علیرضا سیفالدینی: با استرس اجاره خانه نمیشود رمان نوشت/ رمان برای سرگرمی نیست
علیرضا سیفالدین،نویسنده رمانهای «پلنگخانم تنهاست» و «خروج» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا با اشاره به تضادی که بین فشارهای معیشتی و خلق اثر ادبی وجود دارد، گفت: «واضح است که یک نویسنده باید درآمد کافی و ثبات مالی داشته باشد تا بتواند روی آثار ادبی خود متمرکز شود. وگرنه چطور میشود از نویسندهای که استرس پرداخت اجارهخانه و خرج و مخارج زندگی دارد،انتظار خلق اثری جدی و تاثیرگذار داشت؟»
وی که در سالهای اخیر سعی کرده است از طریق ترجمه، کسب درآمد کرده و کار نویسندگی را ادامه دهد، درباره آخرین رمانش به نام «خم» که مدتهاست تمام توان خود را روی نگارش آن گذاشته، افزود: «برای ادامه و اتمام این رمان، به تحقیقات تاریخی نیاز دارم؛ به اطلاعاتی که گاه در منابع مکتوب تاریخی نیز یافت نمیشوند. این کار زمان بر است و با توجه به بینظمی پرداختهای ناشران و مشکلات اقتصادی، نگارش «خم» روند بسیار کندی دارد.»
سیفالدینی اظهار داشت: «البته بخشهایی از این رمان را نوشتهام اما مطالعه و یادداشتبرداریها بخش عمدهای از وقت من را میگیرد و از طرفی اضطرابها و دلشورههایی روزمره، کار را سختتر میکند. طبیعتا وقتی درآمد ثابت و منظمی نداشته باشی که بتوانی طبق آن برنامهریزی کنی، نظم فکری و کاریات به هم میخورد.»
مترجم آثار اورهان پاموک، اوغوز آتای و یاشار کمال در پاسخ به این سوال که بحرانهای معیشتی تا چه حد بر جریانهای ادبی در کشور ما تأثیر داشته و تا چه حد مانع از خلق آثار برجسته میشود، توضیح داد: «بحرانهای اقتصادی تاثیرات فراوان بر نویسنده دارد، خصوصا برای نویسندههایی که درآمد دیگری ندارند، میتواند باعث فلج شدن ذهنشان شود. انسان اول باید زنده بماند، بعد کار کند.»
وی ادامه داد: «اما به جز این، نویسندگی به ذات انسان هم برمیگردد! یعنی مهم است که نویسنده به چه فکر کند و تعریفش از رمان چه باشد. در پاسخ به سؤال دوم شما باید بگویم بخش عمده قریب به اتفاق رمانهایی که اینروزها نوشته و منتشر میشوند، فاقد تجربههای پیچیده نویسندگی هستند، به همین خاطر برد چندانی ندارند.»
وی اضافه کرد: «اینکه نویسنده در رمانش زندگی خانوادهای را تعریف کند که مخاطب تجربههای عینی از آن داشته، چیزی به مخاطب اضافه نمیکند. به قول میلانکوندرا (نویسنده بزرگ چک) رمان؛ پرسش است و باید در ذهن مخاطب ایجاد سوال و تفکر کند. اگر قرار به نوشتن تجربههای ساده و دم دستی باشد، بسیاری از افراد که نویسنده هم نیستند، تجربیاتی به مراتب پیچیدهتر از رمانهای کنونی در زندگی خود داشتهاند.»
این نویسنده ضمن بیان این مطلب که نویسندگان جهانی، با اطلاعات تازه، فضای داستان خود را میسازند، گفت: «اطلاعات موجود در یک رمان، باید در مقابل اطلاعات خواننده مقاومت کند و در این تضارب است که فضاهای تازهای در اثر ساخته میشود. به عبارت دیگر رمان واقعی را نمیشود با چشم خواند؛ بلکه برای خواندنش به مغز نیاز است.»
وی افزود: «تمام رمانهای مهم و جدی جهان اینگونهاند؛ آنچنانکه در برابر اطلاعات مخاطبان ایستادگی میکنند. در نهایت اگر مخاطب دوام بیاورد و رمان را بخواند، قطعا خیلی چیزها میآموزد و به اصطلاح دانستههای بسیاری به او اضافه میشود.»
سیفالدینی خاطرنشان کرد: «رمان باید برای 98 درصد مردم یک جامعه، تازگی داشته باشد و به آنها اطلاعات جدید بدهد؛ حال آنکه اطلاعاتش برای 2 درصد جامعه تکراری باشد. اما بیشتر رمانهای این روزها درست برعکس است؛ یعنی برای 98 درصد مردم فاقد تازگی است و شاید برای 2 درصد، تازگی داشته باشد.»
وی که رمان نویسی را کاری جدی و سخت میداند، معتقد است آن دسته از منتقدان که رمان را وسیلهای برای سرگرمی میدانند، اشتباه میکنند، زیرا به زعم او اثری که تنها آیینهای در برابر مخاطب باشد، اصلا رمان نیست.
این مترجم درباره وضعیت ترجمههای تازهاش در بازار نشر توضیح داد: «یک رمان از اُغوز آتای ترجمه کردم که به انتشارات روزنه سپردهام. ترجمه اولین رمان اورهان پاموک با نام «جودت بیگ و پسران» که پس از اعمال یک اصلاحیه 60 سطری، با نشر نیماژ مجوز گرفته و منتشر انتشار آن هستم. همچنین آخرین اثر این نویسنده شهیر را نیز برای همین نشر ترجمه کردهام که ترجیح میدهم ترجمه عنوان این رمان را نگویم.»
علیرضا سیفالدینی تا کنون به جز آثار تالیفی مانند رمان «خروج»، مجموعه داستان «دکتر بهار و خواستگار مرده یا عاشقی در دهان مور» و رمان «پلنگخانم تنهاست»، ترجمههای متعددی از نویسندگان مشهور ترک زبان منتشر کرده است که از جمله آنها میتوان به «یاغی» یاشار کمال، «زخمی» اردال اُز، «بازیهای خطرناک» اُغوز آتای و ... را نیز در کارنامه حرفهای خود دارد. او همچنین تا به امروز داوری چند جایزه ادبی را نیز عهدهدار بوده که داوری جایزه مهرگان ادب از جمله آنهاست.
انتهای پیام/