اربعین را یک رویش میدانم
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا مراسم رونمایی از ترجمههای انگلیسی، عربی و اردوی کتاب «به صحرا شدم عشق باریده بود» با قلم غلامعلی حدادعادل با حضور نویسنده اثر علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور و محسن چینی فروشان مدیر انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی در کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
حدادعادل در این مراسم گفت: ۲ سال پیش برای نخستین بار موفق به زیارت اربعین و پیادهروی تا کربلا شدم. در کولهام دفترچه یادداشت کوچکی گذاشتم تا ببینم چه پیش میآید. از همان ساعات اولیه برای نوشتن بیاختیار شدم. صبح اولین روز در یکی از موکبها بیدار شدم و همسفرانم را دیدم که خواب هستند. در همان فضای کم، گوشه موکب چنباتمه نشستم و دفترچهام را بیرون آوردم. فصل شبی خوش، سفری خوش را شروع کردم. در مجموع از ۵ فصل کتاب، ۴ فصلش را تا رسیدن به کربلا نوشتم. هر جا که کاروانمان توقف میکرد از هر فرصتی برای نوشتن استفاده میکردم چون میدانستم که اگر این پرنده گریزان را همانجا صید نکنم از دستم فرار میکند و من میخواستم وقتی در متن ماجرا هستم همه چیز را بنویسم.
وی افزود: فصل پایانی کتاب با عنوان «در حدیث دیگران» احتیاج به مراجعه به منابع داشت. مایل بودم واقعه پیادهروی اربعین را از چشم دیگران هم نظاره کنم و به دیگران نشانش بدهم. شاید نوشتن فصل پایانی کتاب 6 ماه طول کشید در حالیکه ۴ فصل دیگر در 6 روز نوشته شدند. منابع مورد نظرم هم کمیاب بودند.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه گفت: ما بیش از ۲۰ سال است که اصطلاح ریزش و رویش را از زبان رهبر انقلاب شنیدهایم. ایشان همیشه دلگرمی میدهند و میگویند مبادا از جدا شدن بعضیها از قافله انقلاب ناامید شده باشید. اگر ریزش داریم، رویش هم داریم. ایشان تأکید دارند که رویشها بیشتر از ریزشهای انقلاب است. معمولاً وقتی صحبت از ریزش و رویش میشود ذهنمان سراغ اشخاص میرود که فلانی کم آورده، نیامد یا مسیرش کج شد اما در عوض فلانی و فلانی به ما پیوستند. میخواهم بگویم مصادیق ریزش و رویش را فقط افراد ندانیم، اتفاقات هم مصداق ریزش و رویش هستند. من اربعین را یک رویش میدانم. اوایل انقلاب و تا سالهای جنگ کجا فکرش را میکردیم میلیونها نفر از ایران با این حال عاشقانه به سمت کربلا هجوم ببرند؟ یا کجا چنین تصوری داشتیم که مراسمی به این باشکوهی ببینیم؟
حدادعادل در ادامه گفت: جناب آقای زورق در این نشست حضور دارند. یادم هست در سالهای بمباران تهران در نخست وزیری جلسهای بود و ما کنار هم نشسته بودیم و این عبارت بین ما رد و بدل شد که خدا میخواهد با ما چه کند؟ حالا ببینید از آن جنگ چه پدیدهای حاصل شده؟ چه تحولی در عراق حاصل شده؟ و چه راهی باز شده است؟ این رویش را دست کم نگیرید که در دل خود هزاران رویش دیگر هم دارد.
نویسنده کتاب «به صحرا شدم، عشق باریده بود» گفت: نکته دیگری که میخواهم بگویم واقعیت اجتماعی عاشورا و اربعین است و منظرههایی که در دهه اول محرم از تلویزیون میبینید دقت کنید چه جمعیت و چه همسوییای میبینید؟ مردم زنجان را ببینید! این یک نمونه از کل کشور است، هم روز هشتم و هم روز دوازدهم محرم، یک شهر یکپارچه یا حسین و یا عباس میگوید و این فقط در زنجان نیست بلکه در تبریز، اهواز، آبادان، مشهد، شیراز و تهران هم هست. این مردم به همه خوبیهایی که در وجود امام حسین(ع) بوده، عشق میورزند و به هدفش اعتقاد دارند. حضور مردم به معنای باورشان به عدالت، مبارزه با ظلم و فساد و مبارزه در راه تحقق آزادی و کرامت انسان است و مگر عاشورا جز این است؟ خب با وجود چنین سرمایهای در ایران فکر میکنم برای حل مشکلاتی که دیگران برایمان بهوجود میآورند اگر به همین نیروی لایزال دینی مردم توجه کنیم کافی باشد. اگر بهسراغ عقاید مردم برویم و آنها هم به ما اعتماد داشته باشند هرچه بخواهیم برای حفظ این کشور و انقلاب فراهم میکنند.
وی در ادامه سخنانش گفت: تأکید بر تحول فهم و درک مردم از عاشورا به برکت انقلاب اسلامی از دیگر موضوعاتی است که میخواستم در این نشست مطرح کنم. من اشاراتی به عاشورای قبل از انقلاب و عاشورای بعد از انقلاب داشتهام. هر دو عزاداری بوده و در هر دو هم اخلاص بود. اما اتفاقی که با انقلاب افتاد این است که گلدانی که در سایه پرورش میدادیم در آفتاب گذاشتیم. انقلاب با مفاهیم دینی ما چنین کاری کرد. امام خمینی در اولین محرم پس از انقلاب به مردم گفتند مبادا حالا که پیروز شدهایم فکر کنید باید سنتها را کنار بگذارید. نه، عزاداریها باید با همان سنتها و عَلم و کُتلها حفظ شود. امام پوسته را حفظ کرد و محتوا راجلا داد و این کار را رهبر انقلاب در حال حاضر ادامه میدهند. ملت ما هم در همان راهی حرکت میکنند که امام با انگشت اشاره خود نشان داد.
انتهای پیام/4127/
انتهای پیام/