دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی در بخش نمایشهای ایرانی از دیگر دانشگاهها پیشروتر است
به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، اخیراََ سالن چارسوی تئاتر شهر، شاهد اجرای تئاتر اژدهاک نوشته استاد بهرام بيضايى و كارگردانى ميرعليرضا دريابيگى بود. دریابیگی در گفتگو با خبرگزاری آنا درباره تئاتر اژدهاک گفت: این اثر که توفیق اجرای آن به همراه دانشجویان هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز داشتم در اصل متعلق به دانشجویان و مدرسان تئاتر استان تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است. این اقدام میتواند دیگر مدرسان و دانشجویان تئاتر را به انجام اینگونه کارها تشویق کند.
وی درباره اجرای تئاتر اژدهاک بیان کرد: ما برای شرکت در نوزدهمین دوره جشنواره نمایشهای سنتی و آیینی توسط استاد داود فتحعلیبیگی تشویق و راهنمایی شدیم. ایشان یکی از مدرسان بسیار کارآشنا و حرفهای ما هستند و سالهاست که با ما همکاری داشته و ما این افتخار را داریم که از حضور این استاد عزیز استفاده کنیم. استاد فتحعلیبیگی یکی از طلایهداران زندهنگاهداشتن نمایشهای ایرانی در کشور هستند و ما این افتخار را داریم که به صورت تخصصیتر نسبت به بقیه دانشگاهها در دپارتمان آموزشی و تحصیلات تکمیلی نمایش دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی از همکاری ایشان سالهاست که بهره میبریم.
رئیس دپارتمان تئاتر استان تهران ادامه داد: استاد فتحعلیبیگی شاگردان بسیاری را پرورانده که امروز در کسوت مدرسی با دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی همکاری دارند. بخش نمایش ایرانی دانشکده هنر واحد تهران مرکزی نسبت به دیگر دانشگاهها مانند سوره، دانشگاه تهران، تربیت مدرس، دانشکده سینما تئاتر و هر دانشگاه علمی و کاربردی دیگر واقعاََ سرآمد و زبانزد است در حوزه پرداخت نمایش ایرانی، نگهداشت و پاسداشت و بهروزرسانی شیوهها و تکنیکهای نمایش ایرانی در حوزه تئاتر و تئاتر معاصر آنهم بهصورت دانشگاهی، روشمند، پژوهش محور، نظریهبنیاد و تجربهگرا است.
کارگردان تئاتر اژدهاک ادامه داد: نظر استاد فتحعلیبیگی بر این بود که از وجود دانشجویان دانشکده و البته دانشجویان میهمان نیز استفاده کنیم؛ لذا به اتفاق دانشجویانی که پایاننامه داشتند فراخوانی را اعلام کردیم تا از میان دانشجویان علاقهمند بتوانیم تعدادی را انتخاب کنیم که این امر نیز محقق شد.
دريابيگى یادآور شد: متن اژدهاک از سوی متولیان امر به ما پیشنهاد شد. اژدهاک که نوشته استاد بهرام بیضایی است. متنی که توسط ایشان نوشته شده است متنی است که برای برخوانی یک بازیگر مرد نوشته شده است. در این اثر ادبیات روایی بسیار قالب است و همه دوستان حرفهای که در این زمینه فعالیت دارند میدانند که تصویرسازی و تکثرگرایی در این فضا کار بسیار سختی است. در حدود 3 ماه با دانشجویان دانشکده هنر واحد تهران مرکزی و دیگر دانشجویان تمرین و کار کردیم. تمام سعی من این بود که با استفاده از تکنیکها و شیوههای نمایش ایرانی و استفاده از داستانمایه افسانهای و روایات سنتی ادبیات کشور خودمان و یک شیوه و نگاه جدید اژدهاک را اجرا کنیم.
وی در ادامه تأکید کرد: روایتی که این بار توانستیم از اژدهاک بیرون بکشیم این بود که در واقع 5 زن برخوانی این روایت مردانهی را انجام میدهند. در واقع یک روایت کلان به خرده روایت تبدیل شد البته سعی شده در عین کثرت وحدت را نیز حفظ کره باشیم. اژدهاک برای دو دسته؛ مخاطب یعنی مخاطب خاص و عام حرف داشت. در بخشی که برای مخاطب عام دیده شده کاراکتر مبارک وارد صحنه میشود و مخاطبان عام این قصه از ورود او به صحنه هیجانزده شده و همراه او میشود.
کارگردان اژدهاک اظهار کرد: بعد از اجرای اژدهاک و حضور مخاطبان خاص آن که جامعه دانشگاهی و فرهیخته را شامل میشد. بسیاری از صاحبنظران این وادی نقدهای بسیار منصفانهای را بیان کردند که برای من بهعنوان کارگردان این اثر بسیار حائز اهمیت و مهم است. در میان اجرای اثر المانهایی را بهصورت کد قرار دادیم که البته بازخوردهای بسیار خوبی را داشتن و با نگاه کردن به نقدها به خوبی دیده میشود که این کدها دریافت شده است.
گفتنی است؛ گزیدهای از نقدهایی که به اثر اژدهاک نوشته استاد بهرام بیضایی و کارگردانی ميرعليرضا دريابيگى بعد از اجرای روز جمعه 25 مرداد در تالار چارسو تئاتر شهر اجرا شد به شرح زیر است:
جواد صداقت مدرس و عضو هيئت علمى گروه هنرهاى نمايشى دانشگاه آزاد اسلامى در نقد خود درباره اژدهاک نوشت: مناظره !در روشنايى سخت و سخت و سخت و در تاريكى سختتر است و دشوارتر گرفتار شدن در گرداب و گردباد جنگ فرد با خويش ست چه برسد كه گامها براى رسيدن در چاله چولهاى ساخته شده پيش ساخته مغرضان فرو رود و زيركانه خردورزگونه دوباره و صدها باره گشايش به صعود باشد. ليكن!
وی در ادامه نقد خود نوشته است: پیشتر به قدرت تنهايى فرد در كنش با رويكرد جبههايى وابسته است كه خلقكننده، تصوير خويش را در رهايى محض به زايش مىرساند به گونهايى كه علقه و شاكله را خود به تصميم و اراده مىبرد و پوستهايى ،لايه!لايه! لايهايى را نفرين به راههاى رفته بيهوده مىكند تا آن سوتر كه جنينى هيولا شمايل در درونش به رشد رساند و به خوانش آن(هيولا) بىواسطه به غرش رساند.
رضا بهارلو دبیر انجمن صنفی هنرمندان تئاتر شهر تهران و مدرس گروه نمایش دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در نقد خود به اژدهاک نوشته آورده است: با اولین اصواتی که میشنویم و تصاویری که به سختی در حاکمیت مطلق تاریکی میبینیم در مییابیم که گویی قرار است با خوانشی دیگرگون از اثر مواجهه شویم؛ خوانشی شاید از جنس آرش که خود استاد بیضایی به واقع آشنازدایی را در کلام برایمان تفسیر میکند.
وی در ادامه نقد خود یادآور شده است: اژدهاک سفیدپوش کفن پوش بمانند یک روح با جای پنجههایی سیاه و سرخ دو مار که سیاه بود و سرخ بود بر شانههایش، نشسته بر مزار خود لاشهی خود با فریادهایی درونی که آسمان را می شکافد. پس چه جای رشک چرا که اینبار فریادِ آسمان شکافش را برآورده است.
بهارلو در ادامه نقد خود بیان کرده است: اژدهاک اینبار تکثیر شدهاند آنهم به هفت بخش، که این عدد هفت نیز خود حکایتها دارد که در این مقال نمیگنجد. اژدهاکهایی برخوانهایی که همواره روی سخنشان با شب است. ای شب من اندوهگین روزگاری مردکی بودم با دل پاک ای شب، تو سیاهتر از هر شب دیگری، ای شب، من دردمند فریاد بلند برآوردم ای شب تو دریا را به یاد من میآوری و سیاهی و تاریکی و شب را تا مغز استخوان من تماشاگر نفوذ میکند.
امیرمسعود رادی منتقد، نمایشنامهنویس و مدرس گروه نمایش دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در نقد خود به اژدهاک بیان کرده است: جهان در تسخیر انسان و ماشین، در بیابانی که زمینش آسمان و زمانش هر لحظه و زبانش تلگرافی نا نوشته به آینده نامعلوم است، سرگردان. کائنات به تعبیر فلسفه شرق، بر گُـرده اوتاد اربعه، سوارست و مضامینی مدرن را در باب مجاورت تفکر باب کرده و ساختاری همگون به روایتِ پست مدرن، ایجاد و به زیبایی، زیر ساختهای آنرا جلا بخشیده است.
رادی در نقد خود اظهار کرده است: روانی، پویایی و آنتروپی حرکتِ تتراگُـناد پیش برنده پرولوگ این روایت، گاه همآوازانی روایتگر و گاه همآهنگانی خشک، خشن و نظامیگر هستند، در تقابل ماه بانوی آسمان که همانا دانای کل نمایش است و الهه تاریکی و شب، شگفتانگیز، قدرتنمایی میکند و رُخ مینمایاند. سفید پوش مبارزی که هم از پشت، با دستانی هویتمند حمایت میشود و هم از جلو از سوی شکنجهگرانی نا آشنا بازداراننده، تن به سیاهی میدهد و با ماه بانوی آسمان هم قدم و هم نوا میشود.
آرمان طیران نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس تئاتر در نقد خود به اجرای اژدهاک نوشته است: روند شکلگیری اثر هنری، روندی خلاقانه و مبتنی بر دیالوگ مابین جهان اجرا و جهان مخاطب است . آنچه این آمد و رفت فرهنگی / هنری را سهولت میبخشد، امر و فلسفه و پدیده زیباییشناسی است.
وی در ادامه نقد خود اظهار کرده است: با این اعتبار، هر کارگردانی با انتخاب متن، عملِ ساختگرایی و فُرمالیستی اجرا را خلق و تولید میکند. پس ، معنا در ساحت متن پابرجاست و فُرم در زیستگاه صحنه ارائه میشود. کاملاً مشخص است که متن و اجرا باید همخوان باشند؛ اگر نباشد چه ؟! این سئوال ، پای مباحث هرمنوتیک و پُلی فونیک در حیطه اجرا را به میان میکشد.
طیران یادآور شده است: وجود تفسیرها و چند صداییها برای اجرای متن چه کارکردی دارد؟ پاسخ به این سؤال یعنی ورود به عملِ میزانسن و کارگردانی. کوتاه آنکه در اینجا متن ، ثابت است و امرِ اجرا، پدیدهای متغیر؛ برای همین است که هزاران نفر در سراسر جهان در طول تاریخ، برای دیدن میزانسنهای جدید از مثلاً متن شکسپیر، به تئاتر میروند، وگرنه نمایشنامهای که قرنها پیش نوشته شده چه کاریست، در خانه بنشینند و متنِ به غایت عالیِ شکسپیر را بخوانند.
دريابيگى درباره نقدهای وارده به اثرش معتقد است: مطالبی که بهعنوانه نقد این اثر نوشته شدهاست مطالب بسیار خوب و درستی است، دانشورانه و ارجاعمند است و بهعنوان یک مقاله علمی میتوان به آن رجوع کرد.
انتهای پیام/4072/4100/
انتهای پیام/