر برگرفته و یکپارچه اقتباسی دانست. یکی از نگارگران آن عصر که عناصر هنرچینی و نگارگری ایرانی را استادانه به هم آمیخت «احمد موسی» نام داشت.
احمد موسی نگارگر نوآور و صاحب مکتب ایرانی بود که در روزگار ایلخانان مغول در قرن هشتم هجری میزیست.
وی نزد پدرش تعلیم دیده بود و چنان که گفتهاند آن شیوه نگارگری که او پیش گرفت و پس از او متداول شد، نه خود او بلکه پدرش ابداع کرده بود.
در زمان چیرگی مغول ها برسرزمین ایران، احمد موسی از اولین کسانی بود که زیبایی نقاشی چینی را درک کرد و با مشاهده و تحلیل هوشمندانه توانست آن را با نقاشی ایرانی درهم بیامیزد. مقایسه آثار پیش از احمد موسی با آثار منسوب به وی، همچون کلیله و دمنه و معراجنامه، نشان میدهد که در نگارگریهای احمد موسی انقلابی عظیم رخ داده که دوست محمد گواشانی آن را «پردهگشایی از چهره تصویر» دانسته است.
مکتب احمد موسی تا عصر صفویان ادامه داشت. او کارهایش را به سبک کارهای «یوآن»، نگارگر چینی، نزدیک میکرد. خلاقیت وی در ترسیم پیکرها در جلو صحنه و پشت به بیننده، در دو صحنه آغاز و انجام معراجنامه مشاهده میشود.
معراجنامه احمد موسی را با هیچکدام از معراجنامههای موجود، مانند معراجنامه ساخته شده در هرات در سال ۸۴۰ ق، نمیتوان مقایسه کرد؛ چراکه این اثر بسیار فراتر از آن است. زیبایی و ظرافت کار احمد موسی و صحنههای روحانی و تأثیرگذار اثر او در هیچ کجا مشاهده نمیشود. آثار احمد موسی، به گفته دوستمحمد گواشانی، عبارتاند از ابوسعیدنامه، کلیله و دمنه، معراجنامه، تاریخ چنگیزی. از این آثار تصویرهایی از دو نسخه کلیله و دمنه و معراجنامه برجای مانده است.
بخشهایی از کلیله و دمنه وی در کتابخانه دانشگاه استانبول نگهداری میشود. قطع این اثر وزیری بزرگ و بیشتر صفحات آن مصور است. کتاب، کیفیتی کاملاً استثنایی و شاهانه داشته است. این اثر را میتوان نمونه بلوغ نگارگری در ایران دانست. احمد موسی در این اثر، نه تنها استادی خود را در نمایش طبیعت به رخ میکشد، بلکه با نمایش احساس درونی انسانها در حرکت پیکرها و حالت چهرهها، چیرهدستی بیمانندی از خود نشان داده است؛ صحنههایی همچون کتک خوردن دزد و نمایش خشم صاحبخانه، شگفتی قاضی در شهادت دادن درخت و سرگردانی شکارچی بر اثر همداستانی زاغ، موش و آهو در فریفتن او.
معراجنامه اثر دیگر احمد موسی است که فقط 10 نگاره از آن در دست است. این تصاویر از متن اصلی جدا شده و همراه مرقّع بهرام میرزا قاجار در کتابخانه توپقاپوسرای استانبول نگهداری میشود. معراجنامه تنها نسخهای است که در نگارههای آن، جبرئیل درحالی که پیامبر بر شانههای وی سوار است، به سفر معراج میرود. احتمالاً احمد موسی این اثر را از روی تفسیر ابوالفتوح رازی از معراج پیامبر (ص) ساخته است.
10 نگاره معراجنامه به ترتیب، مراحل معراج پیامبر (ص) و فرشتگان مقرب خدا را نشان میدهند. درباره شیوه این نگارهها و جایگاه آنها در هنر ایران، باید گفت که هر کسی مینیاتورهای ایرانی را دیده باشد، در برخورد با این صحنههای نادر و ماندگار تاریخی، با کیفیت برجسته، تحت تأثیر قرار خواهد گرفت؛ زیرا آنها نه تنها از آنچه در نگارگری عصر مغول ارائه شده، به مراتب قویترند، بلکه با شیوه تزئینی که در نگارگری تیموری و پس از آن پایهگذاری شد، کاملاً متفاوتاند.
در این اثر، نگارگر در کنار آموختههای خود از هنر ایرانی و چینی، از اندیشه هنرمندان غربی، به ویژه ایتالیایی، نیز تأثیر پذیرفته است؛ هنرمندانی که نقاشیهای آنها را بازرگانان و مبلغان دینی در روزگار مغولان به ایران میآوردند. این تأثیر در دو صحنه حضور پیامبر (ص) در مسجدالاقصی و آنجا که جبرئیل نمایی از شهر قدس را پیش روی ایشان نگاه داشته، و نیز در چهرهپردازی اطرافیان ایشان، آشکار است. بدینسان، همانگونه که کمدی الهی «دانته» ابتکاری تازه در ادبیات ایتالیا یا حتی همه غرب بود، این نسخه ایرانی و دیگر کارهای احمد موسی در پیشاپیش دوران بلوغ نگارگری ایرانی و نگارگری ترکی و مغولی ایستاده است.
از احمد موسی آثار پراکندهای نیز در دست است که برخی تذکرهنویسان این آثار را «منسوب» به احمد موسی میدانند و برخی در نسبت آن به احمد موسى شک دارند. یکی از این نگارهها کشته شدن دقیقی به دست غلام خویش است و دیگری، نگارههای از متن جدا شده شاهنامه فردوسی است که عبارتند از نگارههای کشته شدن شیر به دست اسفندیار، بریده شدن سر سلم به دست منوچهر، کشتهشدن تور با نیزه منوچهر، جنگ اسفندیار با اژدها، دیدار تهمینه و رستم و جنگاورانی در حال نبرد بر گرد حصار یک شهر.
احمد موسی در مکتب خود، شاگردان فراوانی پرورش داد که برخی از آنان در نگارگری ایران، تأثیر دیرپایی گذاشتند؛ از جمله امير دولتيار، نگارگر توانای شیوه سیاه قلم و استاد شمسالدين ولیالله که در زمان سلطان اویس جلایر زندگی میکرد.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/