عابدینی مطرح کرد: لزوم مطالعه زندگی اشخاص با ایمانی که به جنگ با امام حسین(ع) رفتند
به گزارش خبرنگار حوزه تشکلهای دانشگاهی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدللهالحسین(ع) در شب هشتم محرم توسط هیئت رهروان شهدای این دانشگاه در مسجد دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد.
این مراسم با نوای کربلایی امین پویانراد و استقبال مردم و دانشگاهیان همراه بود. در این جلسه حجتالاسلام محمدرضا عابدینی به بیان سخنرانی پرداخت.
عابدینی در این مراسم با اشاره به اینکه در خصوص آداب حضور در مجالس اهل بیت(ع) نکات مهمی وجود دارد، اظهار کرد: در دعای اذن دخول مشاهد مشرفه داریم: «فَأْذَنْ لی یا مَوْلایَ فِی الدُّخُولِ أَفْضَلَ ما أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیآئِکَ» معلوم میشود که اذن مراتبی دارد، چه تشرف به محضر حضرات، چه مشاهد آنان و چه مجالسشان که انسان باید با خضوع در مقابل اهل بیت(ع) باشد. در روایتی امام صادق(ع) میفرمایند و إنّه]حسین بن علی علیهماالسلام[ لينظر إلى زوّاره لهو أعرف بأسمائهم و أسماء آبائهم و ما في رحالهم من أحدهم بولده، و إنّه لينظر إلى من يبكيه فيستغفر له، و يسأل أباه الاستغفار له، و يقول: أيّها الباكي، لو علمت ما أعدّ اللّه لك لفرحت أكثر ممّا حزنت، و إنّه ليستغفر له من كلّ ذنب و خطيئه.( تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین علیه السلام) , جلد 1 , صفحه 65) مشخص است که هرکسی چقدر فرزندش را میشناسد، در این روایت امام(ع) میگوید حضرت شیعیان خود را بیشتر از کسی که فرزندش را میشناسد، شناخت دارد.
وی افزود: در عبارت «رحالهم» رحل بر دو نوع ممکن است که باشد، زاد و توشه دنیایی آنان و آنچه همراه دارند و دیگری اعمال آنهاست. ممکن است ما با کسی کاری نداشته باشیم و کنارش بنشینیم، طبیعی است که در این صورت توجهی نداریم و شاید رنگ لباس او را هم یادمان نماند، اما اینکه امام(ع) میفرماید « اعرف بهم» یعنی چون حضرت توجه دارد جزئیات را هم میشناسد. بزرگی میگفت اینکه خداوند در قرآن به شمس، قمر، آسمان، ستارگان و... قسم میخورد، اینها چشم، ابرو و جلوههای خداوند بوده، پس شیعیان امام حسین(ع) شئون حضرت هستند.
این کارشناس مذهبی عنوان کرد: رسول خدا به امیرالمؤمنین میفرمایند: «... شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا...»( روضة الواعظین , جلد 2 , صفحه 296) شيعيان تو از بازمانده سرشت ما آفريده شدهاند. در حدیثی از امام محمدباقر(ع) نقل شده که میفرمایند: « إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ طِينَةِ عِلِّيِّينَ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ مِنْ طِينَةِ فَوْقِ ذَلِكَ وَ خَلَقَ شِيعَتَنَا مِنْ طِينَةٍ دُونَ عِلِّيِّينَ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ مِنْ طِينَةِ عِلِّيِّينَ فَقُلُوبُ شِيعَتِنَا مِنْ أَبْدَانِ آلِ مُحَمَّدٍ...»( بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام , جلد 1 , صفحه 14) قلوب اهل بیت از اعلا علیین، ابدانشان از علیین، قلوب شیعیانشان از علیین و ابدان شیعیانشان از دون علیین خلق شده است.
عابدینی ادامه داد: یکی از معصومین درباره شیعیانشان فرمودهاند: «... فَقُلُوبُهُمْ تَحِنُّ إِلَيْنَا وَ قُلُوبُنَا تَعْطِفُ عَلَيْهِمْ تَعَطُّفَ اَلْوَالِدِ عَلَى اَلْوَلَدِ ...»( بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام , جلد 1 , صفحه 14) همچنین امام صادق(ع) میفرمایند: «... وَ إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً بِرُوحِ اَللَّهِ مِنِ اِتِّصَالِ شُعَاعِ اَلشَّمْسِ بِها »( الإختصاص , جلد 1 , صفحه 32) تمثیلها برای نازل کردن حقیقت به منظور فهم راحتتر است. اگر با این نگاه وارد مجالس اهل بیت(ع) شویم به تعبیر علامه طباطبایی کأنّه حضرت است که با آغوش باز استقبالمان میکند.
وی بیان کرد: پغمبر اکرم میفرمایند:« أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ» (البرهان في تفسير القرآن , جلد 4 , صفحه 372) و همچنین حضرت در تفسیر آیه « و بالوالدین احسانا»(بقره/83) میفرمایند «أَفْضَلُ وَالِدَيْكُمْ وَ أَحَقُّهُمَا لِشُكْرِكُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِي »(التفسير المنسوب إلى الإمام العسکري عليه السلام , ج 1 , ص 330) در روایتی که سیدالشهداء از پدرشان نیز طلب استغفار برای شیعیان میکنند، میفهمیم که گریه بر امام حسین(ع) ما را به امیرالمؤمنین(ع) که مبدأ ولایت است، میکشاند. موضوع اصلی بحث ما این است که اگر در عاشورا بودیم در کدام لشکر حضور داشتیم؟ حتما در لشکر امام یا ممکن بود در لشکر امام نباشیم؟!
این کارشناس مذهبی خاطرنشان کرد: برای اینکه متوجه شویم اگر در زمان امام حسین(ع) زندگی میکردیم در کدام لشگر در کربلا قرار میگرفتیم، باید زندگی کسانی را که در آن دوره حضور داشته و مثل ما بودند، بررسی کنیم. چند مثال در شب گذشته زده شد، در جنگ احد، مسلمین به پنج دسته شامل منافقین که از همان ابتدا نیامدند، افرادی که آمدند اما فرار کرده و برگشتند، اشخاصی که فرار کردند اما در جریان آن رحمت الهی «أَمَنَةً نُعَاسًا» برگشتند، افرادی که جانانه ماندند و از پیغمبر دفاع کردند و کسانی که شهید شدند، تقسیم شدند. در مثال طالوت هم همینطور، عدهای از همان اول به دلایلی نیامدند و در میان آنهایی که همراه با طالوت به راه افتادند نیز، عدهای بدون ملاحظه آب نوشیدند که به دستور طالوت از لشکر جدا شدند و عدهای که تنها یک کف دست، آب نوشیدند و عدهای دیگر نیز اصلا آب ننوشیدند. حال ببینیم این دو دسته که همراه طالوت به مصاف جالوت رفتند چه واکنشهایی نشان دادند.
عابدینی تصریح کرد: کسانی که یک کف دست آب نوشیده بودند گفتند «لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ»؛ در مقابل، آنها که مقاومت کرده و در آن رزمایش ارادهها سالم بیرون آمدند گفتند «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»، ببینید چه گفتمانهای متفاوتی دارند با اینکه هر دو گروه اهل ایمان هستند! در این مثالها، آن عدهای که کاملاً خالص نبودند نیز توانستند همراه خالصها باشند و به نوعی به کمال برسند، در مثال احد، عدهای از فراریها برگشتند و در مثال طالوت اهل ایمانهایی که یک کف دست آب نوشیده بودند به مصاف جالوت پرداخته و در نهایت پیروز شدند، اما در کربلا اینگونه نبود.
وی افزود: در کربلا آنقدر یاران حضرت تصفیه شدند که افراد با ایمان کم، نتوانستند در کربلا به معراج برسند. اگر ما بودیم در کجا حضور داشتیم؟ ممکن است برای ما سخت باشد که از خالصها باشیم و به اینکه دلمان با حضرت است دل خوش کنیم، اما بسیاری از افراد در آن زمان دلشان با امام بود اما همراه نشدند. در ادامه مثال طالوت، زیبایی آن اینجاست که قرآن کریم می فرماید «وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»(بقره/250) چه کسانی این درخواست را داشتند؟ افرادی که تعدادشان برخلاف زیاد نبود و غلبه بر یک قدرت را میخواستند. حضرت داود(ع) هنوز نبی نبود، نوجوانی 16 ساله بود که سه برادر دیگرش در جبهه طالوت بود و پدرش به او دستور داد که برای برادرانش غذا ببرد، زمانی که رسید، شنید در خیمههای سربازان طالوت چقدر حرفهای ناامیدکننده زده میشود؟! آنها درباره جالوت و سپاه وی صحبت کرده و میگفتند که نمیشود به مقابله با آنها پرداخت. داود(ع) گفت فردا جالوت را به من نشان دهید تا او را بکشم، همه خندیدند و نیشخند زدند، صبح روز بعد با نیشخند جالوت را به داود(ع) نشان دادند. داود(ع) مانند دیگر انبیا چوپان بود و با قلاب سنگ گله گوسفندان را کنترل میکرد، در میدان جنگ با همان قلاب سنگ، سنگی را پرتاب کرد و به پیشانی جالوت اصابت کرد و او را کشت. «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ...»(بقره/251)
این کارشناس مذهبی افزود: این قضیه را به جریان پهپادی دشمن تشبیه میکنیم که نیروهای ایرانی را زدند، دشمن نمیخواهد به روی خودش بیاورد اما در بعضی کلمات برخی مسئولانشان اذعان دارند که قدرت نظامی ایران بالاست و پدافند هوایی و سیستم جاسوسی ما را، ایرانیها شکست دادند. همه میدانید که قدرت انگلیس به نیروی دریایی آن است و در جریان توقیف نفتکش انگلیسی، یکی از اعضای نیروی دریایی انگلیس که در نفتکش حضور داشته میخواسته حرف بزند اما ایرانیها میگویند حرف نزن وگرنه خودت هم میمیری! آن فرد سکوت کرده، سپس گفته آیا سرنشینان نفتکش زنده میمانند؟ ایران در جواب گفته حالا ببینیم چه میشود! گفتند تشکر و تمام! این اقتدار جمهوری اسلامی است.
عابدینی با اشاره به اینکه با اینکه خداوند از ابتدای انقلاب بارها و بارها «کم من فئةٍ قلیله» را به ما نشان داده ولی باز هم میترسیم، خاطرنشان کرد: اگر گفتمان «کم من فئةٍ قلیله» محقق شود، ظهور حاصل میشود. آیا لازم است برای ظهور همه مردم به این گفتمان برسند؟ خیر! آیه میفرماید جمعی از مردم به این گفتمان برسند. در هشت سال دفاع مقدس که تمام دنیا به مصاف ما آمدند، با هیمن گفتمان به پیروزی رسیدیم. مردم تابع جو جامعه هستند، اگر خواص کشور که شما جوانان هستید گفتمانسازی بکنید و جو حاکم را مطابق خودتان تغییر دهید بیش از 80 درصد قشر خاکستری به سمت شما گرایش پیدا میکنند.
وی عنوان کرد: بالاترین معارف انسانشناسی در داستان حضرت آدم(ع) وجود دارد. قابیل همیشه نقشه میکشید که بعد از آدم چه کند؟ هابیل جزء اشقیاست و یکی از هفت نفر شقی عالم است و در واقع شقاوت را پایهریزی کرد، هابیل را در زمانی کشت که حسد و کینه هنوز شکل نگرفته بود. به همین دلیل فرق میکند در زمانی که امکانات انجام گناه فراهم باشد و کسی انجام ندهد. اگر کسی در نظام اسلامی گناهی بکند فرق دارد با اینکه در خارج از نظام، فردی مرتکب گناه شود. بعد از حضرت آدم(ع)، باطل غلبه پیدا کرده و انبیا مخفی شدند تا حضرت ادریس(ع) که از جانب خداوند رسالت مهمی برعهده گرفت و بهسوی پادشاه ظالم زمان خود رفت و اتفاقاتی که بعد از ان اتفاق افتاد.
این کارشناس مذهبی بیان کرد: مفضل بن عمر از امام صادق(ع) چنین روایت میکند که از ابی عبدالله(ع) شنیدم که میفرمود: «فریاد نکنید. به خدا سوگند امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتماً مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که بگویند: او مرده یا هلاک شده و به کدام وادی سلوک کرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید همچنان که کشتی در امواج دریا واژگون شود، و تنها کسی نجات یابد که خدای تعالی از او میثاق گرفته، در قلبش ایمان نقش کرده و او را به روحی از جانب خود مؤیّد کرده باشد. دوازده پرچم مُشتبه برافراشته شود که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود».
عابدینی در ادامه خاطرنشان کرد: راوی میگوید من گریستم. آنگاه فرمود: «ای اباعبدالله! چرا گریه میکنی؟» گفتم: چگونه نگریم در حالی که شما میگویید دوازده پرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود، پس ما چه کنیم؟ راوی میگوید امام به پرتو آفتاب که به داخل ایوان تابیده بود، نگریست و فرمود: «ای اباعبدالله! آیا این آفتاب را میبینی؟» گفتم: آری، فرمود: «به خدا سوگند امر ما از این آفتاب روشنتر است».(شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، ج 2، ص 23 و 24) فرق بین ندای اهل بیت و دیگران چشم میخواهد]آیا این آفتاب را میبینی؟[ اگر در نظام وجودی انسان لغزش]بدون توبه[ وجود داشته باشد]مانند آن شخصیت که در جمل شرکت نکرد و در کربلا غایب بود[ تصمیمگیری سخت میشود.
انتهای پیام/4118/
انتهای پیام/