صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در هشتمین میزگرد بررسی چالش‌های ژورنالیسم علم مطرح شد؛

محمدی: روزنامه‌نگاری علم باید خود را به فضای سیاسی کشور غالب کند/ بنیادی: آمیخته شدن سیاست با علم باعث خودسانسوری می‌شود

یک ژورنالیست علمی گفت: وضعیت رسانه در کشور باید به سمتی سوق داده شود که روزنامه‌نگاری علم بتواند خودش را به فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور غالب کند تا اگر روزی در یک مجموعه کلان تغییر مدیریتی به وجود آمد، روند پرداختن به علم و ژورنالیسم علم دچار نوسان نشود.
کد خبر : 446312

به گزارش خبرنگار حوزه رسانه گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، در هشتمین میزگرد بررسی چالش‌های ژورنالیسم علم در ایران که در خبرگزاری آنا برگزار شد، توسعه حوزه ژورنالیسم علم و آگاه کردن مردم نسبت به تأثیری که علم می‌تواند در زندگی روزمره آن‌ها داشته باشد، بحث و بررسی شد.


در این میزگرد فاطمه بنیادی پژوهشگر ارتباطات علم و مهدی محمدی روزنامه‌نگار حضور یافتند و بررسی راهکارهای بهبود روند ژورنالیسم علم در کشور مورد چالش قرار گرفت.


آنا: با توجه به این‌که ما در یک جامعه شفاهی قرار داریم که پایین بودن سرانه مطالعه یک از ویژگی‌های آن است، شبکه‌های اجتماعی چه تأثیری در بحث ترویج علم خواهند داشت؟


بنیادی: برای پاسخ به این سؤال لازم می‌دانم به مدل‌های مختلف ارتباطات علم که چه‌بسا مدل‌های مختلف ژورنالیسم علم نیز هست اشاره کنم. به‌لحاظ تاریخی اولین نگاهی که به ژورنالیسم علم وجود داشته مدل کمبود است. مدل کمبود مبتنی بر این نگاه است که روزنامه‌نگار در یک رابطه عمودی میان دانشمند و عموم قرار دارد، دانشمند در این رابطه در بالا و در یک فضای مقدس با یک زبان پیچیده و فنی بالا نگه‌داشته می‌شود و مخاطبان نیز با سطح سواد کم در پایین‌ترین قسمت این رابطه قرار دارند.  



در این میان وظیفه روزنامه‌نگار این است که علم را از آن فضای پیچیده با زبانی قابل‌فهم برای عموم ترجمه، تأویل، تبدیل و تفسیر کند؛ چون مخاطبان دارای کمبود دانش هستند.


پس از مدل کمبود به مدل زمینه‌ای می‌رسیم. در این مدل به علم در قالب پارادایم نگاه می‌شود و علم در زمینه و جغرافیاهای مختلف تعریف می‌شود. مدل زمینه‌ای علم را از آن ساحت مقدس و ثابت جابه‌جا می‌کند.


در جریان تکامل مدل‌ها به مدل غیرمتخصص‌ها می‌رسیم. در این مدل دیگر دانش تنها دانش نیست بلکه در آن دانش از علم تفکیک می‌شود. اصطلاح دانش بومی در مدل غیرمتخصص‌ها یک مفهوم متداول است که در آن هر منطقه بنا به تجربه زیست مردم، دانشی را تولید می‌کند. درست است که همیشه به علم اهمیت بیشتری داده شده ولی در این مدل دانش بومی و محلی نیز مورد توجه قرار می‌گیرد.


در جریان تکامل مدل‌های ارتباطات علم به‌مرور به سمت تعامل می‌رویم. فضای تقدس، عمودی و از بالا به پایین مدل کمبود به موازنه، فضای تعاملی و افقی تغییر پیدا می‌کند. هم‌اکنون ما به مدلی جدیدتر تحت عنوان درگیرکردن مردم با دانش مواجهیم که در آن نقش علم در فضاهای اجتماعی همچون محیط‌زیست، تغییرات اجتماعی و ... موردتوجه قرار می‌گیرد.


با بررسی مدل‌های مختلف به این نتیجه می‌رسیم که در مدل کمبود، ما یک ساحت خیلی پیچیده داشتیم. یک بخش‌هایی از دانش می‌آمد و وارد فضای عمومی می‌شد که فضای آن سخت و فنی بود و تنها بخشی از آن آسان‌تر و قابل‌فهم‌تر برای مردم شد.


یکی از اتفاقاتی که در دوره‌های جدید رخ داد، پیچیده شدن فضای علم با سیاست بود، بدین معنی که وقتی قرار است حمایت و پشتیبانی از طرح‌های تحقیقاتی با هزینه بالا صورت بگیرد، طبیعتاً غیر از حمایت‌های دولتی، وابسته به پول مالیاتی است که از مردم دریافت شده و نیازمند مشارکت آن‌ها است؛ بنابراین راهی جز ساده‌سازی علم وجود ندارد که در این میان شبکه‌های اجتماعی می‌تواند نقش مهمی را ایفا کند.


محمدی: مدل‌هایی که مطرح شد کاملاً درست و بجا است؛ ولی اگر واقع‌گرایانه به موضوع نگاه کنیم، می‌بینیم که این مدل‌ها با جامعه ایرانی و شرایطی که ما با آن‌ها درگیر هستیم تطابق ندارد.


من می‌خواهم بگویم امروز شبکه‌های اجتماعی برای علم و علم ما برای شبکه‌های اجتماعی ما اصلاً با همدیگر موضوعیت ندارند. اتفاقی که الآن در شبکه‌های اجتماعی رخ می‌دهد، دنیای دیگری است و شرایط عجیب‌وغریبی برای خودش دارد و اتفاقاتی که در حوزه علم رخ می‌دهد و باید رخ دهد، خیلی با شرایط ما انطباق ندارند.



عمده اندیشمندان ما و آن‌هایی که دغدغه دارند، شبکه‌های اجتماعی را عرصه امپراتوری و جولانگاه مطالب غیرمفید می‌دانند. در کشور ما افرادی که در شبکه‌های اجتماعی حرف‌هایی می‌زنند؛ درواقع افرادی هستند که هیچ حرفی برای گفتن ندارند. در چنین فضایی دانشمندان و علما اگر بخواهند وارد این فضا شده و کار علمی انجام دهند، چه‌بسا مورد پس زدن و نامهربانی از طرف دنبال‌کننده‌ها قرار بگیرند چون کارکردی که برای ایجاد و استفاده از شبکه‌های اجتماعی در کشور افتاده متناسب با نیازهای جامعه نبوده است.


بسیاری از ما تنها برای رفع نیازهای کاذب از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنیم شاید این فضا در آینده سروسامانی بگیرد و رفته‌رفته این عرصه زمینه گسترش ارتباطات علم و ترویج آن شود ولی هنوز این اتفاق در کشور نیفتاده است.


در کنار همه این مطالبی که عنوان شد کیفیت خود روزنامه‌نگاری ما نیز وضعیت مناسبی نیست و حرفی برای گفتن ندارد، بنابراین در چنین شرایطی چگونه می‌توانیم از تأثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی سخن به میان آوریم که هنوز جایگاه خود را میان عامه مردم و دانشمندان و علما برای ترویج اطلاعات مفید پیدا نکرده است؟


به نظر من، برای این‌که بخواهیم به موضوع اثربخشی شبکه‌های اجتماعی در ژورنالیسم علم وارد شویم، ابتدا باید شرایط مطبوعات و رسانه‌هایمان را بهبود ببخشیم و سپس به شبکه‌های اجتماعی وارد شویم.


آنا: به‌ نظر شما شبکه‌های اجتماعی چه تهدیدها و فرصت‌هایی را برای ژورنالیسم علم خواهد داشت؟


بنیادی: شبکه‌های اجتماعی برای ژورنالیسم هم تهدید است، هم فرصت؛ شاید از این منظر تهدید است که در جایی کاملاً واسطه‌گری ژورنالیست را حذف می‌کند و خود دانشمند می‌آید و با مردم ارتباط می‌گیرد، کما این‌که خیلی از دانشمندان چهره در همه جای دنیا، سلبریتی‌های مردمی شده و خودشان بی‌واسطه می‌آیند، صحبت می‌کنند و ارتباط می‌گیرند که خب، ژورنالیست علم به سمت حذف شدن می‌رود. 



از طرف دیگر شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به کمک ژورنالیسم علم هم بیاید، بدین معنی که اگر بخواهیم به تعبیری، به فضای آرمانی روزنامه‌نگاری علم، نگاه انتقادی داشته باشیم، می‌توان با کمک شبکه‌های اجتماعی برای هم‌مسیر کردن آن‌ها در پیاده‌سازی آن نگاه‌های انتقادی کمک گرفت. در چنین شرایطی می‌توان جلوی پروژه‌ای را که فکر می‌کنیم به ضررمان است، بگیریم و یا در راستای اجرای پروژه‌ای که از لحاظ سیاسی مسیرش بسته شده موافقت ملی و یا بین‌المللی ایجاد کنیم.


محمدی: نگاهمان اگر این باشد که شبکه‌های اجتماعی الآن چه تأثیری دارند و چه اتفاقی می‌شود از دل این‌ها رقم زد، قطعاً من امیدواری خاصی نسبت به آن ندارم؛ چرا که هنوز جامعه ما در رابطه با خود شبکه‌های اجتماعی، اثرگذاری، نگاه خانواده‌ها، دانشمندان و علما به آن‌ها درگیر مسائل اولیه است، بنابراین در چنین شرایطی نمی‌توانیم امیدوار باشیم که حوزه ژورنالیسم علم در جامعه ما اثرگذاری داشته باشد.


آنا: وضعیت روزنامه‌نگاری علم را در کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟


محمدی: در مقایسه با شرایط روزنامه‌نگاری دنیا در حوزه عمومی روزنامه‌نگاری، ما ضعف‌هایی اساسی داریم و کارمان ایرادهایی دارد که رسانه‌های ما باید به آن توجه داشته باشند؛ اما در حوزه روزنامه‌نگاری علم اتفاقی که الآن شما آغاز کردید، اتفاق مبارکی است که در نهایت روزنامه‌نگاری علم می‌خواهد واسطه‌ای باشد بین علما و دانشمندان با عامه مردم و مخاطبانی که شاید تخصص زیادی در حوزه‌های علمی ندارند؛ ضمن این‌که در این فرآیند بومی‌سازی صورت گرفته و به مرحله تألیف خواهیم رسید.


بنیادی: وضعیت روزنامه‌نگاری علم در ایران زیاد خوب نیست. من اگر بخواهم چالش‌های روزنامه‌نگاری علم در ایران را بررسی کنم عمیقاً معتقدم که این چالش‌ها را باید به سه دسته تقسیم کرد. یک سری چالش‌ها مربوط به فضای روزنامه‌نگاری کشور است، بخشی به فضای علمی کشور و دسته سوم به گروه اندک روزنامه‌نگاران علم مربوط است.


وقتی در مورد چالش‌های روزنامه‌نگاری صحبت می‌کنیم، شاید اولین چیزی که باید به آن پرداخته شود، وضعیت معیشت روزنامه‌نگاران است. این موضوع تنها مربوط به روزنامه‌نگار علم نیست و روزنامه‌نگاران ما اساساً با این چالش مواجه هستند. نتیجه چنین وضعیتی این است که وقتی فردی در کشور ما وارد حرفه روزنامه‌نگاری می‌شود به آن موقعیت به چشم پله نگاه می‌کند و به‌دنبال آن است تا به‌واسطه این حرفه، به جایی برسد. این جریان باعث می‌شود روزنامه‌نگاری خودش غایت نباشد و استقلال خود را از دست بدهد.


چالش مربوط به فضای علمی کشور به این موضوع مربوط می‌شود که در بسیاری از حوزه‌ها، فضای علمی، سیاسی است و به هر حوزه‌ای از بُعد سیاسی نگاه می‌شود.


مسئله دیگری که در حوزه ژورنالیسم علم مطرح است مربوط به فضای دانشگاهی است. از آن‌جایی‌که متأسفانه دانشگاه‌های ما پولشان را از نفت درمی‌آورند و دیگر قرار نیست نتیجه فعالیت علم وارد فضای جامعه شده و به پول برسد.


در چنین شرایطی جمع کثیری از اساتید ما صرف‌نظر از کاری که انجام می‌دهند و این‌که چقدر به صنعت کمک می‌کنند حقوق‌شان را سر ماه دریافت می‌کنند، چون قرار نیست پولی را از مالیات مردم دریافت کنند و به آن‌ها در برابر خدمتی که انجام می‌دهند گزارش کنند.



زمانی‌که فعالیت‌های علمی در کشور متناسب با نیاز نباشد، جهت‌گیری فعالیت‌های علمی سلیقه‌ای می‌شود و حاصل آن جزیره‌هایی است که هیچ ارتباطی با هم ندارد.


در ارتباط با فضای روزنامه‌نگاری علم نیز می‌توان به این نکته اشاره کرد که در سرویس‌های علم و فناوری در رسانه‌های مختلف آنچه بیش از همه حائز اهمیت است این است که روزنامه‌نگار علم مترجم خوبی باشد. این یک نگاه بسیار ضعیفی نسبت به این حوزه است چون بیش از ترجمه روزنامه‌نگار علم باید به ادبیات علم، بینش، تحلیل و ترندهای علمی آشنا باشد و زمانی‌که مقالات مختلفی در یک حوزه منتشر می‌شود بتواند تشخیص دهد که کدام دارای اعتبار و دارای ارزش ارزیابی است.


نکته‌ای را فراموش کردم در ارتباط با فضای علمی و دانشگاهی کشور اشاره کنم، این است که در همه جای دنیا هر دانشمندی که می‌آید و از طریق رسانه‌های عمومی با مردم صحبت می‌کند، برچسبی می‌گیرد که این همانی است که می‌خواهد خودش را نشان دهد یا این همان است که نگاه پوپولیستی دارد و دانشمندان را از آن فضای مقدس پایین می‌آورد.


زمانی‌که دانشجویانی در دانشگاه تحت تأثیر چنین اساتیدی باشد، چندان نمی‌توان به بهبود روند روزنامه‌نگاری علم چه در کشور و چه سایر نقاط دنیا امیدوار بود.


آنا: با توجه به اذعان شما نسبت به مناسب نبودن وضعیت ژورنالیسم علم در کشور، برای بهبود این وضعیت چه باید کرد؟


محمدی: این‌که شما در دانشگاه آزاد اسلامی با برگزاری سلسله نشست‌ها و گزارش‌هایی، حرکت به سمت پیشرفت روزنامه‌نگاری علم در کشور را آغاز کردید حرکتی مبارک است؛ اما مبارک‌تر از آن این است که ضمن تأکید بر این نوع میزگردها اقدام عملی نیز در این راستا انجام دهید که یکی از آن‌ها تربیت روزنامه‌نگار علم است تا بتواند از این طریق این امیدواری را به وجود بیاورد که در آینده علم و روزنامه‌نگاری مربوط به آن، به یک گفتمان تبدیل شود.



برای این‌که روزنامه‌نگاری به حوزه‌ای ورود پیدا کند؛ ابتدا باید آن موضوع برای مخاطبان تبدیل به یک مسئله شود. به‌طورکلی حرف من این است که روزنامه‌نگاری علم در کشور باید به این سمت‌وسو سوق داده شود که بتواند خودش را به فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غالب کند تا اگر مثلاً روزی در دانشگاه آزاد اسلامی تغییر مدیریتی به وجود آمد؛ روند پرداختن به علم و ژورنالیسم علم دچار نوسان نشود.


بنیادی: متأسفانه ما در دانشگاه‌هایمان روزنامه‌نگار تخصصی تربیت نمی‌کنیم بلکه در فضای دانشگاهی و یا علمی با مفهوم عام ژورنالیسم مواجه هستیم و این عدم ایجاد تخصص برای روزنامه‌نگاری علم خود یک ضعف است.


به نظر من یکی از ملزوماتی که برای بهبود وضعیت ژورنالیسم علم در کشور لازم است این است که به تربیت روزنامه‌نگار علم در کشور به‌صورت تخصصی اقدام کنیم.


آنا: یکی از تقسیم‌بندی‌هایی که در محتوای پیام‌های روزنامه‌نگاری است آن را به دو بخش ژورنالیسم علم اطلاع‌رسان- سرگرم‌کننده و ژورنالیسم انتقادی تقسیم می‌کند، ما برای ترویج علم در جامعه خودمان باید از کدام سبک استفاده کنیم؟


بنیادی: این دسته‌بندی، دسته‌بندی درستی است. با توجه به این‌که یکی از آرمان‌های روزنامه‌نگارانه در حوزه علم مروج بودن آن است، این‌که به مردم بگوید علم چقدر در زندگی‌ات کاربرد دارد از سوی دیگر نیز ساحت نقادی حضور دارد که اهمیت آن اگر از آن وجه اول بیشتر نباشد کمتر هم نیست.



ساحت نقادی در ژورنالیسم علم بدان معنی است که من روزنامه‌نگار پشت سر مردم باشم و درصورتی‌که قرار است سیاست‌گذاری برای فضای علمی کشور تصمیم بگیرد با نگاه حمایتی از آن نقد کنم.


با توجه به این‌که در کشور ما همه حوزه‌ها از جمله علم با یک فضای سیاسی درهم‌آمیخته است که این خود باعث خودسانسوری می‌شود از این رویکرد چندان استقبالی صورت نمی‌گیرد و وجه اطلاع رسانی-سرگرمی غالب است ولی به‌طورکلی در روزنامه‌نگاری علم به هر دو رویکرد نیاز است.


محمدی: همان‌طور که خانم دکتر گفتند این دو حوزه باید در کنار هم اتفاق بیفتد. در کنار رویکرد آگاهی‌بخش حتماً باید به رویکرد انتقادی توجه کرد و این گونه نیست که با نگاه آگاهی‌بخش آغاز می‌کنیم و بعد به انتقادی هم می‌رسیم.


آنا: دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به این که دارای سه رسانه-خبرگزاری آنا، روزنامه فرهیختگان و ایسکانیوز- است به نوعی دارای مؤلفه‌های ترویج علم است، حال چطور می‌توانیم با بهره‌گیری از این مؤلفه‌ها در راستای ترویج علم و توسعه ژورنالیسم علم گام برداریم؟


محمدی: این اتفاقی که در دانشگاه آزاد اسلامی آغاز کردید اتفاق خوبی است اما کمی به عقب برگردیم. من وقتی برای شما اسم دانشگاه آزاد را می‌آورم چه چیزی به ذهن شما متبادر می‌شود؟ آیا پیش از آن که به فکر یک دانشگاه به‌عنوان یک نهاد دانشگاهی بیفتید به آن از زاویه سیاسی نگاه نمی‌کنید؟ صحبت این است که اکنون این روند در دانشگاه آزاد اسلامی آغاز شده و اگر خوب به پیش برود اتفاقات خوبی در آن رخ خواهد داد ولی نکته بحث اینجاست که باید نگاه مدیری که به دانشگاه آزاد می‌آید در درجه اول باید به آن به‌عنوان کانون تولیدکننده علم باشد و این وظیفه من و شما در رسانه است.



اکنون‌که خبرگزاری آنا به‌عنوان مولود دانشگاه آزاد اسلامی باید نتیجه و برآیندش در حوزه ژورنالیسم علم در یک بازه زمانی مشخص به‌گونه‌ای باشد که با استفاده از رسانه خود به ترویج علم بپردازد به‌گونه‌ای فعالیت کند که پس از مدتی بتوان مشخص کرد که چه گام‌هایی در این راستا صورت گرفته و رسانه تا چه اندازه به سمت علمی‌تر شدن حرکت کرده است.


بنیادی: یکی از مهم‌ترین پیشنهادها از نظر من نه‌فقط برای مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی که این خبرگزاری که محصول آن است بلکه برای کل دانشگاه‌هایی که در فضاهای علوم پایه و فضاهای فناورانه دانشجو پرورش می‌دهند، اضافه کردن درس ارتباطات علم است. فعالان حوزه ژورنالیسم علم تا زمانی که با ترمینولوژی علم آشنایی نداشته باشند و اهمیت آن را ندانند نمی‌توانند فضای کار پژوهشی باز کنند.


به نظر من اضافه کردن درس ارتباطات علم مخصوصاً برای دانشجویان کارشناسی خیلی می‌تواند تأثیرگذار باشد، به‌علاوه این‌که خیلی از دانشگاه‌های ما که در روزنامه‌نگاری تدریس می‌کنند می‌بایست به سمت کارهای عملی حرکت کنند.


یکی از پیشنهادهای دیگر من این است که درس‌نامه‌های فدراسیون روزنامه‌نگاران علم را که اتفاقاً به فارسی هم ترجمه شده را با بهره‌مندی از یک کارگروه، بومی و عملیاتی کرده و در دوره‌هایی به روزنامه‌نگاران جوانمان آموزش بدهیم.


انتهای پیام/4105/پ


انتهای پیام/

برچسب ها: مهدی محمدی
ارسال نظر