صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در میزگرد عوامل فیلم «لیلاج» در آنا مطرح شد؛

نگاه لیلاج به رابطه جامعه پرخاشگر و تدابیر غلط دولت/ مشکل سینمای ایران فقط فیلم‌نامه نیست، بازیگر جسور هم می‌خواهیم!

نویسنده فیلم‌نامه لیلاج معتقد است که مشکل سینمای ایران فقط فیلم‌نامه نیست؛ سینمای ایران بازیگر جسور هم می‌خواهد!
کد خبر : 446434

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی - فیلم سینمایی «لیلاج» به کارگردانی داریوش یاری و تهیه‌کنندگی علیرضا ابوالقاسمی‌نژاد و با بازی بازیگرانی همچون مهران احمدی، محیا دهقانی، حامد کمیلی، رضا اخلاقی‌راد و نسرین بابایی با سوژه و فضایی متفاوت از آثار فعلی سینمای ایران این روزها روی پرده سینماها است. داریوش یاری و سارا خسروآبادی نیز نگارش فیلم‌نامه این اثر را به عهده داشته‌اند.


رعنا (محیا دهقانی) نوازنده‌‌ای است که در شرف برگزاری کنسرتی در اروپا، باخبر می‌شود دختر نوجوانش «ملودی» برای دیدار و در حقیقت کمک به پدرش بیژن (حامد کمیلی)، به زادگاه رعنا رفته است. رعنا سه سال پیش به خاطر دائم‌الخمر بودن بیژن از او جداشده و بیژن هم برای فرار از دست طلبکاران به زادگاه رعنا در منطقه‌ای تالابی در حاشیه دریای خزر پناه برده است؛ جایی‌که رعنا شانزده سال پیش درست در سن دخترش از آنجا فرار کرده است. رعنا کنسرت را رها می‌کند و برای پیدا کردن دخترش به زادگاه خود باز می‌گردد…


داریوش یاری کارگردان، علیرضا ابوالقاسمی تهیه کننده، سارا خسروآبادی نویسنده و نسرین بابایی بازیگر نقش خورشید با حضور در تحریریه خبرگزاری آنا به پرسش‌های خبرنگار این رسانه پاسخ دادند. پیش از این قسمت اول این گفتگو در آنا منتشر شد و اینک در ادامه، قسمت دوم آن را از نظر می‌گذرانید:


 قسمت اول گفتگو با عوامل فیلم سینمایی لیلاج را از  ایـنــجا  ببینید.


آنا: در فیلم لیلاج، یکی از بسترهای شکل گیری فضای راکد و خموده در بین اهالی این شهر ساحلی، بیکاری مردان ماهیگیر است. وضعیتی که باعث شده آنها به وقت‌گذرانی و صحبت‌های بیهوده در قهوه‌خانه، قماربازی در لنج به گل‌نشسته یا تفریح کاذبی مثل دعوا انداختن گوساله‌ها مشغول شوند. در همین ارتباط، فیلم کنایه‌های تندی هم به سیاست‌گذاری دولت در قبال ماهیگران دارد. این موضوع از ابتدا مدنظر شما به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان قرار داشت؟


یاری: بله، تدبیرهای غلط دولت در مواجهه با ماهیگیران بومی و اصرار بر جایگزینی صید ماهی کیلکا، آنها را بیکار می‌کند و باعث می‌شود دچار رکود و نوعی بی‌عاری شوند. از سوی دیگر همین تدبیرها باعث می‌شود تا بیژن هم در تهران به یک بدهکار ورشکسته تبدیل شود.



در این فیلم، تدابیر غلط دولت، روشنفکر و هنرمندی که می‌خواهد به جای ماندن و ساختن از جامعه خودش فرار کند و  مردمی که در زندگی هم سرک می‌کشند سه ضلع جامعه مردابی هستند.


 این تصمیمات نادرست دولت‌هاست که آدم‌ها را عصبی و پرخاشگر می‌کند. در چنین جامعه‌ای است که در نهایت آدم‌ها همدیگر را اخته می‌کنند. شما شب می‌خوابید و صبح روز بعد دلار چند هزار تومان گران‌تر شده یا قیمت بنزین سه برابر می‌شود!



یاری: این تصمیمات نادرست دولت‌هاست که آدم‌ها را عصبی و پرخاشگر می‌کند



دولت‌ها با این تصمیم‌های یک شبه جامعه‌ را عصبانی می‌کنند. این مسائل برای من مهم است؛ برای اینکه من سینما را جور دیگری یاد گرفته‌ام. من در دوران جوانی با ماشین پدرم مسافرکشی می‌کردم تا با  آن نگاتیو بخرم و فیلم بسازم. سینما برای من کتاب مقدس است. اگر نباشد نفسم بند می‌آید و می‌میرم؛ سینما همه دارایی من است.


 آنا: در این جامعه مردابی، گویا فقط  شخصیت داوود است که همچنان زندگی سالمی داشته و با کار و پیشه‌ای که دارد، به‌نوعی مولّد هم هست.


یاری: داوود یک کشتی‌گیر و پهلوانی است که ریشه در تاریخ این سرزمین دارد. او نماینده سلسله جوانمردان و عیاران است. محور زندگی جوانمردان، حکمت و اخلاق است. این حکمت و اخلاق در ادوار گوناگون تاریخ ایران در مواجهه با هجوم خارجی یا در مناسبات اجتماعی به دنبال این بود که جامعه را از بحران نجات دهد. اگر جامعه مردابی ‌شود اخلاق و جوانمردی در آن می‌میرد.


آنا: در مرحله انتخاب بازیگر چه نکاتی را در نظر داشتید؟


یاری: در فیلم‌سازی برای یک کارگردان دو مرحله خیلی مهم است. یکی انتخاب لوکیشن و دیگری انتخاب بازیگر. در انتخاب بازیگر، کار یک مقدار برای ما سخت شد. برای نقش شهباز اولین و بهترین  فردی که به ذهن ما رسید مهران احمدی بود.



وقتی مهران احمدی فیلم‌نامه را خواند، پرسید به فرض که من هم قبول کنم، چگونه می‌خواهید این فیلم را بسازید؟ گفتم نگران آن نباش. گفت حالا یک مسئله دیگر، من اصلاً از آب می‌ترسم! من را چگونه می‌خواهید ببرید توی مردابی که عمق آب در آن بیشتر از پنج متر است؟ گفتم نگران آن هم نباش.کمکت می‌کنیم. با پیوستن آقای مهران احمدی به این پروژه، دلمان تا اندازه‌ای قرص شد. همین‌طوری و به تدریج با انتخاب عوامل فنی، اطمینان ما بیشتر می‌شد.


برای نقش شوهر رعنا (بیژن)، یک ریسک کردم؛ ابتدا سراغ بازیگری رفتم که اساساً هیچ وقت از او نقش جدی ندیده‌ایم. به هر حال همان‌طور که بازیگرانی مثل مهران احمدی وارد چنین میدان‌هایی می‌شوند، بازیگرانی هم هستند که نمی‌آیند و نمی‌پذیرند.



یاری: سینما همه دارایی من است. اگر نباشد نفسم بند می‌آید و می‌میرم.



به پیشنهاد خانم خسروآبادی سراغ حامد کمیلی رفتیم؛ چون  برای نقش بیژن یک پسر شیک تهرانی می‌خواستیم که قبلاً پیشینه درستی داشته و فرد سالمی بوده و  حالا با شرایط بسیار بد به آن مرداب پناه آورده و باید دلمان برایش بسوزد. من قبلاً یک فیلم با حامد کمیلی کار کرده بودم و رابطه خیلی خوبی با هم داشتیم. او این نقش را پسندید و باید بگویم کمک بزرگی برای ما بود و پرچم فیلم لیلاج را بلند کرد.



لازم است یک نکته هم درباره دوستان بازیگر بگویم. آقایان و خانم‌های بازیگرسینمای ایران! شما هم  از کسانی هستید که باید در کنار فیلم‌های مستقل باشید و حمایتشان کنید تا ساخته شوند. ایرادی ندارد که دوست دارید در فیلم‌های تجاری  بازی کنید، اما در کنار آن پای آثار فیلم‌سازان مستقل و غیر تجاری هم که آثار جدی می‌سازند، بایستید.


خسروآبادی: جالب است برای نقش «رعنا» فیلم‌نامه را برای خیلی از بازیگران خانم فرستادیم. با اینکه فیلم دغدغه زن را دارد و شخصیت اصلی ما یک زن کنشگر و قوی  است، اما هم به‌خاطر مسائل مالی و هم به‌خاطر شرایط سخت تولید، حاضر نبودند بیایند و این واقعاً برای من عجیب بود.



با خودم فکر می‌کردم آخر چرا؟! ما خودمان باید فراتر از شعارهایی که در فضای مجازی می‌دهیم، قدمی به جلو برداریم. ما می‌خواستیم درباره یکی از معضلات زنان جامعه حرف بزنیم، چرا خانم‌های بازیگر این‌جوری برخورد می‌کنند؟! فکر می‌کنم برخی بازیگران مشهور باید کمی درباره صداقتشان نسبت به شعارهایی که می‌دهند بازنگری کنند.


یاری: علاوه بر این، کاش درباره همه آن چیزهایی که در فضای مجازی پزش را می‌دهند هم تأمل کنند!


خسروآبادی: جالب است خیلی از این ستاره‌های سینما مدام می‌گویند که دنبال نقش متفاوت هستیم اما این نقش‌ها نوشته نمی‌شود؛ یا این که مشکل سینمای ایران فیلم‌نامه است! باید به این دوستان بگویم مشکل سینمای ایران فقط فیلم‌نامه نیست، یکی از مشکلات سینمای ایران نگاه‌های غلط و نداشتن جسارت در انتخاب از سوی بازیگران است. سینمای ایران بازیگر جسور هم می‌خواهد!



خسروآبادی: مشکل ما فقط فیلم‌نامه نیست؛ سینمای ایران بازیگر جسور هم می‌خواهد!



یاری: به جرأت می‌گویم هیچ‌کدام از آن دسته بازیگران زن سینمای ایران که سلبریتی هستند و لایک میلیونی می‌خورند، نمی‌توانستند این‌طور مثل محیا دهقانی در دمای منهای 15 درجه در مرداب بپرند و تا کمر داخل آب باشند.


آنا: فکر نمی‌کنید شاید اگر لیلاج در جشنواره فیلم فجر، نمایش داده می‌شد، در اکران هم موفق‌تر بود؟


یاری:هیئت انتخاب جشنواره، به دلیل حساسیت موضوع  و البته کم‌کاری خود من به  لیلاج روی خوش نشان نداد. من فیلم را در یک راف‌کات فاجعه‌آمیز، بدون صداگذاری، بدون موسیقی و با عجله به دفتر جشنواره رساندم. صادقانه بگویم، حرف تهیه‌کننده را هم که به من گفت بگذار این فیلم را سال آینده بدهیم گوش نکردم. حتی از دفتر جشنواره هم گفتند فیلم را سال آینده بدهید؛ اما من پافشاری کردم که هر طور شده می‌خواهیم همین امسال فیلم را بدهیم.



چون فیلم وارد جشنواره نشد، فرصت دیده شدن آن هم برای اهل فن و منتقدان هم فراهم نیامد. به نظر من، جشنواره فیلم فجر کمی منتقدان ما را تنبل کرده است! آیا فقط جشنواره فجر باید محفل منتقدان ما برای نقد باشد. بسیاری از فیلم‌ها نمی‌توانند درجشنواره نمایش داده نمی‌شود. این شما هستید که باید درباره آن فیلم صحبت کنید.


ما سعی‌ کردیم که یک فیلم خوب بسازیم. یعنی فیلمی که مخاطب آن را دوست داشته باشد.  خدا را شکر می‌کنم که بازخوردهایی که داشته‌ام خوب بوده است.


آنا: آقای یاری، آیا در ادامه مسیر فیلم‌سازی خود در سینمای ایران، همین مسیری را که در لیلاج داشتید ادامه خواهید داد؟


یاری: ماندن من در این حوزه، به ماندن یاران و همکارانم بستگی دارد. اگر آقایابوالقاسمی‌نژاد بماند، اگر سارا خسروآبادی بماند، اگر بازیگران من با همان روحیه بمانند، من اصلاً دیوانه این فضا هستم و دوستش دارم. روایت موضوع جسورانه، ساخت فضاهای ناب و متفاوت از آن چیزی که در سینمای امروز به مخاطب می‌دهند، مورد علاقه من است.


هم خانم خسروآبادی و هم آقای ابوالقاسمی‌نژاد که به‌عنوان تهیه‌کننده لطف کرد و در کنار این کار قرار گرفت، گفتند کار سختی است، اما  یا علی! می‌رویم جلو و انجام می‌دهیم. آقایابوالقاسمی‌نژاد امروز به من می‌گفت که هنوز هم باورم نمی‌شود که این فیلم ساخته شده است!


آنا: در پایان، اگر نکته ناگفته‌ای باقی مانده است بفرمایید.


بابایی: لیلاج فیلم خوبی است که در شرایط بسیار سختی ساخته شده است. یک اثر مفهومی و با آبرو که در این اوضاع نابه‌سامان سینما  با فیلم‌هایی که با بشکن و رقص و... گیشه را مال خود کرده‌اند، نمونه‌ای از سینمای مستقل است. امیدوارم که این فیلم مظلوم نماند، حقش را بگیرد و جایگاهی که شایسته آن است نصیبش شود.


من معتقدم که اگر کسی سینما را دوست دارد و واقعاً می‌خواهد از سینما لذت ببرد و اگر کسی می‌خواهد در کنار یک داستان، تعداد زیادی تابلوی زیبای دوست‌داشتنی و حال‌خوب‌کن ببیند، حتماً لیلاج را ببیند.


یاری: امیدوارم مردم فرصت کنند و سلیقه واقعی خودشان را نسبت به این فیلم و به فیلم‌هایی از این دست نشان دهند. این احترام و سلیقه مخاطبان است که سینمای مستقل را زنده نگه می‌دارد.


خسروآبادی: از دعوت شما سپاسگزارم و خوشحالم که فیلم را پسندیده‌اید. فکر می‌کنم اگر فیلمی حتی با شرایط سخت اکران بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، به هر حال آن  مخاطب، مخاطب بعدی را همراه خواهد کرد و امیدوارم که همین تبلیغات چهره به چهره به فروش این فیلم کمک کند و گوشه‌ای از زحمات یک گروه را جبران کند.



ابوالقاسمی: از شما و همکارانتان در این خبرگزاری تشکر می‌کنم و از همه کسانی که کمک کردند این فیلم ساخته شده و اکران شود نیز ممنونم.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر