صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۴۵ - ۱۰ تير ۱۳۹۸
محمد رحیمی*

پرخاشگری در جامعه ریشه در بسترهای اجتماعی دارد

چرا جامعه ایران به سمت خشونت و پرخاشگری نیل دارد و چگونه می‌توان جامعه‌ای بانشاط داشت.
کد خبر : 401353

گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، آمارها و تحلیل‌های اجتماعی از افزایش میزان پرخاشگری در جامعه حکایت دارند. این مسئله را می‌توان به‌سادگی با گذار در شهر و تأمل در زندگی روزمره شهروندان نیز به‌وضوح درک نمود. کافی است نگاهی به درگیری‌های روزمره در کوچه و بازار و محلات بر سر کوچک‌ترین مسائل زندگی اجتماعی مثل جای پارک، طرز رانندگی، مسابقات ورزشی، یا دعواهای آپارتمان‌نشینی و همسایگی و ... بیندازیم. سؤال اینجاست که چرا جامعه ایران به سمت خشونت و پرخاشگری نیل دارد و چگونه می‌توان جامعه‌ای بانشاط داشت. تبیین‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد اما توجه ما بیشتر به تبیین‌های اجتماعی معطوف است. توجه به دلایل اجتماعی افزایش میزان پرخاشگری ما را در تبیین مناسب این مسئله یاری می‌کند.


بخشی از آمار بالای پرخاشگری را می‌توان ناشی از وضعیت نامطلوب اقتصاد و معیشت مردم دانست. به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی و زیاد شدن استرس و اضطراب مردم، پرخاشگری به‌خصوص در بین عموم مردم زیاد شده است. زمانی که مردم مدام با ناکامی منزلتی مواجه می‌شوند؛ به‌طوری‌که برای رسیدن به اهداف مورد انتظار خویش، بی‌وقفه تلاش می‌کنند ولی در رسیدن به اهداف خود ناکام می‌شوند، تورمی که هر ساعت و لحظه بالا می‌رود، همین استرس ایجاد می‌کند و باعث خشونت و نارضایتی می‌شود، در مقابل این امر یکی از واکنش‌ها، بروز پرخاشگری است. مردمی که احساس تبعیض و بی‌قدرتی اجتماعی می‌کنند، به فرصت‌های برابر در جامعه دسترسی ندارند، خشمگین‌تر می‌شوند و کوچک‌ترین مشکلات زندگی سبب می‌شود خشمشان را بروز دهند؛ بنابراین ریشه بسیاری از خشونت‌ها و درگیری‌های اجتماعی در مسائل اقتصادی است. چنانچه بخواهیم جامعه‌ای بانشاط داشته باشیم بایستی وضعیت معیشت مردم را بهبود ببخشیم و سیاست‌گذاری مناسبی در این زمینه داشته باشیم.


بخشی دیگر از پرخاشگری ناشی از گسست فرهنگی است. زمانی که در رسانه ملی و فضای مجازی تصاویر و فیلم‌های مربوط به ضرب‌وجرح نشان داده می‌شود، در بازی‌های رایانه‌ای به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم رفتارهای وندالیستی (خرابکارانه) اشاعه داده می‌شود، زمانی که تیتر روزنامه‌ها پر از اخبار مربوط به طلاق، تنازعات زناشویی، کودک‌آزاری و همسرآزاری و درگیری‌های خیابانی و ... است، زمانی که روزانه با انواع اخبار مربوط به افزایش قیمت سکه و طلا، افزایش قیمت ارز، گران شدن ساده‌ترین اقلام زندگی روزمره، مواجه می‌شویم، همه این‌ها مردم را کلافه و سردرگم می‌کند و درنتیجه زمینه بروز پرخاشگری را به گونه‌های مختلفی از جمله رفتارهای خرابکارانه و درگیری‌های فیزیکی و کلامی که گونه‌های مستقیم پرخاشگری هستند و همچنین افزایش افسردگی، یأس و دل‌زدگی، انحراف‌های اجتماعی، فرار از خانه، اعتیاد، الکلیسم، خودکشی و مانند این‌ها که نمودهایی از پرخاشگری پنهان هستند فراهم می‌کنند.


جامعه‌ای آنومیک اساساً مردمانی پرخاشگر پرورش می‌دهد. در جامعه هنجارمند بین اهداف و وسایل دستیابی به آن اهداف سازگاری وجود دارد و راه‌های رسیدن به اهداف مختلف شخصی و اجتماعی مشخص است. ما اکنون در وضعیت آنومیک قرار داریم و تضاد و تعارض اهداف و وسایل دستیابی به اهداف به پرخاشگری منجر می‌شود.


مشاهده نابسامانی‌های اجتماعی نیز یکی از عوامل افزایش خشونت پرخاشگری است. در جامعه‌شناسی اصطلاح پنجره‌های شکسته برای توصیف این وضعیت استفاده می‌شود. این نظریه در یک جمله خلاصه می‌شود و آن این است که چیزهای کوچک اگر جدی گرفته نشوند موجب بروز مسائل بزرگ‌تر خواهند شد. همان‌طور که اگر پنجره‌ای از ساختمان بشکند و همچنان تعمیرنشده رها گردد به‌زودی کل ساختمان منهدم خواهد گردید. برای پیشگیری از انهدام اجتماع نیز باید به‌محض شکسته شدن اولین هنجار، فوراً با هنجارشکن برخورد شود و چنانچه در روند رسیدگی به آن‌ها تأخیری صورت گیرد آن آسیب اجتماعی فراگیر شده و برای مقابله با آن‌ها هزینه‌های زیادی لازم است پرداخت شود.


کلام آخر اینکه تاب‌آوری اجتماعی در جامعه ما طی سالیان اخیر به‌شدت کاهش پیدا کرده است و دلیل آن هم این است که امید اجتماعی در سطح جامعه کاهش یافته است و جامعه‌ای که امید اجتماعی در آن وجود نداشته ندارد نمی‌تواند شاد باشد.


*جامعه‌شناس و روانشناس


انتهای پیام/4046/4076/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر