فروش آثار «روایت فتح» نسبت به سال گذشته 3 برابر شده است/ جلوی انتشار 180 اثر ضعیف را گرفتم
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، دو سال از زمان مسئولیت محسن دریالعل در مقام مدیر انتشارات روایت فتح گذشته است. در این مدت روایت فتح در تولیدات خود شاهد تغییراتی مثبت در ظاهر و محتوا بوده است. تغییراتی که مخاطبان جدیدی را به سبد مخاطبان این انتشارات و محتوای ارزشمندی که تولید میکنند افزوده است.
دریالعل که در این دو سال به تعداد انگشتان یک دست مصاحبه و گفتگو با رسانهها نداشته است، میهمان خبرگزاری آنا بود.
در ادامه گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با محسن دریالعل را درباره انتشارات روایت فتح و مسیر پیش روی آن میخوانید.
آنا: تغییراتی در کتابهای روایت فتح دیده میشود این تغییراتی در طراحی جلد کتابها و ظاهر محسوس است آیا این تغییر در محتوا هم به وجود آمده است؟
دریالعل: شما باید بگویید! یعنی شما خبرنگار هستید، شما حوزه را رصد میکنید، ظاهر را دیدید، باطن را هم شما باید بررسی کنید، بگویید باطن کتابهای جدیدی که تألیف شده با کتابهای قدیم فرق کرده است یا نه؟ نگارشش عوض شده یا نه؟ من که بهعنوان ناشر بگویم در واقع خبری هم ندارد، در حد یک اطلاعرسانی و یک ادعاست. شما بهعنوان یک منتقد، خبرنگار و کارشناس باید کتاب را بررسی کنید و بگویید که مثلاً محتوای شما این تغییر را انجام داده است، این روندتان تغییر کرده، چرا؟ در مورد آن تغییر روند با هم صحبت کنیم. اگر الآن بگویی بهتر شده، میگویم بله تغییر کرده است، همانگونه که ظاهر کتاب و کتابسازی تغییر کرده است، داخلش هم عوض شده است. حالا گفتیم که تغییرات چیست؟ خب این را هم شما بگویید.
آنا: در برخی حوزهها شاید مخاطبان جدی هم تخصص نداشته باشند اظهار نظر بکنند، مثلاً درباره میزان دقت و مستند بودن کتابها.
دریالعل: گونه مستند که تغییر نکرده است.
آنا: منظور این است که کتابهای خاطرات شهدا به سمت داستانسرایی نرود و جنبه مستند بودنش بررسی دقیق شود.
دریالعل: گونهمان که عوض نشده است. گونه ما قبل از این، تاریخ شفاهی بود، همچنان تاریخ شفاهی است. آنچه عوض شده نوع نگارش، نوع سوژهیابی، نوع ویراستاری، نوع کتابسازی، نوع طراحی جلد، اینها عوض شده ولی ساختار که تغییر نمیکند. یعنی من تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدسم، تغییرش بکنم به رمان مستند هم همان هستم، تبدیلش کنم به گزارش هم همان هستم. ولی اینکه من تاریخ شفاهیام تغییر نکرده است. فرقی نکرده در این ساختار؛ ولی اینکه حالا ارائه این محتوا چگونه است، تغییراتی کرده است. یعنی شکل ارائه داستان و موضوع قاعدتاً تغییر کرده و در دنیا این اتفاقات زیاد میافتد. یعنی هر نسلی که تغییر میکند باید گونه ارائهات چه در محتوا چه در ظاهر، متناسب با سلیقه قشر جدید و مخاطب جدید تغییر کند. در نشر روایت فتح هم قاعدتاً همین است. یعنی از وقتی که ما آمدیم در این دو سال و چند روزی که ما در رابطه با نشر هستیم، اولین تغییر همین است که ما با توجه به ذائقه مخاطب جدید و مخاطبی که میخواستیم به سبدمان اضافه کنیم، گرافیک جدید، محتوای جدید و ویراست جدید به کتابها اضافه کردیم، تغییر اینجا اتفاق افتاده وگرنه در ماهیت کلی، هیچوقت تغییر اتفاق نمیافتد.
آنا: مستند بودن خاطرات و زندگینامه شهدا دغدغه خیلیهاست. شما یک روندی در بررسی این آثار دارید آیا در این روند تغییراتی ایجاد شده است؟ یعنی این خاطرهنگاری طوری نباشد که شهید به جایی دور از دسترس مخاطب از جنبه الگویی برده شود.
دریالعل: تاریخ شفاهی اصولاً استنادات دقیق ندارد. همسر شهید میگوید من و ایشان بودیم در خانه، این جمله را به من گفت. ما خط مقدم بودیم که این اتفاق افتاد. چه کسی بررسی میکند که این درست است یا غلط است؟ اینکه در نشر اتفاق بیفتد، نه نمیافتد. یعنی ادعای ما این است که این، مستند داستانی است. یعنی مستند است. ادعایمان این است. ولی اینکه آن طرف قضیه واقعاً این اتفاق افتاده است؟ واقعاً این جمله را گفته است؟ ما راستیآزمایی تا آن حدی که بلد باشیم میکنیم، یعنی وقتی که جلسه دو نفره است، دیگر راستیآزمایی ندارد ولی جلسه بشود چند نفره، آن راستیآزمایی صورت میگیرد. ادعای ما در واقع این است که این مستند است، کلی منابع، مصاحبهها و رفرنسها هستند در دفتر انتشارات، ادعایمان این است ولی آنور قضیه که چقدر درواقع اینها صحتسنجی میشود، تا آنجایی که بشود، انجام میدهیم. یعنی وقتی روایت یک جمعی هستند، مثلاً میگوید این 10 نفر بودیم که این اتفاق افتاد، حداقل از سه چهار نفر آن اتفاق را میپرسیم که مطمئن شویم این همان اتفاق است ولی وقتی که فضاها میشود فضاهای شخصی یا حالات شخصی آدمها، دیگر در واقع نمیشود رویش خیلی استناد آورد که راست گفته یا دروغ گفته است، نمیشود صحتسنجیاش کرد.
آنا: در زمینه فروش و توزیع آثار روایت فتح انتقاداتی وارد است برنامهای برای این بخش دارید؟
دریالعل: البته شما هر چقدر بدوید، اینقدر جا هست برای رسیدن و کار نشده که باید تلاشتان را دو برابر و سه برابر و چند برابر کنید. همین اتفاقات جدید در تغییر ساختار، ماهیت و نوع نگاه ما به کتاب، در سال 96 فروش ما را نسبت به سال 95 دو برابر کرد و الآن سه برابر کرد نسبت به سال قبلیاش. یعنی دوره مشابه الآن که در شهریورماه هستیم، نسبت به دوره مشابه یک سال گذشته خودش، فروش ما بیش از سه برابر بوده است.
بخش زیادی از مخاطبانمان نو و جدید هستند، یعنی اگر به نمایشگاه کتاب امسال میآمدید، آدمهایی که همتیپ ما نبودند در غرفه ما زیاد بودند. این نشان میدهد که ما توانستهایم اعتماد مخاطب را جلب کنیم
آنا: این آمار مربوط فروش مالی است یا تعداد تیراژ کتاب چون با تغییر وضعیت بازار این دو خیلی تفاوت دارند؟
دریالعل: هر دو. متوسط کتابهای ما 20 درصد گران شده است، ولی مثال عکسش را هم زیاد داریم، کتاب «قصه دلبری» جزء پرفروشترین کتابهای دوره ماست، چاپ اولش قیمتش 15 هزار و 500 تومان بود، چاپ آخرش هم قیمتش 15 هزار و 500 تومان است. یعنی 96 و 98؛ قبل از گرانی کتاب، یعنی کاغذ بند 64 هزار تومان با کاغذ بند 500 هزار تومان، قیمت کتاب 15 هزار و 500 تومان ثابت مانده و گران نشده است. کتاب تقریظی، قبل از گرانی با بعد از گرانی، یک قیمت داشت. خیلی کتابهایمان گران شده و تأثیر گذاشته باشد حداکثر 20 درصد!
آنا: از طرف وزارت ارشاد به شما توجه ویژه میشود؟ شما از وزارت ارشاد چقدر کاغذ دریافت میکنید؟
دریالعل: نه اتفاقاً. ما قبل از اینکه کاغذ گران شود داشتیم بازار را رصد میکردیم. من اسفند 96 یعنی قبل از اینکه این اتفاق گرانی کاغذ اینقدر شایع شود، با دوستان مجمع ناشران چندین جلسه مفصل داشتم که آقا الآن باید فکر کاغذ باشیم، کاغذ دارد سال بعد گران میشود، احتمالاً وحشتناک هم گران میشود. خب خیلیها گوش نکردند! ما همان موقع از واردکننده، مستقیم کاغذ خریدیم و تا نزدیک نمایشگاه پارسال همان کاغذها را داشتیم استفاده میکردیم. کل کاغذ ارشاد که تا الآن گرفتهایم فکر میکنم نزدیک یک هزار و 500 تا 2 هزار بند است. کل کاغذی که از اول 96 تا الآن گرفتیم. یک هزار و 500 بند است و کاغذ دیگری نگرفتیم از آنها. ولی خب چهکار کردیم؟ خودمان جلو جلو فکر کردیم، رفتیم با وارد کننده مستقیم رایزنی کردیم، کاغذ خریدیم، پیشپیش پول دادیم، 6 ماه، هفت ماه جلوتر پول دادیم، توانستیم در صف بایستیم و به فکر امروزمان بودیم. الآن هم داریم فکر آینده را میکنیم. یعنی از الآن داریم سازوکار واردات کاغذ را پیگیری میکنیم که خودمان مستقیم بتوانیم کاغذ وارد کنیم. مصرف خودمان را حداقل بتوانیم جواب دهیم. اینها فکر است. یعنی ما فکر کردیم که برای نشرمان باید چه کار کنیم که به مخاطبمان فشار نیاید چون گرانی کاغذ برای منِ ناشر سود دارد، برای نویسنده سود دارد، برای توزیع و فروشگاه هم سود دارد، برای چه کسی ضرر دارد؟
آنا: این تغییر قیمت از جیب مخاطب پرداخت میشود.
دریالعل: دقیقاً. یعنی به مخاطب فشار میآید چون من دارم درصد میبرم روی سودم. هر چقدر سرمایه کنم، 20 درصد، 25 درصد سود میبرم رویش، ناشر همینطور است، پخش همینطور است، نویسنده همینطور است، پخش همینطور است، کسی که دارد ضرر میکند مخاطب است. مثلاً شما در بازار نگاه کنید، کتابهای روایت فتح جزء ارزانترین کتابهاست و این را در نظر بگیریم ما در سال 98 یک ریال بودجه نداشتیم! یعنی کلاً ما تا آخر سال 97 پروسه خودگردانی و جذب سرمایهمان بوده، اول 98 بودجه ما صفر شده و ما عملاً الان خودگردانیم و هیچ کمکهزینه و بودجه و ... اصلاً نداریم. این همان فرآیند است، یعنی کتابمان ارزان است، فروشمان سه برابر شده، بودجههایمان را کامل قطع کردهایم خودمان عمداً، یعنی گفتیم ما باید خودگردان شویم، کتابی که تولید شود در انبار بماند فایدهای ندارد، باید بفروشد. اگر کتابم بفروشد پس من سود کردهام، پس دیگر بودجه نمیخواهم.
آنا: این رویکرد انتخاب کتاب برای نشر را دقیقتر و سختگیرانهتر میکند.
دریالعل: بله مجبوریم این کار را انجام دهیم. اصلاً من گفتم ما دیگر کتاب دپویی تولید نمیکنیم. کتابها را با حساسیت تولید میکنیم. کتابی را تولید میکنیم که مطمئن باشیم میفروشد.
آنا: در همین زمینه تعداد زیادی کار را از چرخه چاپ خارج کردید و اجازه انتشار ندادید.
دریالعل: 180 کار را رد کردیم. روزی که من آمدم نشر، بیش از 200 کتاب در حال انجام بود. حالا یا اول تحقیق بود یا نوشته شده بوده و رفته بود کارشناسی برای تأیید. از 200 کتاب، 180 کتاب را رد کردم و 180 تا اینجوری بود که خیلیشان قرارداد قطعی بوده، یعنی ما پولش را دادیم، گرفتیم با احترام گذاشتهایم درون سطل آشغال! یعنی گفتیم این به درد ما نمیخورد!
آنا: حاشیههای به وجود آمده درباره نویسندگان و مؤلفانی که با روایت فتح کار میکردند هم به دلیل همین تغییرات بود؟
دریالعل: بله. حتماً همین است. وقتی شما یکدفعه میگویید که آقا من سفت و سخت میخواهم بایستم کار ضعیف چاپ نکنم، حتماً صدای نویسنده درمیآید که آقا من نشستهام یک سال وقت گذاشتهام، مدیرعامل قبلی تأییدش کرده برای چاپ و شما از چاپخانه درآوردید گفتید دیگر چاپ نشود!
آنا: این اعتراضات به چاپ نشدن آثار بود؟
دریالعل: کلاً جراحی درد دارد!
آنا: این اقدامات نتایج ملموسی هم داشته است؟
دریالعل: ما الان نتیجهاش را میبینیم. نتیجهاش این است که بخش زیادی از مخاطبانمان نو و جدید هستند، یعنی نوجوان داریم. یعنی به نمایشگاه پارسال میآمدید، آدمهایی که همتیپ ما نبودند در غرفه ما زیاد بودند. این نشان میدهد که ما توانستهایم اعتماد جلب کنیم، چه در گرافیکمان چه در متنمان. آدمهایی که پارسال آمدند نمایشگاه کتاب خریدند، همتیپ من هم نیست، امسال دوباره آمده دارد کتاب میخرد. سختگیری همیشه به نفع مخاطب است. ما سعی کردیم این کار را کنیم. به ضرر ناشر است، به ضرر نویسنده است ولی به نفع مخاطب است.
آنا: این سختگیریها در بخش ویرایش کتاب هم انجام شده است؟
دریالعل: جدیداً هم که دیدید یک فنی ناشر میزند، میگوید این کتاب با نظر خود نویسنده ویراستاری شده است و ناشر هیچ تعهدی در قبال آن ندارد. یعنی چی؟ یعنی نویسنده گفته آقا شما نکن، غلط هم داشت، میگوییم فن نویسندگیاش است. سرهمنویسی، جدانویسی، غلط املایی و ... زیاد است.
آنا: این ایرادات تا اندازهای میتواند قابل پذیرش باشد، اما زیاد بودن آن کل کار را زیر سؤال میبرد.
دریالعل: نشر کارنامه کتابهایش را نزدیک 150 بار ویراستاری میکند و آخرین بار نوع ویراستاریش این است که کتاب را از آخر به اول میخواند کلمه به کلمه که اصلاً ذهن شکل نگیرد که بگوید من این جمله را من خواندهام، حفظم و دیگر کلمات را همینجوری از جلوی چشمم رد کنم، کلمه به کلمه از آخر به اول میخواند با این وجود شاید در این کتابها هم ایراد وجود داشته باشد. هر کتابی را هر چند بار ویراستاری کنند، با هر مدلی، آخر غلط از آن درمیآید، ولی اینکه بله، نُرمش مهم است.
وقتی سفت و سخت جلوی کارهای ضعیف ایستادم عدهای صدایشان درآمد
آنا: یکی از راهها برای تبلیغ و توزیع مناسب تأسیس کتابفروشی است شما قصد ایجاد شعبههای دیگر برای فروش مستقیم کتاب ندارید؟
دریالعل: حتماً به آن فکر میکنیم. قطعاً در واقع کتابفروشی را باید راهش بیندازیم. حالا وقتی میگوییم ما خودگردان شدیم، هم باید دست به عصاتر برویم جلو، هم باید سازوکار بیزینس مدلش را طراحی کنیم که ورشکسته نشود و درواقع بتوانیم ما به آن کمک نکنیم و آن به ما کمک کند. برای همین حتماً در برنامههایمان است ولی شکلش را داریم چکش میزنیم.
آنا: کتابفروشی با محوریت کتابهای روایت فتح که کتابهای ناشران دیگر را هم ارائه دهد.
دریالعل: الآن هم کتابفروشیهای ما فقط روایت فتح نیست، کتابفروشی است به معنی جامعش ولی اینکه چه بفروشد و چگونه بفروشد مهم است و اینکه حالا راه انداختن شعبه دو، سه و چهار، چه سازوکار پخشی لازم دارد، چه سازوکار اقتصادی لازم دارد، ما حتماً به آن نگاه اقتصادی داریم، برای همین هیچوقت سوبسیدی و یارانهای نمیرویم دنبالش که مثلاً برویم یک جای مجانی بگیریم یک کارمند بگذاریم آنجا، چه فروخت چه نفروخت، نه، حتماً برایش باید سازوکار مالی ببینیم. جزء برنامههایمان هست.
آنا: برنامهای برای تأسیس کتابفروشیها در شهرستانها هم دارید؟
دریالعل: حتماً اولویتمان شهرستان است.
انتهای پیام/4072/4028/
انتهای پیام/